سرویس حوادث جوان آنلاین: دقایقی مانده به ساعت۱۸ روز یکشنبه پنجمبهمن مأموران کلانتری۱۱۷ جوادیه متوجه صدای آژیر خطر طلافروشی در آن حوالی شدند و بلافاصله برای بررسی موضوع راهی محل شدند. مأموران پلیس وقتی به مغازه طلافروشی رسیدند مشاهده کردند افراد زیادی مقابل در مغازه جمع شده و چشم به داخل طلافروشی دوختهاند. همه چیز حکایت از آن داشت که داخل مغازه اتفاقی رخ دادهاست و بنابراین مأموران پای در داخل طلافروشی گذاشتند و پسر جوانی را که از سوی دو برادر طلافروش هنگام سرقت مسلحانه گرفتار شدهبود، بازداشت کردند.
بررسیها نشان داد متهم لحظاتی قبل در حالی که کلاه کشی به سر و ماسک بهداشتی به صورت داشته است با اسلحه کلت کمری وارد مغازه شده که در درگیری با صاحبان طلافروشی به دام میافتد.
حرفهای صاحب طلافروشی
یکی از صاحبان طلافروشی درباره حادثه گفت: من و برادرم داخل مغازه بودیم و زن و مرد جوانی هم به عنوان مشتری در حال خرید قطعهای طلا بودند که پسر جوانی که کلاه کشی به سر داشت و ماسک بهداشتی هم به صورت زدهبود از بیرون در مغازه را باز کرد و به برادرم گفت که قطعه طلایی را داخل ویترین پسند کرده و خواست او را برایش بیاوریم. در حالی که من پیش مشتریها بودم برادرم پشت ویترین رفت و پسر کلاه به سر هم بیرون رفت تا قطعه طلای مورد نظر را از بیرون به برادرم نشان دهد. هنوز لحظاتی نگذشته بود که پسر جوان به سرعت وارد مغازه شد و در همان ثانیه اول اسلحه کلتی را به طرف ما گرفت و تهدید کرد که هیچ حرکتی نکنیم. زن و مرد جوان به شدت ترسیده بودند که پسر جوان اسلحه را به طرف من گرفت و ماشه را کشید تا تهدیدش را عملی کند، اما خوشبختانه اسلحهاش گیرکرد و شلیک نشد. او دوباره ماشه را کشید و این بار اسلحه را به طرف برادرم گرفت، اما باز هم شلیک نشد که برادرم به سرعت خودش را به او رساند و با مرد مسلح درگیر شد و من هم به کمکش رفتم و دو نفری او را زمین زدیم. همزمان با اینکه او را خلع سلاح کردیم آژیر خطر را به صدا در آوردیم که سهدقیقه بعد مأموران کلانتری جوادیه از راه رسیدند و سارق مسلح را بازداشت کردند.
اعتراف به سرقت با نقشه قبلی
متهم پس از دستگیری و انتقال به کلانتری به سرقت مسلحانه با نقشه قبلی اعتراف کرد. وی گفت: مدتی قبل به خاطر مشکلات مالی تصمیم به سرقت گرفتم و به همین خاطر اسلحهای از مرد ناشناسی در یکی از شهرهای غربی به قیمت ۸میلیون تومان خریدم و راهی تهران شدم. در تهران این طلافروشی را انتخاب کردم و با اسلحه وارد مغازه شدم. وقتی اسلحه را برای تهدید به طرف صاحبان طلافروشی گرفتم و ماشه را کشیدم اسلحه گیر کرد که آنها با من درگیر شدند و مرا گرفتار کردند.
بازسازی صحنه
متهم ۲۲ساله در حالی که در بازجوییهای اولیه به جرم خود اقرار کردهبود، روز دوشنبه با حضور در محل حادثه صحنه سرقت مسلحانه را بازسازی کرد و در تحقیقات داستان خیالی را مطرح کرد و سعی کرد با تناقضگویی مأموران پلیس را فریب دهد. صاحبان طلافروشی از آلارم و تجهیزات حفاظتی مانند دزدگیر در مغازه خود بهره میبردند که پس از ورود سارق به سرعت سیستم آلارم را به صدا درآوردند که با به صدا درآمدن سیستم دزدگیر مغازه، تیم عملیاتی ۱۱۷جوادیه که در حوالی مغازه مذکور مشغول گشتزنی بودند، وارد عمل شده و پیش از هرگونه سرقت موفق به بازداشت سارق و کشف یک کلت کمری با ۹فشنگ جنگی از سارق شدند.
گفتگو با متهم
سابقه داری؟
نه، من اصلاً سابقه ندارم و دانشجو هستم.
چه رشته درس میخوانی؟
من دانشجوی کارشناسی حقوق و در یکی از شهرهای غربی ساکنم و همانجا هم مشغول به تحصیل هستم.
چه شد که تصمیم گرفتی به تهران بیایی و دست به سرقت مسلحانه بزنی؟
من برای سرقت به تهران نیامدم و این حادثه سرقت مسلحانه هم به صورت اتفاقی رخ داد.
چطوری به صورت اتفاقی پیش آمد؟
وقتی به تهران آمدم حال خوشی نداشتم و افسرده بودم که یک قرص خوردم و توهم گرفتم وارد مغازه طلافروشی شدم که این حادثه پیش آمد.
اسلحه را از کجا آوردی؟
من دانشجو هستم و وضع مالی خوبی هم ندارم و یک خواهر کوچک هم دارم که چند روز قبل با یکی از بستگانم که در تهران ساکن هستند تماس گرفتم و به او گفتم که قصد دارم به تهران بیایم و کاری پیدا کنم و قرار بود به خانه آنها بروم. وقتی به تهران آمدم او تلفن مرا جواب نداد که داخل شهر تهران سرگردان شدم. در نزدیکی بازار در حال پیاده روی بودم که پایم به نایلون مشکی برخورد کرد و وقتی آن را برداشتم دیدم اسلحه کمری با تعدادی فشنگ داخل آن است. اسلحه را برداشتم و درحالی که به شدت افسرده شده بودم تصمیم گرفتم به خودم شلیک کنم و به زندگیام پایان دهم، اما وقتی شلیک کردم اسلحه گیر کرد و با خودم گفتم که عمرم به دنیا است.
بعد چه شد؟
پس از این داخل خیابان به راه افتادم که با مردی روبهرو شدم که از من سؤال کرد چرا اینقدر ناراحت هستم. به او گفتم که از زندگی خسته ام و قصد خودکشی دارم. او کمی مرا دلداری داد و بعد قرصی به من داد و گفت آن را بخورم تا حالم خوب شود. قرص را خوردم که توهم مرا گرفت و با دیدن اولین مغازه طلافروشی برای سرقت وارد شدم و به سوی صاحبان طلافروشی اسلحه کشیدم و بعد هم که گرفتار شدم.
اما شما در بازجوییها گفته بودی که اسلحه را برای سرقت ۸میلیونتومان خریده بودی؟
[سکوت میکند]
برای چه میخواستی خودکشی کنی؟
به خاطر مشکلات مالی و افسردگی شدیدی که دارم.