سرویس جامعه جوان آنلاین: فرقی نمیکند چه سن و سالی داشته باشید. تنهایی در هر سن و سال و هر مرحله از زندگی سختیهای خودش را دارد.
جنس تنهایی در دوران سالمندی با تنهایی در دوران جوانی فرق میکند. دوران سالمندی دوران آرامش و نیاز است. وقتی گرد پیری روی موهایمان مینشیند بیشتر از دوره جوانی به همدم و همراه، همصحبت و همدل نیاز داریم. اما دوران پیری اغلب با تنهایی و افسردگی همراه است. کمتر زوج سالمندی را میبینیم دعای به پای هم پیر شدن، برایشان مستجاب شده باشد. خیلی وقتها همسفرانی که زندگی خود را به امید پیر شدن به پای هم تا پایان عمر آغاز میکنند در میانه راه یکدیگر را تنها میگذارند. اغلب موارد این تنها ماندنها به خاطر پیاده شدن یکی از زوجین از قطار زندگی است.
در این بین خیلی وقتها پدربزرگها به سراغ ازدواج مجدد میروند تا در دوران پیری از تنهایی دربیایند. جامعه هم کمتر نسبت به این ماجرا واکنش نشان میدهد و معمولاً خانواده پیرمردها این پذیرش را دارند که پدر یا پدربزرگ خانواده بعد از فوت مادر یا مادربزرگ به سراغ تجدید فراش برود، اما این مسئله در بین خانمها بسیار کمتر دیده میشود به همین خاطر هم اغلب موارد با مرگ زوج همسرش تا پایان عمر تنها میماند. آمار سخنگوی سازمان ثبت احوال هم این مسئله را تأیید میکند.
به گفته سیفالله ابوترابی سخنگوی سازمان ثبت احوال، ۱/ ۸ درصد ازدواجهای انجام شده در سال ۱۳۹۸مربوط به مردان سالمند ۶۰ ساله و بیشتر از آن بوده است.
طبق آمار آقای سخنگو ۹ هزار و ۵۵۲ مورد از ازدواجهای سال گذشته مربوط به مردان ۶۰ ساله و بیشتر از آن بوده است این در حالی است که فقط ۱۳۵۸ ازدواج (۲۶/ ۰ درصد از کل ازدواجها) برای زنان سالمند در این سال ثبت شده است. نکته جالب این آمار ثبت ازدواج ۱۲۵۶ مرد و زن هر دو سالمند (۶۰ ساله و بیشتر) در سال ۱۳۹۸ است. البته از نگاه ابوترابی در بسیاری از موارد زن و شوهر به لحاظ شرعی در قید زوجیت هستند، اما ازدواج خود را با تأخیر ثبت کردهاند.
بر پایه دادههای سال ۱۳۹۸، امید به زندگی مردان در بدو تولد ۳ /۷۳ سال و امید به زندگی زنان در بدو تولد ۵/ ۷۶ سال است. آمار بیشتر زنان سالمند نسبت به مردان سالمند خودش، عاملی مهم برای افزایش تنهایی مادربزرگها نسبت به پدربزرگهاست، اما در کنار این، تابوهای اجتماعی اغلب مانع میشود که زنان سالمند بتوانند ازدواج کنند. به همین خاطر هم بسیاری از مادربزرگها به رغم علاقه و آمادگی برای ازدواج مجدد بهواسطه نگاه و قضاوت اطرافیانشان تا آخر عمر تنها میمانند. این در حالی است که ازدواج سالمندان یکی از بهترین راهکارهایی است که میتواند کیفیت زندگی پدربزرگها و مادربزرگها را ارتقا دهد و نشاط و سرزندگی را به آنان بازگرداند. در این زمینه به خصوص برای ازدواج و تنها نماندن مادربزرگها نیازمند فرهنگسازی هستیم.
تمام اعضای جامعه نه فقط فرزندان سالمندان باید بدانند ازدواج و داشتن شریک زندگی و همدم در ایام کهولت سن مهمتر از دوران جوانی است. سالمندان نیازمند همصحبتی با کسی هستند که از جنس خودشان باشد و بتواند آنها را درک کند. این اتفاق میتواند در ازدواجهای میان پدربزرگها و مادربزرگهایی که فاصله سنی مناسبی هم دارند بهتر رخ دهد. اما تابوهای فرهنگی به خصوص در میان زنان سالمند، موجب شده تا آنان از ازدواج مجدد خودداری کنند. در حالی که ازدواج مجدد علاوه بر از تنهایی درآوردن سالمندان زندگی آنان را سلامتتر و کیفیتر میکند و زوجین سالمند میتوانند برای پایان عمری دلپذیر یکدیگر را همراهی کنند. این مهم نیازمند همراهی ما جوانان با پدربزرگها و مادربزرگهایمان است. اگر ما این مسئله را بپذیریم مسلماً آنها هم برای ازدواج مجدد تمایل بیشتری نشان میدهند.
بر پایه برآوردها، امید میرود به طور میانگین مردان سالمند گروه سنی ۶۵ تا ۶۹ سال، ۴/ ۱۵ سال و زنان سالمند ۶۵ تا ۶۹ ساله، ۲/ ۱۶ سال دیگر زندگی کنند. امید به زندگی برای هر یک از مردان و زنان سالمند گروه سنی ۷۰ تا ۷۴ سال، بهطور متوسط ۶/ ۱۱ و ۱ /۱۲ سال و امید به زندگی در سن ۸۰ سالگی و بیشتر برای مردان و زنان بهترتیب ۵ /۷ و ۶/ ۷ سال است. با این اوصاف وقتی مادربزرگها و پدربزرگها میتوانند سالهای پایانی عمرشان را با ازدواج مجدد کیفیتر کنند چرا باید در تنهایی و انزوا زندگیشان را پایان دهند؟