سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، روزهای اول شهریور امسال بود که به مأموران پلیس تهران خبر رسید سه سارق مسلح به خانهای در خیابان پیروزی دستبرد زده و اعضای خانواده را نیز در اتاقی حبس کردهاند.
وقتی مأموران پلیس در محل حادثه حاضر شدند، پسر جوانی به نام حمید در شرح ماجرا گفت: ساعتی قبل زنگ خانهمان به صدا در آمد و آیفون را برداشتم که مردی از پشت گوشی به من گفت همسایه طبقه پایین است و کلیدش را جا گذاشته است. او از من خواست در آپارتمان را باز کنم و من هم به خیال اینکه همسایه طبقه پایین است در را باز کردم، اما خبر نداشتم سهسارق مسلح با این ترفند قصد سرقت از خانه ما را دارند. هنوز ثانیههایی نگذشته بود که این بار صدای زنگ در واحد ما به صدا در آمد و وقتی در باز کردم ناگهان سه مرد مسلح با کلت کمری و نقابدار به زور وارد خانه ما شدند.
آنها لوله اسلحه را به طرف من و مادرم گرفتند و ما را به داخل اتاقی بردند و در آنجا دست و پای هر دوی ما را با طناب بستند و بعد با تهدید اسلحه رمز گاوصندوق را گرفتند تا اینکه حدود یکساعت بعد با سختی دست و پایم را باز کردم و متوجه شدم سارقان ۸۰۰میلیونتومان پول، طلا و دلار را از گاوصندوق خانهمان سرقت کرده و گریختهاند.
اثر انگشت سارق سابقه دار
با طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه۳۴ برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس در بررسیهای محل حادثه با اثر انگشتی روی گلدان قدیمی روبهرو شدند که متعلق به هیچ یک از اعضای خانواده شاکی نبود. بنابراین این فرضیه برای مأموران قوت گرفت که اثرانگشت باقیمانده در صحنه متعلق به یکی از سارقان است. پس از این تیم تشخیص هویت پرونده و سوابق سارقان سابقهدار را بررسی کردند که دریافتند اثر انگشت باقیمانده در صحنه جرم متعلق به سارق سابقهداری به نام فرزاد است که چند سال قبل به اتهام سرقت مسلحانه از خانه ویلایی دستگیر، اما مدتی قبل با گذاشتن وثیقه از زندان آزاد شده است. بدین ترتیب مأموران پلیس راهی مخفیگاه فرزاد در پردیس شدند و وی را بازداشت کردند.
متهم در بازجوییها به سرقتهای سریالی با همدستی دو نفر از همسلولیهایش به نامهای وحید و صمد اعتراف کرد. با اعتراف متهم مأموران پلیس دو متهم دیگر را هم شناسایی و بازداشت کردند و سهمتهم چند روز قبل در دادسرای ویژه سرقت به جرم خود اعتراف کردند و در ادامه به دستور بازپرس پرونده برای تحقیقات بعدی و شناسایی مالباختگان دیگر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند.
گفتگو با سردسته باند
فرزاد سابقههای قبلی همه سرقت مسلحانه بود؟
نه، من زمانی که وارد کار خلاف شدم به صورت مسلحانه سرقت نمیکردم تا اینکه یکبار هنگام سرقت از منزلی صاحبخانه از راه رسید و با کمک همسایه مرا دستگیر کردند. پس از این تصمیم گرفتم به صورت مسلحانه سرقت کنم تا مالباخته یا صاحبخانه جرئت نداشتهباشد که مرا دستگیر کند. به همین دلیل اسلحه کلتی تهیه کردم و برای سرقتهایم از آن استفاده میکردم.
چه شد که تصمیم گرفتی این باند را تشکیل بدهی؟
چهار سال قبل به اتهام سرقت مسلحانه از خانه ویلایی دستگیر و راهی زندان شدم. در زندان با وحید و صمد همسلول بودم که تصمیم گرفتیم پس از آزادی این باند را تشکیل بدهیم و به صورت مسلحانه از خانهها سرقت کنیم. چون باید پول شاکیها را پرداخت میکردیم تا رضایت بگیریم و از طرفی هم کسی به ما کار نمیدهد و مجبوریم که سرقت کنیم.
چرا رئیس باند شدی؟
من فرد باهوشی هستم و نقشههای سرقت را من طراحی میکنم و دوستانم اجرا میکنند و به همین دلیل آنها قبول کردند که من سردسته باند باشم. اما الان فکر میکنم که خیلی هم باهوش نیستم، چون یک اشتباه باعث شد ما شناسایی و به دام بیفتیم.
منظورت اثر انگشت روی گلدان است؟
بله.
چه شد که دست به گلدان زدی؟
من معمولاً هنگام سرقت کاری انجام نمیدهم و همدستانم که دستکش دارند کارها را انجام میدهند، اما آن روز وقتی گلدان قدیمی را دیدم خیلی نظرم را به خودش جلب کرد و تصمیم گرفتم آن را سرقت کنم به همین خاطر آن را برداشتم، اما باخودم گفتم که این دست و پا گیر است و دوباره روی میز گذاشتم و حواسم نبود که اثر انگشتم روی آن مانده است.
درباره شیوه سرقتهایت توضیح بده.
ما معمولاً در کوچه و خیابانها پرسه میزدیم و پس از شناسایی خانهای که احتمال میدادیم صاحبخانه پول یا طلا داخل خانهاش نگهداری میکند، زنگ خانه را به صدا در میآوردم و مدعی میشدم که همسایه طبقه پایینی هستم و کلیدم را جا گذاشتهام. وقتی در را باز میکردند، سه نفری وارد خانه میشدیم و دست به سرقت میزدیم.