سرویس حوادث جوان آنلاین: ۵ شهریورسال۹۵، مأموران پلیس از حادثه اسیدپاشی در پارک بازیافت در منطقه خزانه باخبر و راهی محل شدند. در تحقیقات میدانی از محل حادثه مشخص شد، مرد شروری به نام ناصر در جریان درگیری دستهجمعی بعد از پاشیدن اسید روی دو مرد جوان به نامهای صدرا و طاهر از محل متواری شده است.
صدرا و طاها به بیمارستان منتقل شدند و بعد از گذشت دو ماه از حادثه صدرا که در آن درگیری چند ضربه چاقو نیز خورده بود و به طور معجزهآسایی زنده ماندهبود، مورد تحقیق قرار گرفت. او که از ناحیه سر و صورت به شدت آسیب دیده بود، به مأموران گفت همراه طاها برای میانجیگری وارد درگیری شدهبود، اما ناصر بعد از پاشیدن اسید روی آنها فرار کرد.
با ثبت این توضیحات، مرد شرور با سابقه به نام نعمت ۴۲ساله تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه پلیس موفق شد وی را شناسایی و بازداشت کند. نعمت ابتدا جرمش را انکار کرد، اما در روند بازجوییها به اسیدپاشی اعتراف کرد و راهی زندان شد.
پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در نوبت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه هفتم دادگاه قرار گرفت.
ابتدای جلسه شاکی در طرح شکایتش گفت: «نعمت را از قبل میشناختم و با هم اختلاف داشتیم. آن روز وقتی برای میانجیگری وارد درگیری شدم او به خاطر کینه قدیمی روی من و دوستم اسید پاشید و فرار کرد. وقتی به بیمارستان رفتم ۵۰روز در آیسییو بستری بودم و پزشکان امیدی به زنده بودنم، نداشتند، اما به طور معجزهآسایی زنده ماندم. حالا صورتم به شدت سوخته و یکی از چشمانم را از دست دادهام. برای درمانم حدود ۷۰۰میلیون تومان هزینه کردم، اما همچنان آثار سوختگی نمایان است. این موضوع همه زندگیام را تحت تأثیر قرار داده است. حاضر به گذشت نیستم و برای متهم درخواست قصاص چشم و دیه دارم.»
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و خلاف اظهاراتش جرمش را انکار کرد و گفت: «صدرا دارای چند سابقه کیفری است. سه سال قبل او به گاراژی که در آنجا کار میکردم، آمد و شیشههای آنجا را شکست. به همین دلیل از او شکایت کردم و صدرا با حکم قضایی به یکسال حبس و ۷۴ضربه شلاق محکوم شد. او بعد از این حکم مرا تهدید میکرد تا شکایتم را پس بگیرم. حتی با انتشار عکس و فیلمهایش در فضایمجازی سعی داشت بچههای محل را بترساند، ولی موفق نشد و به زندان رفت. او بعد از آزادی همچنان مرا تهدید میکرد.»
متهم ادامه داد: «شب حادثه، در گاراژ مشغول کار بودم که چند نفر به آنجا آمدند و به طرفم حمله کردند. آنها مرا کتک زدند و خودروام را آتش زدند. سپس یکی از آنها روی بدنم اسید پاشید که بر اثر آن گردن و کمرم دچار سوختگی شد. باور کنید بیگناهم و نمیدانم چه کسی روی شاکی و دوستش اسید پاشیده است.»
در پایان پرونده به پزشکی قانونی فرستادهشد، اما کارشناسان اعلام کردند امکان قصاص چشم وجود ندارد. به این ترتیب متهم با قرار وثیقه آزاد شد تا اینکه صبح دیروز بار دیگر مقابل هیئت قضایی شعبه هفتم قرار گرفت. ابتدای جلسه شاکی بار دیگر درخواست قصاص کرد. در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و با تکرار توضیحات قبلی بار دیگر جرمش را انکار کرد و گفت نمیداند چه کسی عامل اسیدپاشی بوده است.
در پایان هیئت قضایی با تشدید قرار وثیقه، دستور بازداشت متهم را صادر کرد و پرونده بار دیگر به پزشکی قانونی فرستاده شد تا کارشناسان اعلام کنند منافع چشم قابل قصاص است یا خیر.
به این ترتیب هیئت قضایی بعد از اعلام نظر کارشناسان پزشکی قانونی، درباره این پرونده حکم لازم را صادر خواهند کرد.