سرویس حوادث جوان آنلاین: چندی قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید سارق یا سارقانی زن سالخورده پولداری را در خانه ویلاییاش در شمال تهران بیهوش کرده و اموال گرانقیمت او را سرقت کردهاند.
دختر زن سالخورده که موضوع را به مأموران پلیس خبر دادهبود، گفت: مادرم پس از فوت پدرم در خانهاش تنها شد و ما هم برای او خدمتکاری استخدام کردیم. چند روز قبل خدمتکارش را اخراج کرده بودیم و قرار بود به زودی خدمتکار جدیدی را استخدام کنیم تا اینکه امروز وقتی برای سرکشی به خانه مادرم رفتم، دیدم او بیهوش روی زمین افتاده و وسایل خانه هم بههمریخته است که حکایت از آن داشت سارق یا سارقانی مادرم را بیهوش کرده و اموال او را سرقت کردهاند. پس از این مادرم را بلافاصله به بیمارستان منتقل کردیم و الان هم تحت درمان است.
خدمتکارم سارق است
با طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس برای تحقیقات درباره این حادثه به دستور بازپرس ویژه سرقت وارد عمل شدند. مأموران در نخستین گام پس از بهبودی زن سالخورده از وی تحقیق کردند.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند سال قبل زن جوانی را به نام سهیلا به عنوان خدمتکار استخدام کردم. سهیلا خانوادهاش در یکی از شهرهای شمالی کشور زندگی میکنند و خودش در تهران تنها بود. او مشکلی نداشت و کارش را هم خوب بلد بود تا اینکه مدتی قبل انگشتر قیمتی و عتیقه من گم شد. فرزندانم همگی باور داشتند که سهیلا انگشترم را سرقت کردهاست و به همین خاطر از او خواستم که انگشترم را پس دهد و گرنه به پلیس شکایت میکنم. اما سهیلا منکر سرقت شد که در نهایت تصمیم گرفتیم او را از کار اخراج کنیم هر چند که مدتی بعد انگشتر را داخل خانه پیدا کردیم، اما به او نگفتیم. فرزندانم اصرار داشتند که او را اخراج کنم، چون میگفتند پیش سهیلا ضایع میشویم و من هم عذر او را خواستم. روز حادثه او برای خداحافظی و بردن وسایلش به خانهام آمد و برای آخرین بار برای من چایی درست کرد. وقتی چایی را خوردم بیهوش شدم و زمانی که چشمانم را باز کردم دیدم روی تخت بیمارستان هستم و بعد هم فهمیدم که او مقدار زیادی طلا، عتیقه و کارت عابرم را سرقت کردهاست.
گریم برای سرقت
بررسیهای مأموران نشان داد سهیلا روز حادثه ساعتی پس از ورود به خانه زن پولدار با ساکی پر از وسایل که مشخص بود وسایل گرانقیمت و عتیقه داخل آن است سراسیمه از آنجا خارج و با خودروی عبوری دور میشود.
مأموران پلیس در تحقیقات بعدی دریافتند پس از این حادثه مبلغ ۵۰میلیون تومان هم از حساب شاکی در یکی از بانکها برداشت شدهاست.
اما آنچه پس از بازبینی دوربینهای مداربسته بانک مأموران را شگفتزده کردهبود چهره زنی بودکه هنگام مراجعه به بانک شباهت زیادی با زن سالخورده پولدار داشت. در بررسیها مشخص شد زنی که به بانک مراجعه کرده سهیلا است که با گریم چهره زن سالخورده و کارت ملی که از او سرقت کرده به بانک رفته و حساب او را خالی کرده است.
بدین ترتیب مأموران برای دستگیری متهم راهی خانه او شدند، اما معلوم شد که وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. پس از این تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مأموران پلیس رد او را در یکی از شهرهای شمالی کشور زدند و برای دستگیری او راهی مخفیگاه وی شدند.
متهم پس از دستگیری به تهران منتقل شد و در بازجوییها به سرقت از خانه زن پولدار اعتراف کرد. زن سارق پس از اقرار به جرمش روانه زندان شد.
گفتگو با متهم
سهیلا چه شد که پس از سالها کار در خانه زن پولدار تصمیم به سرقت گرفتی؟
من از او و فرزندانش کینه به دل داشتم و همیشه دنبال فرصتی بودم که تهمتهای ناروای آنها را جبران کنم.
چه تهمتی؟
من چند سال صادقانه به مادرشان خدمت کردم البته پول میگرفتم و وظیفهام بود، اما انتظار داشتم بیشتر به من کمک کنند و قدر مرا بدانند، اما در نهایت آنها به من تهمت دزدی زدند. چندی قبل صاحبکارم گفت انگشتر قیمتی و عتیقهاش گمشده است و فرزندانش هم اصرار داشتند که من سرقت کردهام. هر چقدر به آنها گفتم که من سارق نیستم باور نکردند و در نهایت تصمیم گرفتند مرا اخراج کنند. آنها با این کارشان آبروی مرا پیش یکی از دوستانم که مرا به آنها معرفی کردهبود، بردند و باعث شدند همیشه پیش او خجالت زده باشم. پس از این تصمیم گرفتم تهمت سرقت آنها را به واقعیت تبدیل کنم و در نهایت این نقشه را طراحی و اجرا کردم. آن روز برای بردن وسایلم به خانه او رفتم که با چایی او را مسموم و وسایل او را سرقت کردم.
چطور چهره خود را شبیه شاکی گریم کردی و به بانک رفتی؟
مدتی قبل با پسر جوانی به نام کیوان آشنا شدم. او آرایشگر ماهری بود و چند سالی هم در ترکیه دوره گریم دیده بود و در نهایت به ایران آمده بود. کیوان به خاطر درگیری با یکی از دوستانش ششماه به زندان رفتهبود و وقتی از زندان آزاد شد در اینستاگرام با من دوست شد. او عاشق و دلباخته من شد به طوریکه هر چه از او میخواستم برای من انجام میداد. پس از اینکه وسایل گرانقیمت و کارت عابر و کارت ملی زن سالخورده را سرقت کردم از کیوان خواستم مرا شبیه زن سالخورده گریم کند که او هم قبول کرد.
خبر داشت که قصد سرقت داری؟
نه، من او را فریب دادم. به او گفتم که با دوستانم شرط گذاشتم که نامزدم گریمور حرفهای است که مرا میتواند شبیه مادر پیرم گریم کند. بعد عکس زن سالخورده را به او نشان دادم و گفتم مادرم است و او هم باور کرد و مرا شبیه او گریم کرد. پس از گریم و گذاشتن کلاهگیس وارد بانک شدم و از حساب شاکی ۵۰میلیون تومان برداشت کردم.
بعد چه شد؟
پس از سرقت خانهام را تخلیه کردم و همراه وسایل سرقتی به شهرستان رفتم که در نهایت شناسایی و دستگیر شدم.