سرویس حوادث جوان آنلاین: چندی قبل اعضای خانوادهای به اداره پلیس تهران رفتند و اعلام کردند مخفیگاه قاتل فرزندشان را پس از دو سال در یکی از شهرهای غربی کشور شناسایی کردهاند. یکی از اعضای این خانواده گفت: «آبانسال۹۷ بود که به ما خبر دادند پسرمان به اسم بهادر با شلیک گلوله در نزدیکی شهرری به قتل رسیده است. بررسیهای مأموران پلیس شهری نشان داد قاتل یکی از دوستان پسرمان به نام افراسیاب است که در درگیری پسرمان را به قتل رسانده و به مکان نامعلومی گریختهاست. دو سال است که مأموران ردی از او پیدا نکردند و ما هم خیلی به دنبال او گشتیم، اما مثل اینکه آب شدهبود و به زمین رفته بود تا اینکه امروز یکی از بستگان دور ما به نام فرید که در یکی از شهرهای غربی کار میکند با ما تماس گرفت و گفت افراسیاب را در ساختمان نیمه کارهای در همان شهر غربی شناسایی کرده است. فرید تلفنی به ما گفت که در محل کارش افراسیاب با چهرهای گریم شده و به نام جعلی حمید مشغول به کار است و کسی هم او را نمیشناسد. چند روز قبل به خاطر موضوعی با هم اختلاف پیدا کردند تا اینکه ساعتی قبل با هم درگیر شدند و یکدیگر را کتک زدند که ناگهان کلاه گیسی که روی سر افراسیاب بود روی زمین افتاد. همان لحظه فهمیدهاست به خاطر اینکه شناسایی نشود کلاه گیس گذاشته است، اما افراسیاب که خودش را حمید معرفی کرده، گفتهاست به خاطر اینکه کچل است کلاه گیس گذاشته تا کسی او را مسخره نکند، اما چهره افراسیاب برای فرید آشنا بود و متوجه شده چهره او شبیه قاتل بهادر است که پس از فرار خودش را گریم کرده تا شناسایی نشود.»
پدر مقتول ادامه داد: «ما پس از حادثه عکسهای قاتل را بین بستگانمان پخش کردیم تا چنانچه او را ببینند شناسایی کنند و به پلیس خبر بدهند و فرید هم عکس او را دیده بود و پس از درگیری وقتی کلاه گیس از سرش میافتد او را شناسایی میکند و بعد بلافاصله موضوع را به ما خبر داد.»
بررسیهای مأموران نشان داد پاییز دو سال قبل بهادر که در کار خرید و فروش مواد مخدر بوده از سوی قاچاق فروشی به نام افراسیاب با شلیک گلوله به قتل میرسد. همچنین مشخص شد این درگیری خونین به خاطر فروش موادمخدر و اختلاف حساب مقتول و قاتل رخ داده است که قاتل پس از قتل به مکان نامعلومی فرار میکند.
بدین ترتیب با بدست آمدن اطلاعات مخفیگاه قاتل فراری کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی با گرفتن نیابت قضایی راهی غرب کشور شدند و قاتل فراری را دستگیر کردند. مأموران همچنین در بازرسی از مخفیگاه قاتل یک قبضه کلت کمری که مقتول با آن به قتل رسیدهبود کشف کردند.
چهرهام را گریم کردم که شناسایی نشوم
متهم پس از انتقال به تهران در بازجوییها به قتل بهادر اعتراف کرد و گفت: «چند سال قبل از درگیری خونین برای کار به تهران آمدم. مدتی کارگری کردم، اما نتوانستم پولی پسانداز کنم و از طرفی هم هزینههای زندگی در تهران روز به روز زیادتر میشد تا اینکه با افراد خلافکاری آشنا شدم و تصمیم گرفتم قاچاق فروشی کنم.
چند باری مواد از شهرستان به تهران آوردم و فروختم و پولی خوبی هم گیرم آمد که ادامه دادم. من به تعدادی مواد فروش تریاک میفروختم و آنها هم پخش میکردند و چند باری هم به بهادر فروختم تا اینکه بار آخر او پول مرا نداد. خیلی تلاش کردم پولم را پس بگیرم، اما او هر روز بهانهای میگرفت تا اینکه تصمیم گرفتم با تهدید طلبم را وصول کنم. روز حادثه حوالی شهر ری با او قرار ملاقات گذاشتم تا درباره حساب و کتابمان با هم حرف بزنیم. آن روز او قبول نکرد بدهیاش را پس دهد که با اسلحه او را تهدید کردم و او هم به طرف من اسلحه کشید. ما هر دو به سوی هم شلیک کردیم که تیر من به او اصابت کرد و نقش بر زمین شد.»
وی ادامه داد: «پس از قتل فرار کردم و برای اینکه شناسایی نشوم چهرهام را با گریم تغییر میدادم و کلاهگیس میگذاشتم و بعد به یکی از شهرهای غربی رفتم و در ساختمان نیمهکارهای با چهرهای جدید شروع به کار کردم. فکر میکردم که هرگز شناسایی نشوم، اما چند روز قبل وقتی با یکی از کارگرها درگیر شدم کلاه گیس از سرم افتاد و او که از نزدیکان مقتول بود مرا شناسایی کرد و مرا لو داد.»
متهم در ادامه به دستور بازپرس جنایی راهی زندان شد.