کد خبر: 1026686
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۵
دنيا حيدری
جواهری دیگر از گنجینه فوتبال به خاطره‌ها پیوست و حالا زنده‌کشان مرده‌پرست در سوگش به مرثیه‌سرایی می‌پردازند که فوتبال چه گنج گرانبهایی را از دست داد و سخن‌ها خواهند گفت از توانمندی‌هایی که داشته و پیام پشت پیام برای تسلیت گفتن و...

این تراژدی را بعد از دست دادن تک‌تک ورزشکاران، اسطوره‌ها و نام‌آوران ورزش و فوتبال شاهد هستیم. سوگواری چند روزه و یاد کردن از گنج‌های گرانبهایی که در زمان حیات کمترین توجهی به آن‌ها و استفاده از دانش و تجربه‌ای که داشتند، نمی‌شد، اما وقتی مهمان خاک می‌شوند و راهی سفر ابدی، همه یادشان می‌آید از توانمندی‌هایی که داشتند و تجربیاتی که دیگر هرگز نمی‌توان به آن‌ها دسترسی داشت.

محمود یاوری، یکی از همان جواهرات گنجینه باارزش فوتبال بود که تمام تجربیات ۴۵ سال مربیگری‌اش را با خود به دیار باقی برد؛ همان مردی که شاگردی دتمار کرامر یکی از سرشناس‌ترین مربیان و مدرسان مربیگری جهان، نشستن بر نیمکت تیم‌های ملی بزرگسالان و پایه‌ها و به دست گرفتن سکان هدایت بیش از ۱۶ تیم لیگ برتری و... او را مثل خیلی‌های دیگر که این روز‌ها کنج خانه به روز‌های طلایی گذشته می‌اندیشند و سراغی از آن‌ها گرفته نمی‌شود، به گنجینه باارزشی مبدل کرده بود که تک‌تک تجربیاتش می‌توانست گرهی از فوتبال این مملکت باز کند، اما از آخرین باری که دانش و تجربیات سال‌ها کار کردنش در فوتبال را خرج تیمی کرد، شش سال می‌گذشت و در این شش سال هیچ یک از آن‌هایی که امروز در فدراسیون و وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک و... آوای وا اسفا سر می‌دهند، برای از دست دادنش خیالشان هم نبود و حتی لب به توهین و تحقیرش هم باز کردند.

نه. بدون شک کسی نمی‌گوید باید امثال یاوری‌ها را بر مسند قدرت و مدیریت نشاند، حتی کسی انتظار ندارد که امروز سکان هدایت تیم‌های ملی از بزرگسالان گرفته تا پایه‌ها را به آن‌ها سپرد. مسئله بهره‌مند شدن فوتبال از تجربیات و دانش آنهاست؛ چیزی مشابه مشاور تا فوتبال بعد از ازدست دادن آن‌ها حسرتی به حسرت‌هایش اضافه نشود. درست مانند همان نقشی که بکن بائر در بایرن‌مونیخ بازی می‌کند و این تیم آلمانی سال‌هاست برای گام برداشتن در مسیر درست و کسب موفقیت از دانش و تجربیات او استفاده می‌کند. امروز نباید برای یاوری اشک ریخت بلکه باید به حال فوتبالی گریست که بزرگان خود را قدر نمی‌داند و به راحتی از دستشان می‌دهد.

محمود یاوری هم برای همیشه رفت، درست مثل همایون بهزادی، مثل ناصر حجازی، مثل منصور پورحیدری، مثل خیلی دیگر از نامداران عرصه فوتبال که سال‌ها حضورشان در فوتبال ایران و جهان آن‌ها را به گنجینه‌هایی تکرارنشدنی با کوله‌باری از تجربیات گرانبها تبدیل کرده بود، اما کوته‌فکری مدیران و مسئولانی که کوچک‌تر از آن هستند که ارزشی به این مروارید‌های کمیاب دهند، در بودنشان سراغی حتی برای پرسیدن احوال از آن‌ها می‌گیرند، اما وقتی دستشان از این دنیا کوتاه می‌شود سخنوری‌هایشان آغاز می‌شود و حسرت‌بار از مردان بزرگی می‌گویند که دیگر فوتبال نمی‌تواند از حضور گرانبهایشان بهره ببرد؛ فوتبالی که البته به دلیل حضور افراد سخیف و کوچک پیش‌تر و در زمان حیات هم آنطور که باید از آن‌ها بهره‌ای را که باید، نبرده بود!

فوتبال و ورزش را مشتی مدیران سیاسی احاطه کرده‌اند که جز به منافع خود و بازی‌های جناحی نمی‌اندیشند که اگر غیر از این بود، فوتبال ایران امروز در حسرت از دست دادن امثال محمود یاوری نمی‌سوخت که‌ای کاش در زمان حیات‌شان، از تجربیات، مشاوره و دانش آن‌ها که خاک‌خورده این رشته بودند، سود می‌برد؛ سودی که فدای منفعت‌طلبی آقایانی شد که مصداق بارز مرده‌کشان زنده‌پرست هستند که امروز چشمانشان برای حفظ ظاهر خیس از اشک می‌شود، اما همین دیروز که می‌شد کاری کرد، خیالشان هم نبود که از این نفرات برای موفقیت یا حل مشکلات فوتبال بهره ببرند، اشک‌هایی که می‌ریزند و حرف‌هایی که می‌زنند، جز مشتی شعار نیست که اگر غیر از این بود، از همین امروز به صرافت استفاده از دیگر پیشکسوتان کارکشته و باتجربه و کاربلد در فوتبال می‌افتادند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار