سرویس جامعه جوان آنلاین: اما به رغم این همه هشدار، سخنرانی آمار و ارقام و استدلالهای گوناگون درباره وضعیت جمعیت کشور با کاهش روزافزون نرخ رشد جمعیت مواجهیم. این بدین معناست که یا مردم و خانوادهها به اندازه کافی از این سخنان، استدلالها و نظرات کارشناسانه قانع نشدهاند یا موانع دیگری بر سر راه فرزندآوری و افزایش جمعیت وجود دارد.
برای پاسخ به این سؤال بد نیست به سیاستهای جمعیتی دیگر کشورها و تدابیر و قوانینی که در راستای تحقق این سیاستها تدوین و اجرایی میشود، نگاهی بیندازیم.
همین چند روز پیش خبر هدیه رئیسجمهور روسیه به خانوادههایی که فرزند سوم خود را به دنیا بیاورند، رسانهای شد. بر این اساس خانوادههای روسی به ازای تولد سومین فرزند خود «خانه» هدیه میگیرند!
در حال حاضر جمعیت کشور روسیه حدود ۱۴۵ میلیون نفر و رشد جمعیت آن منفی است.
به گزارش «world population review» بین سالهای ۱۹۹۳ و ۲۰۰۸، جمعیت روسیه با تغییر از ۳۷/۱۴۸ به ۲۵/۱۴۳ میلیون نفر کاهش چشمگیری در جمعیت خود مشاهده کرد؛ در این مدت، روسیه نرخ زادوولد پایین و مرگ بالایی را تجربه کرد. بعد از این دوره، جمعیت این کشور دوباره به ۹۳/۱۴۵ میلیون نفر افزایش یافت. با این حال پیشبینی میشود که جمعیت روسیه در اواخر سال ۲۰۲۰ به اوج خود برسد و مجدداً کاهش یابد.
روسیه با ۵۸/۱ تولد به ازای هر زن یکی از کشورهایی است که کمترین نرخ باروری را در جهان دارد، اما ولادیمیر پوتین رئیسجمهور این کشور سیاستهای تشویقی برای افزایش جمعیت را در دستور کار خود قرار داده تا بتواند از کاهش نرخ باروری و رشد جمعیت کشورش جلوگیری کند.
بر این اساس، خانوادههایی که دارای فرزند میشوند مورد حمایتهای مالی برای تربیت و رشد فرزندشان قرار میگیرند. دولت این کشور برای فرزند اول ۱۵ هزار دلار و برای تولد فرزند سوم یک خانه به پدر و مادر نوزاد هدیه میدهد؛ همچنین مادری که دارای فرزند میشود میتواند ۹ هزار و ۶۰۰ دلار کمکهزینه دریافت کند.
سیاستهای افزایش جمعیت در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا هم پیگیری میشود و در این راستا تقریباً تمام این کشورها سیاستهای جمعیتیشان را با مشوقها و قوانین حمایتی همراه کردهاند تا این سیاستها امکان محقق شدن داشته باشند.
در ایران، اما به رغم تغییر سیاستهای جمعیتی کشور از تحدید جمعیت به افزایش آن شاهد هیچگونه مشوق یا سیاست حمایتی از زوجهایی که تمایل دارند فرزندان بیشتری داشته باشند، وجود ندارد!
به بیان دیگر تغییر سیاستهای جمعیتی کشور با واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی جامعه همخوان و هماهنگ نیست و همین عدم هماهنگی در سیاستها موجب شده تا خانوادهها نخواهند یا نتوانند به داشتن فرزندان بیشتر فکر کنند. طی ۱۰ سال اخیر هم اگرچه مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی طرحهایی را در حوزه حمایت از فرزندآوری ارائه کردهاند، اما فقدان پشتوانههای اقتصادی و ضمانت اجرایی برای این طرحها موجب شده تا مشوقهای افزایش جمعیت و رشد نرخ باروری جامعه به توصیه نامههایی کاغذی تبدیل شود که در عمل تمام مسئولیت افزایش جمعیت و ممانعت از پیری نمای جامعه را به دوش خانوادهها انداخته و دولت به طور کامل خود را از این میدان کنار کشیده است.
این توصیهنامهها و طرحهای کاغذی هم نه تنها در اقناع افکار عمومی، جامعه و خانوادهها برای افزایش فرزندآوری و جمعیت نقشی نداشته، بلکه موجب شده آنها اعتمادشان را هم به چنین طرحهایی از دست بدهند. به طور نمونه زمان اجرای طرح آتیه مهر و باز شدن حساب یک میلیون تومانی برای نوزادان تازه متولد شده آنچنان کوتاه و گذرا بود که امروز حتی نامی هم از این طرح به میان نمیآید.
در حوزه حمایت از زوجهای نابارور هم با همین معضلات مواجهیم. از یک سو هزینههای بالای درمانهای ناباروری و نیاز به تکرار این درمانها برای حصول نتیجه و از سوی دیگر توزیع نامناسب این مراکز موجب شده تا بسیاری از زوجهای نابارور عطای فرزندآوری و مادر و پدر شدن را به لقای آن ببخشند و از ادامه درمان صرفنظر کنند؛ بنابراین اگر ما هم در سیاستهای افزایش جمعیت جدی هستیم و واقعاً برای آینده جامعه برنامهریزی داریم باید هزینههای این تصمیم و برنامه را پرداخت کنیم.