سرویس جامعه جوان آنلاین: ازدواج ساده بهنگام شعاری است که مدیران جامعه در عملی کردن آن موفق نبودهاند و همین مسئله موجب بالا رفتن سن ازدواج شده است. در حالی که در دهههای گذشته افراد در دوران جوانی پدر و مادر شدن را تجربه میکردند و در دوران میانسالی با سر و سامان دادن و ازدواج فرزندانشان پدربزرگ و مادربزرگ میشدند، اما حالا رفته رفته با افزایش سن ازدواج با پدیده پدران و مادران میانسال مواجیهم و کم نیستند مردان و زنانی که در دهه چهارم زندگی خود و در آستانه دوران میانسالی نخستین تجربه پدری و مادریشان است.
اگر بخواهیم ریشهایتر به پدیده نخستین تجربه پدر و مادر شدن زوجها در ایام میانسالی نگاهی بیندازیم درمییابیم در این زمینه با پدیدهای چندوجهی سر و کار داریم که مسائل اقتصادی، معیشتی و فرهنگی و اجتماعی همه و همه در شکلگیری آن اثرگذار بودهاند.
دختران و پسران امروزی به سادگی زیر بار ازدواج نمیروند، اما نمیتوان در این باره تنها نسل جوان را مقصر دانست بلکه با نگاهی دقیقتر درمییابیم این نسل قربانی شرایط و تغییر پارادایمهای اجتماعی بودهاند و مسیر ازدواجشان آنچنان ناهموار بوده که برای رسیدن به یک زندگی مشترک و برخورداری از حق یک زندگی عادی، ازدواج، تشکیل خانواده و داشتن فرزند نمیتوانند به سادگی و همچون نسلهای گذشته پیش بروند.
از سوی دیگر ساختارهای فرهنگی، اجتماعی جامعه آنچنان دگرگون شده که نمیتوان از آنها انتظار داشت همچون نسلهای گذشته به حداقلها اکتفا کنند و برای شروع زندگی مشترکشان با خانواده همسر زیر یک سقف قرار بگیرند. شاید در خانههای دو طبقه قدیمیساز میشد دو یا چند خانواده با هم و در کنار هم زندگی کنند، اما امروز که خود پدر و مادرها هم در آپارتمانهای ۶۰، ۷۰ متری ساکنند نمیتوان انتظار داشت دختران و پسران جوان هم زندگیشان را در کنار والدین خود در چنین آپارتمانی آغاز کنند تا شاید در آینده بتوانند خانهای مستقل اجاره کنند.
حالا برای آغاز یک زندگی مشترک حداقلهایی لازم است که تدارک همان حداقلها هم به سادگی امکانپذیر نیست.
از سوی دیگر بخش قابل توجهی از دوران جوانی دختران و پسران امروزی به پای تحصیلات دانشگاهی و دنبال شغل مناسب گشتن میگذرد و خیلی وقتها آنها زمانی به خود میآیند که فرصت چندانی برای تشکیل خانواده و ازدواج باقی نمانده است.
در چنین شرایطی بعد از پایان تحصیلات و پیدا شدن شغل مناسب تازه اول راه هفت خوان ازدواج است و تا جمع شدن پساندازی برای تدارک مقدمات تشکیل زندگی مشترک، نوبت پیدا کردن گزینه مناسب و نیمه گمشده جوانان میرسد. اما با پیدا شدن نیمه گمشده و گذر از این هفت خوان و آغاز زندگی مشترک باز هم زندگی تازهعروسها و تازهدامادها همچون نسلهای گذشته به سادگی روی روال نمیافتد و زوجهای امروزی به سادگی نمیتوانند طعم شیرین مادری و پدری را تجربه کنند.
ماجرا از این قرار است که بسیاری از زنان شاغل با بارداری و ۹ ماه دوری از فضای کسب و کار ممکن است برای همیشه کارشان را از دست بدهند.
از سوی دیگر در شرایط اقتصادی کنونی جامعه کمتر خانوادهای میتواند بدون اشتغال و نقشآفرینی اقتصادی زن چرخهای زندگیاش را بچرخاند و اغلب زن و شوهرها ناگزیرند برای جور کردن کفه ترازوی دخل و خرج زندگی شاغل باشند و با به دنیا آمدن فرزند و پیدا شدن سر و کله یک مهمان کوچک در زندگی مشترک جور کردن کفه ترازوی دخل و خرج به مراتب سختتر خواهد شد.
با گشتی در بازار ملزومات مرتبط با نوزادان و کودکان میتوان به روشنی دریافت یکی از مهمترین دلایل فاصله تولد نخستین فرزند بعد از ازدواج، رابطهای تنگاتنگ با مسائل و دغدغههای اقتصادی خانوادهها و زوجهای جوان دارد. بر همین اساس هم هست که زوجها بعد از ازدواج باید منتظر بمانند تا شرایط زندگیشان به یک ثبات مناسب برسد و بعد از آن طعم مادری و پدری را تجربه کنند. اما این صبوری برای رسیدن به ثبات در زندگی موجب میشود تا این زوجها نتوانند لذت پدری و مادری را در دوران جوانی تجربه کنند.
علاوه بر این، بیشتر این زوجها دیگر فرصتی برای داشتن فرزندان بیشتر ندارند و باید به همان یک فرزند اکتفا کنند.
اما فراگیر شدن این پدیده جدا از تبعات خانوادگی، تبعات اجتماعی گستردهای دارد. یکی از اصلیترین این تبعات هم مباحث جمعیتی است که با شرایط کنونی رشد جمعیت و نرخ باروری در کشور میتواند سقوط و انقراض نسلی را حتی زودتر از زمان پیشبینی شده موجب شود. تمام کشورهایی که سیاستهای جمعیتیشان را به سمت افزایش جمعیت تغییر دادهاند مشوق و حمایت از خانوادهها را در دستور کار قرار دادهاند. ما چه کردهایم؟