سرویس ورزشی جوان آنلاین: در چنین شرایطی فوتبال کشور با این فدراسیون منفعل و ناکارآمد در حال در جا زدن است. فوتبال با این مدیریت نه تنها پیشرفت نمیکند که در حال پسرفت است، چنین فدراسیونی ناکارآمدی خود را در انتخابهایی که انجام میدهد، نشان میدهد. کافی است با دقت به انتصابها و ابقا شدنها نگاه کنید تا متوجه شوید چه فاجعهای در حال رخ دادن است.
فوتبال کشور سالهاست در ردههای امید و جوانان با شکستهای بد و تحقیرآمیز روبهرو است، اما فدراسیون فوتبال در عین ناباوری قرارداد سرمربی شکست خورده تیم امید را تمدید میکند. کسی که در طول سابقه تقریباً یک دههای مربیگریاش نه در رده باشگاهی موفق بوده و نه در ردههای ملی، آخرین شکستش هم مربوط به راه نیافتن به المپیک توکیو است، اما با وجود این کارنامه افتضاح، حمید استیلی همچنان به عنوان سرمربی تیم امید در سمت خود ابقا میشود تا سریال این شکستها ادامه داشته باشد. فراموش نکنیم که حسرت المپیکی شدن فوتبال ایران با هنرنمایی حمید استیلی ۴۴ ساله شد.
از تیم امید که بگذریم میرسیم به تیم فوتبال جوانان که همین هفته قبل سرمربی و مدیرفنیاش مشخص شدند؛ دو چهره امتحان پسداده فوتبال که انتخاب آنها تعجب همه را برانگیخت. در این انتخاب آنچه اول مورد سؤال واقع میشود اینکه اصلاً چرا باید تیم جوانان مدیر فنی داشته باشد در حالی که تقریباً چنین پستی در بقیه تیمهای پایه تعریف شده نیست و در مرحله بعد چرا این پست به شخصی واگذار میشود که امتحانش را پیش از این حتی در قامت سرمربی تیم نوجوانان با شکست پشت سر گذاشته و طی سالهای گذشته از فوتبال دور بوده است.
سؤال مهم، اما اینکه حمید درخشان قرار است چه چیزی را به تیم نوجوانان به لحاظ بار فنی اضافه کند که تا امروز این تیم از آن بیبهره بوده است؟ اما در خصوص سرمربی، انتخاب داوود مهابادی شاید به لحاظ میدان دادن به یک مربی جوان در نگاه اول تحسینبرانگیز باشد، اما وقتی متوجه باشیم که این سرمربی جوان حتی در تیمهای باشگاهی دسته اول و دوم هم ناموفق بوده و هیچ رزومهای در تیمهای پایه ندارد آن وقت است که به عمق فاجعه پی خواهیم برد.
این انتخابها تنها یک چیز را به خوبی ثابت میکند و آن اینکه نامدیران حاکم بر فدراسیون فوتبال هیچ راهبرد و هدفی برای تیمهای ردههای سنی فوتبال ندارند و با نگاهی همانند بچههای سرراهی به آنها و با انتخاب و ابقای آدمهای تکراری و شکستخورده، فقط به دنبال هزینهتراشی هستند؛ هزینههایی که با توجه به نزدیک بودن زمان انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال (کمتر از سه ماه دیگر) به طور کامل متوجه رئیس و مدیران آینده فدراسیون فوتبال است و آنها مجبورند یا با این انتخابهای غلط کنار بیایند و شکست بخورند یا اینکه با انتخابهای جدید عملاً چندین ماه عقب بیفتند که طبیعی است حاصل آن باز هم شکست خواهد بود.
در این میان نباید از نقش کمیتههای فنی و جوانان فدراسیون هم در این انتخابها غافل شد؛ دو کمیته منفعلی که تقریباً فقط نقش تشریفاتی دارند و بیشتر از آنکه در انتخابها به دنبال لحاظ کردن برنامههای اصولی و تعریف شده در سطح جهان باشند، برای فرار از جریمههای کنفدراسیون فوتبال آسیا فقط با لبخند در کنار گزینههای شکستخورده عکس یادگاری میگیرند تا چرخ کار تیمهای پایه فوتبال ایران ولو اینکه به شکست بینجامد، صرفاً بچرخد. واقعیت این است که تیمهای امید، جوانان و نوجوانان برای فدراسیوننشینان اهمیتی ندارند که اگر غیر از این بود امور این تیمها به دست کاربلدان سپرده میشد و میشد امیدوار بود که آینده فوتبال تأمین شده و روشن است.