سرویس سیاست جوان آنلاین: «برجام و چگونگی احیـــای آن» همچنان فصل مشترک میان دولتمردان کشورمان و صاحب منصبان جدید کاخ سفید است؛ موضوعی که کمتر روزی است که اخباری پیرامون آن در سطح رسانههای داخلی و بینالمللی منتشر نشود، با این حال، برگزاری سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری در بهار پیشرو موجب شده تا «زمان احیای برجام» اهمیت دوچندانی به خود بگیرد. طیف غربزده داخلی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به بازگشت امریکا به برجام نیاز مبرم دارد و طرف امریکایی برای «در قدرت نگه داشتن» طیفی که قابلیت معاملهپذیری دارد احتمالاً اقدامات تبلیغاتی را در دست اقدام داشته باشد.
فارغ از اینکه امریکاییها طی ماههای باقیمانده تا زمان انتخابات ریاست جمهوری چه تاکتیکها و شگردهایی را برای تأثیرگذاری روی نتایج انتخابات ایران مورد توجه قرار میدهند باید گفت آثار و نتایج برجام در ماههای گذشته منجر به تحدید قدرت اجتماعی – سیاسی جریان غربزده شده است و ضربات جبران ناپذیری بر گفتمان این طیف وارد کرده و احتمال شکست این طیف در انتخابات ۱۴۰۰ را بیش از پیش مطرح کرده است.
دخیل بستن به بایدن برای جبران ضربات وارده به پیکره غربزدگی در حالی دغدغه این روزهای طیف غربزده است که موضعگیری مقامات کاخ سفید، کورسوی امید آنها برای ایجاد عملیات روانی علیه افکار عمومی را نیز از بین برده است.
مواضع روزهای اخیر رئیسجمهور و وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا روحیه ناامیدی و دلسردی را بر جریان غربزده داخلی حکمفرما کرده است، به طوری که شروط ارائه شده توسط بلینکن همان مسئلهای بوده که دونالد ترامپ در قالب شروط چندگانه پیشروی طرف ایرانی گذاشته بود که مهمترین آن توسعه توافق هستهای به موضوعات مورد مناقشه موشکی و منطقهای بود. جالب اینجاست که روز گذشته الجزیره به نقل از بلینکن، وزیر خارجه جدید امریکا گزارش میدهد: «اگر ایران به برجام بازگردد ما هم به توافق هستهای باز خواهیم گشت و بعد از آن با متحدان خود در رابطه با توافقی جامعتر که در برگیرنده مسائل دیگری است، همکاری خواهیم کرد.»
رابرت مالی فضا را تلطیف میکند؟
رابرت مالی، نماینده ویژه جدید امریکا در امور ایران که چند روز پیش به این سمت منصوب شد و غربزدهها از انتخاب وی بسیار خرسند و مشعوف شدهاند بر عکس بلینکن رویکرد نرمتری را اتخاذ کرده است تا دل غربزدههای داخلی را اندکی آرام کند. او در تماس تلفنی با روزنامه کوریره دلاسرا در پاسخ به این پرسش که در حزب دموکرات کسانی وجود دارند که تا حدودی از راهبرد فشار حداکثری ترامپ حمایت میکنند و خواستار توافق گستردهتری هستند که موشکهای بالستیک را نیز در بر بگیرند، گفت: «بایدن با صراحت گفت خواستار بازگشت به برجام است. صحبت از یک توافق گستردهتر نیست مگر بعد از آنکه طرفها بار دیگر برجام را رعایت و با هم آشتی کردند. در آن صورت گفتگوهای تازهای ممکن است وجود داشته باشد.»
مالی در پاسخ به این پرسش که آیا ماه ژوئن که دوره ریاست جمهوری روحانی به پایان خواهد رسید و محافظهکاران ممکن است قدرت را به دست گیرند، این امر ممکن است در گفتگوها مانع ایجاد کنند؟ بیان میکند: «بدیهی است که گفتگو در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد دشوارتر از دوره روحانی بود. لیکن در نهایت رهبر ایران نقشی برتر دارد، بنابراین با آنکه مسائل ممکن است دشوارتر گردد فکر نمیکنم چنانچه قبل از برگزاری انتخابات توافقی حاصل نشود، همه چیز تمام شود.» وی در رابطه با تحولات خاورمیانه در چهار سال گذشته و نحوه تغییر سیاست خارجی امریکا با حضور بایدن گفت به سبب سیاست ترامپ و نیز تحولات مستقل از آن بسیاری از چیزها تغییر کرده است. با آمدن ترامپ ایران به کانون توجه سیاست خارجی امریکا تبدیل شد و توجه چندانی به دموکراسی در منطقه و نیز تلاش برای حل و فصل جنگ در یمن و لیبی نشد.
اهداف واهی با چاشنی عملیات روانی
غربزدهها مهمترین اهداف توافق با ۱+۵ را «رفع تحریمهای ضدانسانی بینالمللی علیه جامعه»، «بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم»، «تسهیل سرمایهگذاری خارجی در کشور»، «برداشته شدن سایه جنگ و تهدید از سر ایران»، «بازگرداندن اعتبار به پاسپورت اتباع ایرانی»، «استمرار امنیت داخلی با خارج شدن از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل» و «به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران» عنوان میکردند؛ اهدافی که پس از گذشت پنج سال و نیم از روز امضای برجام هیچ گاه رنگ تحقق به خود نگرفته است. این شعارهای پرطمطراق و دهن پُرکن در حالی به مرز تحقق نیز نزدیک نشده است که تحریمها عملاً نه لغو شده و نه تعلیق، بلکه گستره و دامنه آن نیز افزایش چشمگیری پیدا کرد؛ داراییهای بلوکه شده آزاد نشد و حجم اموال بلوکه شده نیز متراکمتر شد. سوئیفت هیچگاه فعال نشد و روابط تجاری و اقتصادی ایران با سایر کشورها بحرانیتر شد. مردم هیچگاه طعم گشایش اقتصادی را احساس نکردند برعکس جامعه به قدری طعم بیکاری، گرانی و رکورد را چشیدند که حتی نسبت به برخی از ارکان کشور به بیاعتمادی کامل رسیدند. سرمایهگذاری خارجی که یکی از وعدههای ثابت جریان غربزده در دوران مذاکرات بود جای خود را به آمد و شد صرفاً سیاسی دیپلماتهای اروپایی داد، امریکاییها با اعمال تحریمهای جدید پس از روز اجرا تاکنون و همچنین تهدیدهای مکرر، رفع و تعلیق تحریمهای بینالمللی را در حد نامهنگاری باقی گذاشتهاند.
در شرایطی برجام اوضاع کشور را در ابعاد اقتصادی، سیاسی، معیشتی، اجتماعی و فرهنگی به وضعیت فوق بحران رسانده است؛ دستاوردهایی که اثبات کردن آن نیاز به استدلالها و براهین پیچیده نیست، بدیهی است اساس فکری جریان غربزده در داخل، بر مبنای «اعتماد و اطمینان به نظام سلطه» به ویژه امریکاییها استوار بوده و بر همین اساس توسعه روابط با غرب حتی به قیمت عدول از مبانی و اصول انقلاب اسلامی یکی از ویژگیهای اولویتدار این طیف به شمار میآید.
قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ رهبران و عناصر مشهور غربزده با بیان ضرورت رفع مناقشات هستهای فی مابین ایران با امریکا، سازش با ایالات متحده امریکا و رفع اختلافات را مطالبه عمومی جامعه القا و بر همین اساس تعدیل رویکردهای انقلابی در عرصه سیاست خارجه را نیاز فوری کشور عنوان میکردند. اساساً یکی از اهداف اصلی جریان متمایل به غرب از برجام همین موضوع است که از مسیر این توافق، راه هویتزدایی از گفتمان انقلاب اسلامی و زمینهسازی برای استحاله آن فراهم و به جای آن درهای کشور به روی امریکا و متحدانش گشوده شود.
اکنون که غربزدهها اساس برنامه خود را در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ رو به شکست میبینند، تلاشهای هدفمند و گسترده سالهای اخیر خود جهت «سفیدنمایی چهره نظام سلطه» و «باورمندسازی این نکته برای افکارعمومی که امریکاییها قابل اعتماد هستند» را آغاز کردهاند.
نتیجه آنکه برجام سندی است که به واسطه آن اندیشهها و مبانی فکری غربزدهها با چالش اساسی روبهرو شده و تئوری آنها برای اداره کشور را با بحران اندیشه و خردورزی روبهرو کرده است، چراکه با شعارهای پوپولیستی و عوامفریبانه مبتنی بر دوگانه «انقلابیگری- معیشت» بهراحتی نمیتوانند آرای جامعه را به سمت نامزد مطلوب خود هدایت کنند. یکی از دلایل اصلی عصبانیت غربزدهها از ترامپ و پس از آن دولت جدید بایدن ناظر به همین مسئله است که نقض برجام و طفره رفتن از اجرای تعهدات توسط امریکاییها و تعلل بایدن در بازگشت به برجام، نخست ایدئولوژی این جریان را به سمت نابودی برده و بازیهای انتخاباتی آنها را از هماکنون با چالشهای عدیده مواجه ساخته است.