با گسترش فضای مجازی در جامعه و رشد سریع اینترنت در کشور مدیریت و قانونمندی فضای مجازی یکی از خواستها و مطالبات بر حق جامعه و مردم است، اما متأسفانه به دلایل گوناگونی این مدیریت و قانونمندی مورد بیتوجهی و بیمهری مسئولان ذیربط قرار گرفتهاست. حال با روی کار آمدن نمایندگانی که خود را داعیهدار انقلاب میدانند و در تلاش هستند شعار و اهداف انقلاب را جامه عمل بپوشانند، این دغدغههای بحق مردم در رأس اقدامهای مجلس یازدهم قرار گرفتهاست، ولی ورود مجلس برای نظاممند کردن فضای مجازی، واکنشهای بسیار متفاوتی را به همراه داشته و باعث برداشتهای گمراهکننده و غلط در جامعه شدهاست. به بیان سادهتر ورود مجلس برای مدیریت و قانونمندی فضای مجازی به روشنی برای مردم تشریح و تبیین نشدهاست.
سه طیف در تلاش هستند آگاهانه یا ناآگاهانه در این شرایط آدرس غلط به جامعه ارائه کنند. طیف نخست معاندین و دشمنان قسم خورده کشور هستند که میکوشند تا القا کنند حکومت در حال سانسور و اعمال محدودیت در فضای مجازی است. البته این طیف با توجه به پیشینه تیره و تاری که در شایعهپراکنی و اقدامهای خصمانهای که دارند، گفتهها و تحلیلهایشان چندان نزد مردم، محلی از اِعراب ندارد. طیف دوم برخی احزاب و گروههای داخل کشور هستند که بنا به منافع و مصالح شخصی و حزبی خود و حتی برای ضربه زدن به شأن و جایگاه این دور از مجلس، سیاست گمراه کردن مردم را در پیش گرفتهاند. البته این طیف هم با نگاهی به تاریخچه و سابقه عملکردشان در طول این سالها دیگر چندان از سوی مردم مورد اقبال عمومی قرار نمیگیرند. طیف سوم هم افراد ناآگاه و غیرمتخصص هستند که به دلیل عدم درک درست از مدیریت و قانونمندی فضایی مجازی دچار افراط و تفریط هستند و با بیان سخنان نسنجیده و نادرست جامعه را دچار التهاب و تشنج میکنند.
نگارنده به دور از هرگونه نگاه سیاسی و جناحی در تلاش است با تشریح و تبیین دقیق موضوع ضرورت انجام و درک بهتری از هدف مجلس در قانونمندی و مدیریت فضای مجازی ارائه کند. تردیدی نیست که فضای مجازی مزایا و معایب بسیاری را برای جامعه دارد. با نگاهی به علل و عوامل معایب فضای مجازی آنها را میتوان در سه سطح دستهبندی کرد. نخست، نبود یا کمبود قانون و مقررات در حوزه فضای مجازی است. به طوری که متأسفانه در عرصه قانونگذاری و ترسیم نقشه راه از سوی قانونگذار، قوانین جامع و کلی برای حال و آینده جامعه بسیار کم و ناچیز است که همین امر تبعات منفی را چه در شرایط فعلی و چه در آینده به دنبال خواهد داشت. دوم ضعف و کمبود تشریح و تبیین قوانین و مقررات موجود است. متأسفانه هیچ نهاد یا سازمانی به عنوان متولی آموزش و ترویج قوانین فضای مجازی وجود ندارد و خود مردم هم عموماً تلاشی برای یادگیری و آگاهی از مقررات صرف نمیکنند. بسیاری از مردم حتی از سادهترین قوانین در این حوزه آگاهی کافی و لازم را ندارند. سطح سوم و پایانی ضعف و کمبود در اعمال و نظارت بر قوانین و رسیدگی مستمر بر جرایم است. برای همان قوانینی که در رابطه با فضای مجازی وجود دارد، اجرا و نظارت درستی صورت نمیگیرد. در کنار این موارد میتوان به تفسیر نادرست از قانون تا اعمال و اجرای سلیقهای قوانین و سوءاستفاده از خلأهای موجود اشاره کرد.
این همه در حالی است که در کشورهای غربی قوانین بسیار سختگیرانهای در این رابطه وجود دارد و همچنین قوانین به طور مرتب به روز رسانی و مورد نظارت دقیق واقع میشوند و همگان موظف به رعایت و انجام این قوانین هستند. در حالی که فضای مجازی ما یک بازار مکاره است که هر اتفاقی در آن روی میدهد.
تبعات این هرج و مرج در عرصه فضای مجازی هم مورد غفلت واقع شدهاست. نخستین تبعات منفی و خطرناک بیقانونی و بیضوابطی در فضای مجازی تغییر الگو و بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه است. کشورهای استعماری غرب به واسطه استقلال و اقتدار ایران در دوران بعد از انقلاب و ناتوانی آنها در دخالت مستقیم در کشورمان، بهترین راه برای نفوذ را که هزینه کمتری هم برای آنها به همراه دارد، عرصه فرهنگی و تغییر الگوی اسلامی مردم ایران میدیدند. از اینرو استعمارگران با این حربه تلاش میکنند تا جامعه انقلابی و هویت اسلامی ما را از درون تهی و بیمحتوا کنند تا به خواست استعمارگرانه خود دست یابند. بر این اساس تلاشهای بسیاری در این عرصه انجام دادهاند که از جمله این تهاجم فرهنگی میتوان به رشد قارچگونه شبکههای ماهوارهای و نشریات و روشهای دیگر اشاره کرد، اما آنچه تا به امروز در پیش گرفته بودند به دلایل گوناگون خوشبختانه موفق به انجام آن نشدند، اما در سالهای اخیر و با ظهور تلفنهای هوشمند و همچنین به واسطه نفوذ و گسترش فضای مجازی که بسترها و امکانات آن در کشور بسیار گسترده و مهیا شده، میتوانند این تهاجم فرهنگی و افول اخلاقی را حتی در دور افتادهترین نقاط کشور هم به سرانجام برسانند. از ترویج فرهنگ تجمل و مصرفگرایی تا ترویج عریان خشونت، فرهنگ منحط غربی و خرافه پرستی و انحرافات اخلاقی را میتوان ذیل این موضوع دستهبندی کرد.