سرویس سیاسی جوان آنلاین: به گزارش فارس، بعد از نامه پنج زبانه ماه قبل نهضت استادی در جریان شناسی هتاکیها به رسول خدا (ص) در فرانسه که به هزار استاد در دانشگاههای اروپا ایمیل شده بود، هزار استاد ایرانی در نامه تبیینی دیگری به استادان فرانسه که به زبانهای فرانسه، عربی و انگلیسی منتشر شد، تحرک بیشتر و اعتراضشان نسبت به سیاست رسمی و سیاستمداران فرانسوی از جمله رئیس جمهور گستاخ این کشور را خواستار شدند.
در بخشی از نامه هزار استاد ایرانی به استادان و فرهیختگانِ دانشگاههای فرانسه آمده است: میدانیم که اگر «آزادی» به «قیودِ اخلاقی و انسانی» محدود نشود و در خواستههای حقیر و اغراضِ پلید، ریشه بدواند، چه بر سرِ جامعۀ بشری خواهد آمد و مگر جز این است که امروز، حجمِ انبوهی از مصائب و دشواریهای انسان، برخاسته از همین قبیل آزادیهای بیگانۀ با «اخلاق» و «انصاف» و «فضیلت» است؟! «هیچ حقّی از حقوقِ بشر نیست که در صورتِ تعارض و تزاحم با «حقوق و کرامت انسانهای دیگر»، رسمیت و اعتبار داشته و سیاستمداران شما سالیانی متمادی به همین دلیل برخی از دولت - ملتها را مورد سرزنش قرار دادند، امّا اینک، آشکارا مشاهده میکنیم در کشوری که بهعنوانِ مهدِ دموکراسی و حقوق و آزادیها معرفی میشود، به همین استدلال اقلی نیز پشت میشود!»
استادان ایرانی در نامه خود آوردهاند: اهانت به رسولِ خاتم الهی ازآنجهت که نادیدهانگاشتنِ حریمی است که در نظرِ حداقل یک میلیارد انسان محترم و مقدّس است، بهمعنی زیرپانهادنِ حقوقِ آنها نیست؟! آنجاکه حق آزادی بیان برای یک نشریه و یک نویسنده، در تضاد با «حق صدها میلیونها انسان» قرار میگیرد، باید جانبِ کدامیک را گرفت؟! زخمزدن بر «عواطف و علایقِ دینی یک میلیارد مسلمان»، شایستۀ «نفی» و «انکار» است یا «حمایت» و «هواداری»؟! چگونه است که رئیسجمهورِ شما، حتی به ابتداییترین بنیانهای حقوقِ بشر نیز پایبند نیست و در عمل، تعریفی از آزادی بیان ارائه میکند که نه با انصاف سازگار است، و نه با استدلالهای درونتمدّنی که مدّعی آن است؟! اندیشمندان دانشگاهی در ایران خطاب به همتایان فرانسوی خود نوشتهاند: اگرچه امانوئل مکرون از لحاظِ موقعیتِ سیاسی خویش در فرانسه و در اروپا، در شرایطی بهسر میبرد که محتاج اینچنین «صحنهسازیها» و «بازیپردازیهایی» است، امّا بدونشک، آنچه رخ داده، نه یک «اتّفاق» است و نه قابلِ فروکاهیدن به این سطح. واقعیت این است که نفوذِ «دستهای پنهان صهیونیستی» در سیاستِ رسمی غرب و از جمله فرانسه، واقعیتی است که باید شرحِ آن را در تاریخِ فردا خواند، امّا بر اهلِ غور و تعمّق، پوشیده نیست که دولتهای غربی، بازیچۀ همین دستهای پنهان هستند و این لایۀ زیرین است که «سیاستِ رسمی» را صورتبندی میکند. پس نهفقط منطقِ سیاستورزی در غرب سیاسی، آغشته به «بیاخلاقی» شده، بلکه «استقلالِ ملّی و بومی» خویش را نیز از دست داده و سیاستمدارانِ غربی، به «عروسکهای خیمهشببازی» سرمایهدارانِ صهیونیستی تبدیل شدهاند و این واقعۀ تلخ، یکی از نمودهای اسلامستیزی آنهااست.
در این نامه تصریح شده است: برخلافِ تصویرسازی غرضورزانۀ رسانههای غربی از اسلام، این آیینِ الهی، با زبانِ «خشونت» و «تعرض» و «تعدی» سخن نمیگوید و شمشیر آخته در دست ندارد، بلکه هم احساسات و عواطفِ پاک انسانی را حرمت مینهد و هم «استدلال» و «برهان» و «گفتگو» را ترجیح میدهد. آری، اسلام به مسلمانان توصیه نمیکند که در مقابلِ ظالم و متجاوز، دستهای خویش را بالا برده و ذلّتِ تسلیم را بپذیرند، امّا درعینحال، حتی در میانِ نبرد و جنگ نیز، بابِ «عقلانیت» و «منطق» را مسدود نکرده و از هر وسیله و بهانهای برای دعوت به فضیلت و «همسخنی» و «تبادلنظر» استفاده کرده است.
استادان ایرانی در بخش پایانی نامه خود خطاب به اندیشمندان فرانسوی آوردهاند: شما میتوانید فارغ از قالبهای کلیشهای و دروغینی که رسانههای وابسته به امریکا و رژیم صهیونیستی ساختهاند، به متنِ قرآنِ کریم و زندگانی رسولِ خدا (ص) مراجعه و تفاوتِ میانِ «واقعیتهای اسلام» و «القاهای رسانهای» را مشاهده کنید. اقتضای «اندیشهورزی» و «واقعیتگرایی»، آن است که خود را از این فرصت محروم نکنید. پس بارِ دیگر، شما را دعوت میکنیم که نسبت به آنچه در جامعه و سیاستِ فرانسه میگذرد، نظارهگر نباشید و در امتدادِ عقلانیتِ مستقل و وجدانِ اخلاقی خویش، گام بردارید و مجال ندهید که سیاست رسمی در فرانسه، اینچنین دستخوش «ندانمکاری»، «بیتدبیری» و «بیاخلاقی» شده و جهانیان را مقابل تان به صف آرایی وادارد زیرا عمر سیاستمداران اندک، اما حیات ملتها و سرمایه اجتماعیشان طولانی بوده و نباید بازیچه دستان کارگزاران خام واقع شود.