سرویس سیاست جوان آنلاین: سالها قبل و زمانی که اولین موج تحریمها علیه ایران سبب شد صادرات نفت به شدت افت کرده و بازار ارز به تلاطم کشیده شود، این فرضیه در ذهن بسیاری از تحلیلگران جای داشت که میتوان با رفع این شرایط و بهبود رابطه با امریکا و حل کردن مسائل و مشکلات موجود به یک نقطه تعادل در روابط ایران و غرب رسید و مشکلات فعلی را حل کرد.
این راهبرد در نهایت به طرح مسئله حل مشکل با کدخدا و روی کار آمدن دولت اعتدال در سال ۹۲ انجامید. با نگاهی به دورههای مختلف دولت هشت ساله روحانی صرفنظر از دوره ترامپ که دوران اوجگیری دوباره تحریمها و خروج واشنگتن از برجام بود، سالهای ۹۴ تا ۹۶ تنها دورهای بوده که به ظاهر یک آرامش مقطعی با امضای برجام بین ایران و امریکا ایجاد شد.
این آرامش مقطعی به عنوان مهمترین ثمره این تفاهم معرفی میشود و البته صرفنظر از تبلیغات سیاسی برجام توانست برخی امتیازات کوتاه مدت برای ایران به همراه داشته باشد.
امتیازات ایران در دوره برجام چه بود؟
مهمترین امتیازی که برای ایران در این دوره ذکر میشود، افزایش فروش نفت و بالا رفتن سهم ایران در دوره اجرای برجام بوده است.
نگاهی به آمار صادرات نفت ایران در همین دوره نشان میدهد میزان صادرات نفت از یک میلیون بشکه به ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه افزایش یافته است. در کنار آن ایران توانسته صادرات میعانات گازی را نیز افزایش دهد. البته در همین دوره کاهش قیمت نفت سبب شد تا این امتیاز تا حد زیادی بیتأثیر شود.
امضای برخی قراردادهای اقتصادی همچون آغاز تولید خودروهای فرانسوی و خرید هواپیما از کمپانیهای بویینگ و ایرباس نیز جزو امتیازات دوران برجام بود. در این دوره یک قرارداد نفتی جدی نیز برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی امضا شد که در نهایت با خروج ترامپ از برجام به جایی نرسید.
قراردادهای خرید هواپیما نیز به دلیل مشخص نشدن تأمینکننده مالی هیچگاه به نتیجه نرسید و با خروج ترامپ از برجام ناتمام ماند. شرکتهای مهم خودروسازی فرانسوی نیز بلافاصله بعد از خروج امریکا از برجام ایران را ترک کردند.
اما شاید مهمترین مسئلهای که در همان دوره روشن بود، متوقف شدن رویههایی بود که قرار بود با امضای برجام حل شود، اما نه تنها این اتفاق روی نداد بلکه تعلیق اقتصاد ایران نیز بیشتر شد.
دوره طلایی بدون خروجی واقعی
در همان دوره طلایی یکی از مهمترین مشکلاتی که لاینحل باقی ماند، وجود موانع فراوان برای تحرک اقتصادی وعده داده شده به ایران بود. همانگونه که همین مشکلات سبب شد ماحصل ایران از این تفاهم «تقریباً هیچ» معرفی شود.
این تقریباً هیچ به این دلیل بود که بسیاری از مبادلات بانکی ایران همچنان به دلیل وجود تحریمهای جدی با مشکل روبهرو باشد.
از آنجا که شرکتهای سرمایهگذاری هیچ امیدی به همکاری بانکهای بینالمللی نداشتند، هیچگونه سرمایهگذاری جدی در داخل ایران شکل نگرفت. ماجرا به اندازهای جدی بود که شکایت ایران به کمیسیونهای برجام نیز جایی نرسید. بسیاری از بانکهای بینالمللی معتقد بودند با افزایش مبادلات اقتصادی با ایران در معرض تحریمهای جدی قرار میگیرند که هیچگونه اطمینانی به آنها برای رفع چنین تهدیداتی داده نمیشود.
به همین دلیل بسیاری از اقتصادانان معتقدند در همان دوره عملاً اقتصاد ایران در نوعی تعلیق قرار داشت و حتی با ادامه یافتن معافیتهای تحریمی و کماثر شدن افزایش صادرات نفتی باز هم مشکلات اقتصادی همچون کند شدن رشد اقتصادی ایران خود را نشان میداد.
در این میان خروج ترامپ از برجام سبب شد زمین بازی به گونهای دیگر تغییر کند و عملاً همان اندک مواهب! باقی مانده نیز به طور کامل از بین برود.
از سوی دیگر کشورهای اروپایی نیز به دلیل وابستگی جدی به امریکا با وجود تمام قولهایی که به ایران برای ادامه روابط اقتصادی دادند عملاً هیچ کدام را عملی نکردند. مسئلهای که در نهایت امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه نیز به آن اذعان کرد و انتقادات ایران را در این حوزه تأیید کرد.
دولت بایدن به فکر حفظ فضای تعلیق
در این میان با کنار رفتن ترامپ و روی کار آمدن دولت بایدن باز هم بحث ورود دوباره واشنگتن به برجام مطرح شده است. البته هنوز روشن نیست که راهبرد امریکاییها برای برگشت به برجام چیست و ترتیبات مد نظر آنان چگونه خواهد بود، اما ایران از هماکنون موضع خود را به صورت جدی در مقابل امریکا روشن کرده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره به صراحت فرمودند: «ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که امریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله ما این نیست که امریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبه منطقی ما و مطالبه عقلانی ما است، رفع تحریمهاست؛ این حقّ غصبشده ملّت ایران است.»
این تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ضرورت برداشته شدن تحریمها در حقیقت با تجربهای است که ایران از دور قبلی تحریمها اندوخته و تعلیقی است که در این دوره ایران را اسیر خود کرده بود.
واقعیت این است که امریکاییها در دوره فعلی دچار مشکلات فراوانی در حوزههای گوناگون همچون رقابت گسترده با چین در حوزههای اقتصادی، نظامی و مشکلات اقتصادی ناشی از کرونا هستند. طبیعی است که بحث ایران در اولویت سیاسی امریکاییها قرار ندارد.
بسیاری از تحلیلگران امریکایی بر این نکته تأکید میکنند که تلاش اصلی دولت بایدن جلوگیری از حاد شدن پرونده ایران و به نوعی آرامسازی شرایط در منطقه خاورمیانه است. به ظاهر چنین اتفاقی میتواند برای طرفین مثبت باشد، اما واقعیت این است که این تعلیق در حقیقت برای ایران بسیار مشکلساز است.
این تعلیق در بحث برجام یا حرکت لاکپشتی در حوزه هستهای نکتهای است که در نهایت به ضرر ایران تمام خواهد شد چراکه این تعلیق منجر به عقبماندگی هر چه بیشتر اقتصاد ایران خواهد شد. امریکاییها در طول ۱۰ سال گذشته تلاش کردهاند با ابزار تحریم اقتصاد ملی کشورمان را از سه پایه مهم قدرت ملی تضعیف کنند.
هماکنون رتبه اقتصادی ایران در ردهبندی جهانی ۲۲ است که برخی گزارشها نشان میدهد این رتبه تا سال ۲۰۳۰ به رتبه ۴۵ خواهد رسید. این کاهش رتبه اقتصادی ایران میتواند توان ملی ایران را با افت قابل ملاحظهای روبهرو کند و تلاش و رویکرد امریکاییها نیز در همین مسیر قرار دارد.
دولت بایدن نیز تلاش خواهد کرد تا ضمن حفظ سایه تحریم علیه اقتصاد ایران سایر عناصر قدرت ملی کشورمان را تضعیف کند. درگیر کردن ایران در مذاکرات بیپایان بر سر جزئیات تحریمها مهمترین راهبرد واشنگتن در این باره خواهد بود.
همانگونه که سعید جلیلی مذاکرهکننده اسبق ایران به درستی در این باره میگوید: اینها آمدند این تحریمها را در قالب یک دستورهای اجرایی جدید آوردند، بعد برایش شناسههای جدید زدند؛ هم شناسه هستهای، هم شناسههای تروریسم، هم حقوق بشر. برچسبهای جدید آمده و با این برچسبهای جدیدی که آمده میگوید اینها که در برجام نیست و من به برجام برگشتم، اینها تحریمهای دیگری است! خیلی خب میخواهید اینها حل بشود حالا بیایید بنشینید برای تکتک اینها گفتگو کنیم. بعد مثل همین بحثی که ترامپ دنبال میکرد میگوید این اهرمهای فشار حداکثری دست من است، حالا بیا یکییکی گفتگو کنیم! عجله هم ندارد.
راهبردی که سالها قبل توسط دولت اوباما آغاز شد. به ظاهر تلاش امریکاییها این است که همانند توافق ژنو با یک توافق موقت جلوی پیشرفت برنامه هستهای ایران در حوزههای حساس همچون افزایش دستگاههای پیشرفته غنیسازی را بگیرند.
بر اساس پیشنهاد دنیس راس از مشاوران اسبق دولت اوباما در رابطه با تحریمها این امتیازات میتواند شامل فروش محدود نفت و آزاد شدن برخی از منابع ایران باشد تا مذاکرات اصلی بر سر بازگشت امریکا به برجام آغاز شود.
به همین دلیل ایران بر این نکته تأکید کرده که بدون لغو تحریمها بازگشت امریکا به برجام بیمعنی خواهد بود و تهران کوچکترین امتیازی در این حوزه به امریکاییها نخواهد داد.
امید این است که تجربیات قبلی برای دستگاه سیاست خارجی کشور عبرتی شود تا اشتباه دوران برجام تکرار نشود و امریکاییها نتوانند بار دیگر فضای تعلیق را بر سر اقتصاد ایران حاکم کنند.