کد خبر: 1040944
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۷:۳۰
در ستایش نوع خاصی از اهمال‌کاری
وقتی به کاری مشغول می‌شوید، لاجرم باید دست از کار‌های دیگر بکشید. اگر کاری که خودتان را وقف آن کرده‌اید کاری بزرگ و مهم باشد، آن وقت شاید لازم باشد همه مشغولیت‌هایتان را کنار بگذارید. ممکن است قبض‌ها را نپردازید، نظافت شخصی و نظم و ترتیب خانه‌تان را فراموش کنید یا کار‌های اداری‌تان را پشت گوش بیندازید. آن وقت دیگران از راه می‌رسند و متهم‌تان می‌کنند به اهمال‌کاری، ولی اشتباه می‌کنند همیشه وقت برای خرده‌کاری‌ها هست.
تلخیص: حسین گل‌محمدی

سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: اکثر افرادی که درباره اهمال‌کاری قلم می‌زنند درباره چگونگی درمان آن می‌نویسند؛ درمانی، به بیان دقیق کلمه، ناممکن. شمار کار‌هایی که می‌توان انجام داد محدود است. مهم نیست هم‌اکنون مشغول چه کاری هستید، نمی‌توانید همزمان مشغول همه کار‌های دیگر هم باشید. مسئله چگونگی احتراز از اهمال‌کاری نیست، بلکه راه و رسم درست اهمال‌کاری است.


اهمال‌کاری، بسته به کاری که به جای کار دیگری انجام می‌دهید، سه نوع مختلف دارد: ممکن است، الف) هیچ کار نکنید، ب) کاری با اهمیت کمتر یا ج) کاری با اهمیت بیشتر انجام دهید. من استدلال می‌کنم که نوع آخر اهمال‌کاری خوب است.


مصداق این مورد همان «استاد فراموش‌کار» است که وقتی به مسئله‌ای جالب می‌اندیشد، یادش می‌رود ریش بتراشد، غذا بخورد یا حتی جلوی پایش را نگاه کند. ذهن او از جهان روزمره غایب است، زیرا در جهانی دیگر سخت مشغول کار است.


اکثر آدم‌های تحسین‌برانگیزی که می‌شناسم همگی به همین منوال اهمال‌کارند. آن‌ها اهمال‌کاران نوع «ج» هستند: کارکردن روی خرده‌چیز‌ها را به تعویق می‌اندازند تا روی چیز‌های بزرگ کار کنند.


«خرده‌چیزها» چیستند؟ به‌طور کلی هر کاری که احتمال ذکرشدنش در آگهی ترحیم شما صفر باشد! در حال حاضر سخت می‌توان گفت بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید چه خواهد بود، اما دسته کاملی از وظایف وجود دارند که می‌توانید با خیال راحت کنار بگذارید: ریش‌تراشیدن، لباس‌شستن، تمیزکردن خانه، نوشتن یادداشت‌های تشکر و خلاصه هر چیزی که می‌شود اسمش را پادویی گذاشت. اهمال‌کاری خوب احتراز از پادویی به‌منظور انجام‌دادن کار‌های واقعی است. دست‌کم به یک معنا خوب. به نظر افرادی که از شما می‌خواهند پادویی کنید، [این اهمال‌کاری]خوب نیست. اما احتمالاً اگر می‌خواهید کاری را به انجام برسانید، باید آن‌ها را برنجانید. افرادی با ملایم‌ترین روحیه نیز اگر بخواهند کار واقعی انجام دهند، همگی در قبال پادویی میزان مشخصی از سنگدلی به خرج می‌دهند.


اگر به برخی پادویی‌ها مثل جواب‌دادن به نامه‌ها بی‌توجهی کنید، غیب می‌شوند (احتمالاً دوستانتان را نیز با خود می‌برند.) سایر آن‌ها مثل چمن‌زنی یا پرکردن اظهارنامه مالیاتی، در صورت به تعویق افتادن، تنها کار را سخت‌تر می‌کنند. اصولاً به‌تعویق‌انداختن این نوع دوم از پادویی جواب نمی‌دهد. شما درنهایت مجبور می‌شوید هر چه هست را انجام دهید. پس چرا (همانطور که اطلاعیه‌های تأخیر همیشه می‌گویند) همین الان انجام‌شان ندهید؟


دلیل فایده به تعویق انداختن حتی آن نوع پادویی نیز این است، دو چیز لازمه کار واقعی است که لازمه پادویی نیست: برهه‌های بزرگ زمانی و روحیه مناسب. اگر پروژه‌ای الهام‌بخش شما شد، بی‌اعتنایی به همه کار‌هایی که قرار بوده طی چند روز آینده انجام دهید و کارکردن روی آن پروژه برد خالص است. درست است که آن پادویی‌ها ممکن است وقتی سرانجام سراغشان می‌روید زمان بیشتری از شما بگیرند، اما اگر طی آن چند روز کار زیادی انجام داده باشید، خالص بازدهی‌تان بیشتر خواهد بود.


در واقع، ممکن است نه تفاوتی در مقدار بلکه تفاوتی در نوع وجود داشته باشد. ممکن است انواعی از کار باشند که فقط می‌شود آن‌ها را در برهه‌های طولانی و ناگسسته انجام داد، نه از سر احساس وظیفه در برش‌های کوتاه برنامه‌ریزی شده، بلکه زمانی که دستخوش الهام هستیم. از لحاظ تجربی چنین به نظر می‌رسد، هرگاه به افرادی که می‌شناسم و می‌دانم کار‌های بزرگی انجام داده‌اند فکر می‌کنم، آن‌ها را در حال اتمام و خط‌زدن فهرست وظایف‌شان تصور نمی‌کنم. تصورشان می‌کنم که جیم می‌زنند تا روی ایده‌ای جدید کار کنند.


به‌صورت برعکس، مجبورکردن شخص به انجام همزمان پادویی‌ها لاجرم بازدهی‌اش را کاهش می‌دهد. هزینه یک گسست فقط زمانی که می‌برد نیست، بلکه این است که زمان را در هر دو سوی خود نصف می‌کند. احتمالاً کافی است چند بار در کار کسی گسست ایجاد کنید تا او دیگر ابداً نتواند روی مسئله‌های سخت کار کند.


من خیلی به این فکر کرده‌ام که چرا استارت‌آپ‌ها در همان ابتدای کار بیشترین بازده را دارند، زمانی‌که تنها چند نفر در یک آپارتمانند. دلیل اصلی ممکن است این باشد هنوز کسی نیست که گسست ایجاد کند. این در تئوری خوب است که بنیانگذار‌ها در نهایت به اندازه کافی پول به دست آورند تا افرادی را استخدام کنند که کار‌هایی را برایشان انجام دهند، اما ممکن است پرکاری از گسست بهتر باشد. زمانی که شما استارت‌آپی را با کارمندان معمولی دفتری - اهمال‌کاران نوع «ب» - تضعیف می‌کنید، کل شرکت به تدریج بسامد آن‌ها را تشدید می‌کند. این گسست است که آن‌ها را - و به زودی شما را- هدایت می‌کند.


پادویی‌ها آنقدر در کشتن پروژه‌های بزرگ مؤثرند که خیلی‌ها از آن‌ها دقیقاً به همین منظور استفاده می‌کنند.

مثلاً کسی که تصمیم به نوشتن رمان گرفته، ناگهان می‌بیند که خانه‌اش نیاز به تمیزکاری دارد. آدم‌ها با نشستن جلوی کاغذ‌های سفید برای روز‌های متوالی، بدون نوشتن هیچ چیز، در رمان‌نوشتن شکست نمی‌خورند. آن‌ها با غذا دادن به گربه، بیرون رفتن به قصد خرید چیزی برای آپارتمان، ملاقات و صرف قهوه با یک دوست و چک‌کردن ایمیل شکست می‌خورند. می‌گویند: «وقت ندارم کار کنم.» و واقعاً هم ندارند؛ کاری کرده‌اند که از این بابت خاطر جمع باشند. (نوع دیگری نیز وجود دارد: آدم جایی برای کارکردن ندارد. درمان آن بازدید از مکان‌هایی است که آدم‌های مشهور در آن‌ها کار می‌کرده‌اند و دیدن اینکه چقدر نامناسب بوده‌اند.) من هر دو این بهانه‌ها را گاهی این و گاهی آن را آورده‌ام. طی ۲۰ سال گذشته، ترفند‌های زیادی یاد گرفته‌ام تا خودم را مجبور به کارکردن کنم، اما حتی حالا نیز همیشه برنده نمی‌شوم. بعضی روز‌ها کار واقعی انجام می‌دهم. روز‌های دیگر را پادویی‌ها پر می‌کنند. می‌دانم که اغلب تقصیر خودم است، اجازه می‌دهم که پادویی‌ها روزم را پر کنند تا از مواجهه با مسئله‌ای سخت فرار کنم.


دلیل اصلی اینکه مردم کارکردن روی یک مسئله خاص را دشوار می‌یابند این است که از آن لذت نمی‌برند. به‌ویژه وقتی جوان هستید، اغلب خود را مشغول کار روی چیز‌هایی می‌یابید که واقعاً علاقه‌ای به آن‌ها ندارید؛ روی آن‌ها کار می‌کنید، چون مثلاً به نظرتان تحسین‌برانگیز است یا اینکه به شما محول شده است.


دلیل دیگری که افراد روی پروژه‌های بزرگ کار نمی‌کنند - و طعنه‌ای در آن هست- ترس از اتلاف وقت است. اگر شکست بخورند چه؟ آن وقت آن همه زمانی که صرف آن کرده‌اند، تلف شده است. (در واقع، احتمالاً ترس درستی نیست، زیرا کار روی پروژه‌های سخت تقریباً همیشه به جایی می‌رسد.)


وقتی با افرادی صحبت می‌کنم که موفق شده‌اند خود را مجبور به کارکردن روی چیز‌های بزرگ کنند، می‌بینم که همگی به پادویی‌ها بی‌اعتنایی کرده و همه از بابت آن احساس گناه می‌کنند. به نظر من نباید چنین احساسی داشته باشند. آنقدر کار زیاد است که یک نفر نمی‌تواند به همه‌شان برسد. بنابراین اگر کسی در حال انجام بهترین کاری باشد که می‌تواند، ناگزیر پادویی‌های زیادی روی زمین می‌مانند. احساس بد داشتن در این باره اشتباه است.


فکر می‌کنم راه «حل» مشکل اهمال‌کاری اجازه‌دادن به رضایت خاطر است تا شما را به‌سوی خود بکشد، نه فرصت‌دادن به فهرست وظایف تا شما را هل بدهد. روی پروژه جاه‌طلبانه‌ای که واقعاً از آن لذت می‌برید، کار کنید و تا جایی که می‌توانید در برابر باد دریانوردی کنید و این‌گونه می‌توانید همان کار‌هایی را که باید، روی زمین باقی بگذارید.


نقل و تلخیص از: وبسایت ترجمان
/ نوشته: پل گراهام/ ترجمه: علی امیری

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۷
0
0
پادویی را کنار بگذار و کار‌های بزرگ انجام بده!
قابل توجه بله قربان گوهای کدخدا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار