سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: قصههای پریان و داستانهای مربوط به جادو بخش مهمی از افسانههای کهن عامیانه را تشکیل میدهند. به اعتقاد بسیاری صاحبنظران، افسانههای موجود در زبان فارسی را با توجه به موضوع، سبک نگارش و قهرمانهای آنها میتوان به انواع مختلف تقسیم کرد:
افسانههای پهلوانان که معمولاً موضوع آنها نبرد میان قهرمانان و پهلوانان واقعی و تاریخی است که بیشتر اوقات کارهای عجیب و شگفت انگیز انجام میدهند. افسانههای پریان که درباره شخصیتهای تخیلی مانند پری، دیو، شیاطین، اژدها و موجودات مافوق طبیعی و جادوگران دارای قدرتهای خارق العاده هستند.
افسانههای تمثیلی که بیشتر قصههای کوتاه و دارای آموزههای اخلاقی هستند. افسانههای تمثیلی در دو سطح روایت میشوند؛ سطح حقیقی که در آن شخصیتهای داستان را حیوانات تشکیل میدهند و سطح مجازی که جنبهای از رفتار و کردار انسان را نشان میدهند، مثلاً آدمهای شرور و حیله گر به شکل لاشخور یا گرگ یا روباه ظاهر میشوند. خاستگاه افسانههای تمثیلی ایران، یونان، هند و مصر هستند. افسانههای عاشقانه نیز از مهمترین دسته بندیهای قصهها و داستانهای عامیانه محسوب میشوند و بخش بزرگی از ادبیات شفاهی و مکتوب ما را تشکیل میدهند.
کتاب «پریاموس» نوشته بهاره نوربخش در دستهبندی افسانههای پریان قرار میگیرد. افسانه پریان هم در ادبیات کهن و هم در ادبیات معاصر ایران نقش پررنگی داشته است. افسانههای پریان نوعی از قصههای عامیانه محسوب میشوند که سرشار از رویدادهای غیرطبیعی، جادو و خرق عادت، قهرمان و ضدقهرمان هستند. پریان از دیرباز در قصهها و داستانهای ایرانی بوده اند و در گذر زمان نقشهای متفاوتی در قصهها داشته اند. گاهی در نقشی منفی ظاهر میشدند و هدف آنها فریب انسانها و ترغیب آنها به کارهای نادرست بوده است، اما در بیشتر داستانها و افسانههای ایرانی نقش مثبتی داشته اند و در مقابل دیو و شیطان قرار گرفته اند.
داستان پریاموس حدود ۵۳۰ سال قبل از تولد شیگانهوس، نوه ابلیس، اتفاق میافتد. در کتاب شیگانهوس شاهد تلاش ابلیس، شیطان بزرگ، برای تولد نوه قدرتمند و خبیثش بودیم. ابلیس میخواست مخوفترین و پلیدترین موجود در عالم را در اختیار داشته باشد تا بتواند به وسیله او انتقامش را از انسانها بگیرد و زمین را برایشان جهنم کند، چون انسان را مسئول رانده شدن خود از درگاه الهی میدانست و برای رسیدن به این هدف، ازدواج دخترش با پلیدترین شیاطین عالم و به دنیا آوردن فرزندی توسط دخترش را بهترین راه میداند.
داستان کتاب پریاموس در دو خط زمانی روایت میشود؛ یکی ۵۳۲ سال پیش از تولد شیگانهوس است و در دنیای پریان اتفاق میافتد؛ در اینداستان با پریاموس آشنا میشویم که بهعنوان پیشگوی اعظم دنیای پریان سعی میکند برای نجات پریزادها و انسانها از شر شیطان کارهایی انجام دهد و خط دوم داستان یک سال قبل از تولد شیگانهوس، نوه ابلیس است و شخصیتهای مختلفی دارد که به نوعی با پریاموس و تولد شیگانهوس ارتباط دارند.
در بیشتر افسانههای کهن شاهد مبارزه میان خیر و شر، نیکی و پلیدی هستیم. کتاب پریاموس هم به نوعی اینمبارزه را نشان میدهد. شیگانهوس قرار است مظهر پلیدی و سیاهی باشد. پریان آسمان برای مبارزه با او به زمین فراخوانده میشوند. پریاموس هم سعی میکند با پیشگوییها و اقداماتش جلوی تولد و قدرت گرفتن این موجود پلید را بگیرد.
چند مورد از افسانههای قدیمی در داستان این کتاب حضور پررنگ دارند. «آل» از معروفترین افسانههای ملل جهان است و در هر ملتی به نوعی درباره آن داستان سرایی شده است. در داستان پریاموس حضور آل را کاملاً حس میکنیم. آرتاگ از ترس حمله آل به زن باردارش همراه همسرش از شهرشان کوچ میکنند تا به پایتخت سرزمین پالانه اوسا بروند. از سوی دیگر، در پایتخت هم ملکه گرفتار آل شده و حال و روز خوبی ندارد.
پریاموس، شخصیت اصلی کتاب، سعی میکند این دو زن باردار را از آل نجات بدهد. پوتهسا را میخواهد نجات دهد، چون همنام عشق اول و ناکام دوران جوانیاش است و ملکه را میخواهد نجات بدهد به امید اینکه بتواند در ازای نجات جان ملکه و شاهزاده از پادشاه انگشتری را بگیرد که یادگار دختر پریزاد فایولیتا، دختر شاه پریان آسمانی، است، پریزادی که برای نجات جان پریان آسمانی جان خود را فدا کرد و در سرزمین پریان جایگاه والایی دارد. برای نجات زنان باردار از شر آل باید مراسم زارگیری انجام شود. این مراسم در سواحل جنوبی ایران رایج است. در باور مردم بومی زار نوعی بیماری است که با درمان پزشکی برطرف نمیشود، زیرا معتقدند نوعی باد یا جن وارد بدن شخص میشود و تنها با برگزاری مراسم خاص میتوان آن باد را آرام کرد و بیمار را نجات داد. در کتاب پریاموس مراسم زارگیری بهطور کامل برای ملکه برگزار میشود تا او را نجات دهند و باد را از بدنش خارج کنند. توصیف مراسم زارگیری بسیار دقیق و نوشته شده است. خانم نوربخش توانسته تصویر کاملی از مراسم زارگیری و جزئیات آن در اختیار خواننده قرار دهد.
یکی دیگر از افسانههای ایرانی که در کتاب پریاموس درباره اش میخوانیم دوالپا است. دوالپا موجودی افسانهای است که در بسیاری از افسانهها و داستانهای ایرانی به آن اشاره شده است. در فرهنگ عامه، دوالپا موجودی است با پاهای دراز که معمولاً به شکل پیرمردی ناتوان کنار راه مینشیند و از رهگذران میخواهد به او کمک کنند و او را روی پشت خود سوار کنند، اما به محض سوار شدن روی پشت آن شخص، پاهایش را مثل تسمهای دور کمر او میپیچد و دیگر پایین نمیآید و آن شخص عابر معمولاً تا آخر عمر نمیتواند از دست آن نجات پیدا کند. در کتاب پریاموس، آرتاگ در راه سفر از شهرشان تا پایتخت گرفتار دوالپا میشود، اما تا آخر عمر گرفتارش نمیماند. زنش با استفاده از دعاها و وردهایی که برای محافظت از آل همراهش دارد موفق میشود آرتاگ را از شر دوالپا خلاص کند.
افسانهها بخش بزرگی از ادبیات کشورهای مختلف را تشکیل میدهند. استفاده از افسانههای کهن در داستانهای معاصر میتواند راهی برای زنده نگه داشتن این افسانهها و انتقال آنها به نسلهای بعد باشد. بهاره نوربخش در کتاب پریاموس توانسته به خوبی از داستانهای پریان و افسانههای ایرانی استفاده کند تا داستانی پرکشش را برای خواننده روایت کند؛ با استفاده از افسانههای کهن افسانهای نو آفریده، داستانی که خواننده را غرق در دنیای موجودات خیالی و افسانهای میکند.
*نویسنده و پژوهشگر