نیمفصل نخست رقابتهای لیگ بیستم فوتبال ایران زیر سایه شوم کرونا در ورزشگاههای خالی از تماشاگر یک به یک هفتههایش را پشت سر گذاشت و به پایان رسید. اما آنچه در طول ۱۵ هفته دور رفت رقابتهای لیگ برتر به شکلی آزاردهنده توی ذوق میزد سکوهای خالی از تماشاگر و عدم حضور هواداران در ورزشگاهها بود که گویی ورزش دنیا دیگر به آن خو گرفته بود.
بازی در استادیومهای خالی از تماشاگر یک بار دیگر ثابت کرد که آدمیزاد به هر چیزی عادت کرده و خو میگیرد. همانطور که فوتبال به بازی در ورزشگاههایی با سکوهای خالی و هواداران به تماشای بازیها از پای گیرندههای تلویزیونی عادت کردهاند. با وجود این، اما هنوز هم اتفاقاتی را شاهد هستیم که خو گرفتن به آن حتی از عادت کردن به ورزشگاههای خالی از جمعیت نیز سختتر است. اتفاقاتی، چون حاشیهسازیهای مربیان، بازیکنان و مدیران یا بیکیفیت بودن بازیهای لیگ که البته تلاش زیادی میشود تقصیر آن به گردن دیگران انداخته شود، اما تغییری در اصل ماجرا ندارد.
نیمفصل نخست رقابتهای لیگ بیستم در حالی با دیدار عقبافتاده پرسپولیس برابر گلگهر به نقطه پایان رسید که اگر منصفانه به قضاوت بنشینیم صراحتاً میتوانیم ۱۵ هفته سپری شده از رقابتهای این فصل را ناامیدکنندهترین دور رفت مسابقات سالهای اخیر خوانده و سر تا پای آن را به باد انتقاد بگیریم!
صدالبته که در دور رفت لیگ بیستم میتوان به استثناهایی نظیر خودنمایی زردپوشان اصفهانی با مربی تازهکار خود که حتی مدرک مربیگری هم ندارد، خودنمایی نفتیهای آبادانی که با وجود مسائل بغرنج مالی که حتی تهیه بلیت را هم برای آنها به بحران تبدیل کرده بود توانستند در میان مدعیان جای گیرند یا عملکرد قابل قبول تیمهای تازهوارد مانند مس و آلومینیوم اراک اشاره کرد، اما نگاهی دقیقتر و آماری و همچنین بررسی جایگاه تیمهای اسم و رسمدار و باسابقه لیگ (ذوبآهن، سایپا، پیکان، نساجی و ماشینسازی) در قعر جدول یا تغییرات زودهنگام در تیمهای مدعی، چون تراکتور نشان از اوضاع برآشفته این فصل از رقابتهای لیگ برتر دارد. آشفتگی فنی در فاصله نزدیک تیمهای لیگ نیز به وضوح به چشم میآمد به طوری که بارها شاهد صعودها و سقوطهای قابل توجه و چندین پلهای تیمها در پی کسب یک برد یا متحمل شدن یک باخت شاهد بودیم. صعود و سقوطهایی که نشاندهنده عدم تقسیمبندی بین تیمها به عنوان مدعی، تیمهای میانه جدول یا حتی قعرنشین بود که به واسطه یک نتیجهگیری یا اهمال در نتیجهگیری تغییرات اساسی در جدول ردهبندی ایجاد میکرد و گاه تیمی را از بین مدعیان در جمع تیمهای میانه یا حتی پایینتر اسکان میداد و گاه تیمهایی را که جایگاه چندان مناسبی در اختیار نداشتند چنان بالا میبرد که تشخیص مدعی از دیگر تیمها کار چندان سادهای نبود.
این مسئله در صدرنشینی چند هفتهای گلگهر سیرجان نیز کاملاً مشهود بود. تیمی که با چند بازی خود را به عنوان مدعی معرفی کرد، اما خیلی زود از این عنوان انصراف داد آنهم در حالی که تیمی، چون پرسپولیس با چهار عنوان قهرمانی پیاپی هفتهها جایگاهی از نیمه جدول نیز پایینتر داشت. هرچند که بازیهای عقبافتاده بهانه خوبی بود برای لاپوشانی ضعف عمده این تیم و بار فنی نداشته نیمفصل نخست، اما واقعیت، چون خورشید پشت ابر خیلی پنهان نمیماند وقتی با یک تکان ۳ امتیازی ترکیب کلی جدول بههم میریخت.
اما شاید مهمترین معضل دور رفت لیگ بیستم که گواه پایین بودن سطح کیفی این بازیها بود، رفتارها و عکسالعملهای عجیب و غریب و دور انتظار سرمربیان تیمها در پی عدم نتیجهگیری در بازیهای حساس و حتی غیرحساس باشد که بارها و بارها دیده شد. مسئلهای که نشان از خالی بودن دست کادر فنی در دفاع از خود داشت که به شکلی عجیب و با پرخاشگریهای جنجالآفرین به تصویر کشیده میشد. یک بار با زیر سؤال بردن کادر مدیریت یک باشگاه و زمانی هم با نشانه رفتن وزارت ورزش و سازمان لیگ و دیگر مسئولان ورزش. در واقع بیشترین چیزی که در طول ۱۵ هفتهای که در قالب دور رفت رقابتهای این فصل گذشت شاهد بودیم نه بازیهای هیجانانگیز و جذاب یا رقابتی دیدنی برای رسیدن به سکو و جایگاهی بهتر که جنجالهایی خودخواسته بود برای پنهان کردن ضعف تیمها که گاه در قالب مصاحبه یا بیانیه خودنمایی میکرد و گاه در قالبهایی قابل توجه، چون تغییر سایز زمین برای مقابله با تاکتیکهای حریف که اگر چه پیش پا افتاده خوانده میشد، اما چون توانی برای مقابله با آن یافت نمیشد اقداماتی خارقالعاده و شگفتانگیز را به دنبال داشت تا مجموعه بیکیفیت نیمفصل نخست لیگ بیستم را به تکمیلترین شکل ممکن به نقطه پایان برساند به طوری که شاید بارها و بارها این سؤال ذهن تماشاگرانی که حالا به واسطه شیوع کرونا ناچار به تماشای بازیها از خانه هستند را آزار داده باشد که چه ضرورتی در برگزاری این لیگ است وقتی گذر سالها هم نمیتواند الزامی برای بالا رفتن سطح کیفی آن حتی اندک ایجاد کند؟! سؤالی که بدون تردید دوستداران فوتبال از مطرح کردن آن در ذهن خود نیز بیم دارند، اما آیا نباید بعد از گذشت ۲۰ دوره انتظار لیگی کیفی را از فوتبال داشت که اندکی جذابیت و هیجان چاشنی آن باشد؟ نه لیگی که با گذشت ۱۵ هفته از آن تصور شود هنوز هفتههای نخست است که تیمها به آمادگی و هماهنگی لازم برای به نمایش گذاشتن بازیهایی تماشاگرپسند دست نیافتهاند!