کد خبر: 1028154
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۹
تحقیقات پلیس پایتخت درباره ادعای مردی که مدعی است از سوی زن جوان و سه همدستش ربوده شده در جریان است.
سرویس حوادث جوان آنلاین:  چند روز قبل مردی سراسیمه به اداره پلیس تهران رفت و از سه مرد ناشناس به اتهام آدم‌ربایی و اخاذی میلیاردی شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: «من کارمند کارخانه‌ای در اطراف تهران هستم و چند سالی در آنجا مشغول به کارم. از طرفی هم از دوران کودکی علاقه زیادی به نویسندگی داشتم و به همین سبب در این رشته تحصیلاتم را ادامه دادم و الان هم به عنوان شغل دوم نویسندگی و تدوین کتاب انجام می‌دهم. چند ساعت قبل از محل کارم خارج شدم که در خیابان خلوتی خودروی سواری پژویی که سه مرد جوان سرنشین آن بودند راه مرا سد کرد و سپس آن سه مرد مرا به زور سوار خودرو کردند و به طرف مکان نامعلومی به راه افتادند. آن‌ها چشمان مرا با چشم‌بندی بستند و بعد هم مرا زیر صندلی عقب خواباندند. سه مرد خشن حدود ۳‌ساعت مرا در مکانی نگه داشتند و در آنجا با تهدید چاقو حدود یک‌میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان سفته امضاء گرفتند و علاوه بر آن چند برگ سفید را هم امضا و اثر انگشت زدم. پس از آن مرا در خیابان خلوتی رها و تهدید کردند اگر درباره این حادثه شکایت کنم اتفاق بدی برای من رخ می‌دهد.»

وی در پایان گفت: «من مدتی است با زن جوانی به نام فتانه که قبلاً با هم کار می‌کردیم، اختلاف حساب دارم و مردان آدم‌ربا مدام از زنی به نام فتانه حرف می‌زدند و دستورات او را تلفنی انجام می‌دادند و الان احتمال می‌دهم که فتانه آدم‌ربایان را اجیر کرده تا از من سفته و کاغذ سفید امضاء بگیرند.»

با طرح این شکایت مأموران پلیس به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه‌نهم دادسرای امور جنایی تحقیقات خود را آغاز کردند. مأموران در نخستین گام دوربین‌های محل حادثه را بررسی کردند، اما مدرکی که نشان دهد آدم‌ربایی صورت گرفته است پیدا نکردند.

آگهی استخدام نویسنده

مأموران پلیس در گام بعدی از فتانه تحقیق کردند که وی مدعی شد از شاکی طلب دارد و او برای اینکه بدهی‌اش را پرداخت نکند، نقشه آدم‌ربایی دروغین را طراحی کرده است.

وی گفت: من نویسنده و پژوهشگرم و با پروژه‌های علمی و فرهنگی همکاری می‌کنم. مدتی قبل با آگهی در فضای مجازی روبه‌رو شدم که مرد نویسنده‌ای برای نوشتن یک کتاب درخواست همکاری داده بود. وقتی با او (شاکی) تماس گرفتم گفت در حال نوشتن کتابی است و نیاز به یک نویسنده دارد که با او همکاری کند تا زودتر نوشتن آن را به پایان برساند. از آنجایی که دستمزد خوبی را پیشنهاد داده‌بود، قبول کردم و کارم را با او شروع کردم. مدتی با هم در ارتباط بودیم و من تحقیقاتم را انجام دادم و در حال نوشتن قسمتی از کتاب بودم که بهروز به من ابراز علاقه کرد و گفت عاشق من شده است. او با چرب‌زبانی مرا فریب داد و من به او اعتماد کردم و عاشق و دلباخته او شدم تا اینکه برای انجام کاری مقدار زیادی از من پول قرض گرفت و قرار شد خیلی زودبدهی‌اش را پس بدهد. کارم رو به پایان بود، اما بهروز نه بدهی‌اش را می‌داد و نه دستمزدی که با هم قرار داد بسته بودیم و به همین خاطر از او شکایت کردم.» وی ادامه داد: «ما با هم اختلاف مالی پیدا کردیم و او هم با من قطع رابطه کرد و زیر تمام قول و قرارهایش زد و الان هم برای اینکه مرا مجبور کند از شکایتم صرف نظرکنم و طلبم را به او ببخشم شکایت آدم‌ربایی دروغین را مطرح کرده‌است و مدعی است که من سه مرد را اجیر کرده‌ام تا از او سفته و کاغذ سفید امضا بگیرند. در صورتی که من اصلاً کسی را اجیر نکرده‌ام و شکایتم را از طریق قانونی دارم پیگیری می‌کنم.»

تحقیقات به دستور قاضی سهرابی برای روشن شدن زوایای پنهان این حادثه از سوی مأموران پلیس ادامه دارد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار