یکپارچگی ارضی و تشکیل یک حکومت واحد در ایران بعد از اسلام، شکوفایی علمی، فرهنگی و هنری، اقتدار نظامی و اخراج استعمارگران اروپایی از جزایر ایرانی همگی بخشی از ویژگیهای خاص دوره صفوی است که سبب تمایز این دوره از ادوار سیاسی قبل از خود شده است. یکی دیگر از ویژگیهای این دوره تاریخی به ویژه در نیمهاول آن شکوفایی اقتصادی و توسعه صنعتی بوده است. صفویه در آغاز حکومت خود با چالشهای شدید اقتصادی و سیاسی مواجه بوده است، تخریب زیر ساختهای اقتصادی کشور ناشی از جنگهای پیدرپی و تضعیف موقعیت بازرگانی ایران به واسطهای راهزنیهای گسترده موجب شدهبود تا حکومت مرکزی با مشکلات جدی در حوزه اقتصاد مواجه باشد. از سوی دیگر تشکیل یک تمدن فرهنگی و علمی نیازمند منابع مالی گسترده بود. بنابر اسناد تاریخی شاه عباس اول با سرمایهگذاری ویژه بر سهعنصر کلیدی نساجی با محوریت ابریشم، ترانزیت و بازرگانی توانست علاوه بر غلبه بر مشکلات، زمینه شکوفایی اقتصادی ایران را نیز فراهم سازد. اگرچه به سبب بیکفایتی پادشاهان بعدی به ویژه در نیمه دوم دوره صفوی مؤلفههای توسعه اقتصادی کشور رو به افول رفت، اما تا همان زمان توانست انرژی لازم را جهت حرکت کشور در تمامی ابعاد فراهم سازد.
موقعیت ژئو پلیتیک ایران و عبور جاده ابریشم از خاک کشور سبب شدهبود تا ترانزیت کالا از ایران به یکی از منابع اصلی درآمد حکومت مرکزی در عصر صفوی تبدیل شود، سرکوب راهزنها ضمانت جبران خسارت دستبرد در داخل ایران، همراهی راهنماها و محافظان حکومتی با کاروانیان، توسعه شبکه کاروانسراها و هزینه اندک ترانزیتی موجب اشتیاق بازرگانان برای عبور کاروانهای تجاری خود از ایران شده بود. صنعت نساجی با محوریت ابریشم یکی دیگر از موتورهای محرک اقتصاد صفوی بودهاست. بنابر گزارش جهانگردان اروپایی که در آن دوره به ایران سفر کرده بودند، تولید سالانه ابریشم در دوره صفوی بالغ بر ۲۰ هزار عدل یعنی حدود ۲ هزار تن بوده است. سرمایهگذاری برای توسعه توتستانها و الزام نمایندگان سیاسی حکومت در سایر کشورها برای فروش ابریشم کشور، توسعه و به کارگیری مدرنترین تجهیزات روز در حوزه نساجی در آن زمان، از جمله عوامل شکوفایی تولید ابریشم در دوره صفوی بوده است.
همچنان پس از گذشت چند قرن از دوره صفوی صنعت نساجی و ترانزیت همچنان این پتانسیل را دارند که در دوره جدید نیز به عنوان موتور محرک اقتصاد کشور نقشآفرینی کنند. در حال حاضر با تکمیل تمامی کریدورهای ترانزیتی و بهرهبرداری از ظرفیتهای دیپلماسی فعال اقتصادی میتواند سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد برای کشور به ارمغان آورد. در حوزه نساجی نیز میتوان علاوه بر اشتغالزایی حداقل یکمیلیون نفری، از ارزش افزوده ۹۰۰ درصدی زنجیره ارزش پوشاک (از تولید پنبه تا تولید لباس) برای حرکت چرخهای اقتصاد کشور بهره برد. متأسفانه در حال حاضر وضعیت این دو صنعت در کشور چندان مناسب نیست. تلاشهای ترکمنستان و آذربایجان برای جایگزین کردن خود در کریدورهای ترانزیتی جهانی به جای ایران و فشارهای سیاسی امریکا برای حذف جایگاه ایران از کریدورهای جهانی در کنار بیتوجهی مسئولان به توسعه زیر ساختهای این حوزه موجب نگرانی از وضعیت آینده ایران در این صنعت شده است.
وضعیت صنعت نساجی هم چندان تعریفی ندارد، تولید امسال ابریشم کشور تنها ۳۳۰تن و معادل ۵۰ درصد نیاز داخل بودهاست. پنبه تولیدی کشور نیز تنها نیمی از تقاضای داخلی کشور را پوشش میدهد. بخش عمده از نیاز کشور به پوشاک نیز از طریق خارج مرزها و آن هم به صورت قاچاق (برآورد قاچاق پوشاک سالانه ۴ /۱ میلیارد دلار میباشد) تأمین میشود و هم اکنون چراغ انبوهی از کارخانجات و واحدهای تولید صنعت نساجی کشور هم خاموش شده است. مؤلفههای که میتوانند پیشران اقتصاد کشور باشند، در بیتوجهی و غفلت مسئولین هر روز در باتلاق موانع تولید در حال فرو رفتن هستند. هم اکنون باید طرحی نو برای آینده ایران در انداخت و تدبیری اندیشید برای زمانی که فوارههای چاههای نفت فروکش میکند. بیشک چشم آیندگان به تصمیمات امروز ما دوخته شده است.
*کارشناس اقتصاد مقاومتی