سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: زمان داستان به جنگ ایران وعراق برمی گردد و مکان داستان دریکی ازروستاهای اطراف همدان اتفاق افتاده است. کیانوش نام مرد باغداری است که در روستا زندگی میکند. او بسیار خسیس است و مردم روستا با این ویژگی او آشنا هستند. درروزی که کیانوش برای پسرش مراسم جشن عروسی برگزارکرده و همه مردم روستا سرگرم عروسی هستند، حمزه و عباس دوتا از نوجوانان روستا تصمیم میگیرند از فرصت استفاده کنند و وارد باغ کیانوش شوند و حسابی به شکمشان برسند.
مدت زمان زیادی از رفتن آنها به باغ نمیگذرد که یکی از بچههای روستا به اسم سالار، کیانوش را در جریان نقشه دوستانش قرار میدهد و کیانوش وارد باغ میشود وآن دو پسر نوجوان را گیر میاندازد.
کیانوش که ازدست آنها عصبانی شده است به طرفشان حمله میکند، اما ناگهان اتفاق غیر منتظرهای میافتد و یک خلبان عراقی که از هواپیمای درحال سقوطش به بیرون جهیده با چتر به داخل باغ میافتد وچالش اصلی ماجرای رمان از همان لحظه آغاز میشود.
داستان باغ کیانوش هرچند قصه جذابی دارد، اما از پیرنگ تازهای برخوردار نیست. نگاه تمثیلی نویسنده درمورد اتحاد روستاییان در مقابل دشمن اجنبی هم یک موضوع کلیشهای است که قبلاً بارها تکرار شده، اما با این همه از شخصیت پردازی و فضاسازی قوی نویسنده در ساختار داستان نمیتوان چشم پوشید. نثر پرتعلیق نویسنده هم از نکات قابل تأمل داستان است. شروع داستان که با جشن عروسی پسر کیانوش همراه است هم روند کندی دارد وکمکی به تعلیق ابتدایی داستان نمیکند، اما در فصل دوم داستان روند تندتری به خود میگیرد. این کتاب در ۱۵۲ صفحه وبا قطعی رقعی دربازارکتاب موجود است.