جریانسازی به معنای این است که وقتی یک موضوع بهعنوان راهبرد اساسی و ضرورت کشور شناخته شد، تشکلهای دانشجویی نسبت به آن اصرار بورزند، تأکید مکرر داشته باشند، مطالبهگری کنند و از تریبونهای مختلف آن را مطرح کنند تا برای همه جا بیفتد که این موضوع بسیار مهم است و باید جدی گرفته شود. در واقع گفتمانسازی همین است؛ مثلاً زمانی که بهعنوان یک راهبرد معلوم میشود که حمایت از کالای ایرانی یک اصل ضروری و کلیدی برای غلبه بر مشکلات اقتصادی و نجات کشور شناخته شده است، آنقدر بر آن تأکید، مطرح و تبیین بشود که برای همه کاملاً جا بیفتد. حال در موضوعات مختلف فرهنگی - سیاسی و اقتصادی، دانشجویان میتوانند و البته باید بتوانند گفتمانسازی کنند و ذهن دانشجویان و استادان را متوجه این موضوع کنند. مقاممعظم رهبری میفرمایند: توصیه بنده به برادران و خواهران مؤمن و مسلمانمان این است که در مسائل اساسی دنیای اسلام، مسائل حیاتی دنیای اسلام باید صریح باشیم؛ اگر صریح بودیم، میتوانیم در عالم جریانسازی کنیم. ما نیاز داریم به اینکه در بین افکار عمومی جهان و افکار نخبگان جهان، جریانسازی کنیم، حقایقی وجود دارد، این حقایق را همگانی کنیم، روی افکار عمومی مردم عالم اثر بگذاریم. نگذارید شما را ندیده بگیرند و با توطئه سکوت، مسائل مهم دنیای اسلام را محو کنند و زیر بار جنجال مسائل فرعی و مسائل دروغین، مسائل اصلی دنیای اسلام از نظر افکار عمومی جهان نادیده گرفته بشود. نباید اجازه داد که این امپراتوری خطرناک و سهمگین تبلیغاتی غرب که عمدتاً دست صهیونیستهاست، این مسائل مهم دنیای اسلام را ندیده بگیرد.
پرهیز از کارهای نمایشی و تبلیغاتی و سطحی اینکه یک حزب سیاسی یا کاندیدای انتخاباتی برای مردم حرفهای شعارگونه و تبلیغاتی بزند و یا مسئولی برای حفظ سمت خود مدام آمار و گزارشهای کاذب و غیرواقعی کاری بدهد، شاید چندان عجیب به نظر نرسد، اما عجیب آنجاست که تشکلهای دانشجویی که نه برای میز و صندلی قدرت رقابت میکنند و نه برای رأی و کرسیهای ریاست، روی به گزارشهای آماری و فعالیتهای نمایشی بیاورند که عموماً بسیار سطحی و بیفایده هستند. یکی از ناپسندترین و غیرقابل توجیهترین اتفاقات و رفتارهای جنبش دانشجویی همین کارهای نمایشی و بیفایده است که صرفاَ برای خودنمایی یا جلب توجه به کار میروند و خاصیتی جز اتلاف وقت و پول و انرژی اعضا ندارند. البته برای افرادی که با این نیت کار میکنند، ممکن است در کوتاهمدت اسم و رسمی به همراه داشته باشد، ولی در درازمدت قطعاً رسوایی و طرد شدن را در پی خواهد داشت؛ ضمن اینکه دانشجویان هم به خوبی متوجه رفتارهای اغراق آمیز و خودنمایی این قبیل افراد میشوند و این دسته افراد کلاً محبوبیت چندانی بین دانشجویان ندارند. مقاممعظم رهبری میفرمایند: «لیکن کارهای نمایشی، نه گره از کار دانشجو باز میکند و نه گره از کار کشور. باید هر چه میتوانیم از کارهای ظاهری و سطحی و نمایشی و شعاری کم کنیم و توجهمان را به کارهای بنیانی، اصلی، حقیقی و پیشبرنده بیشتر کنیم.»
پیونــد بــا جامعــه و مــردم و درک مشــکلات مــردم و دانشــجویان
فعالان دانشجویی باید به مسائلی بپردازند که دغدغه اصلی و نیاز اصلی جامعه و دانشگاه است. اگر هدفگیریها اشتباه باشد و بهجای پرداختن به موضوعاتی که در اولویت دانشجویان و جامعه هستند، به مسائل حاشیهای و درجه چندم و غیرضروری بپردازند، با شکست مواجه خواهند شد. در واقع تشکلهای دانشجویی باید به گونهای رفتار کنند که دانشجویان با آنها احساس غریبگی نکنند و آنها را از خودشان بدانند و باور کنند که این عده دغدغه آنها را دارند. لازمه این کار این است که فعالان دانشجویی در بین دانشجویان باشند، خود را تافته جدا بافته ندانند، ارتباط مستمر با آنها داشته باشند و ترجیحاً زندگیشان هم بین دانشجویان در خوابگاه باشد. اینگونه در کف دانشگاه از مسائل و دغدغههای ریز و درشت دانشجویان خبر دارند و تحلیلهای دقیقتری نسبت به مسائل دانشگاه دارند و نتیجه بهتری خواهند گرفت. از طرفی جنبش دانشجویی باید نسبت به مسائل مردم و جامعه هم احساس مسئولیت کند و زبان گویای مردم و بخصوص تودههای مستضعف باشد. اگر دانشجویان رابطه خود را با جامعه و مردم منفک کنند و نتوانند زبان مشترکی با آنها بیابند و در واقع نتوانند درد مردم را بفهمند و برای آن فریاد بزنند، هرگز برای مردم گروه مرجع و قابل تحسین نخواهند بود و تبدیل میشوند به گروههای فانتزی و کلاسیک که حرف و عمل و مواضعشان هیچ فایدهای برای مردم ندارد.
*دبیرکل اسبق اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان کشور، عضو هیئت علمی دانشگاه