سرویس حوادث جوان آنلاین: اول مهرسال۹۷ مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک زنی جوان در یکی از بیمارستانهای شهر با خبر شده و در محل حاضر شدند. بررسیها نشان داد که زن ۳۵ساله به علت سقوط از پله دچار حادثه شده و بعد از انتقال به بیمارستان فوت شده است. کارشناس اورژانس در اولین تحقیقات به پلیس گفت: وقتی بر بالین زن جوان حاضر شدیم گفت که با شوهرش درگیر شده و در جریان درگیری شوهرش او را از پلهها به پایین انداخته است. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی پدر و مادر فهیمه از دامادشان به اتهام قتل شکایت کردند. یکی از همسایهها هم گفت: لحظاتی قبل از حادثه صدای مشاجره از خانه همسایهمان شنیده شد. بچه کوچکشان هم مدام گریه میکرد، اما کسی طفل را آرام نمیکرد تا اینکه حادثه اتفاق افتاد. بعد از به دست آمدن این اطلاعات شوهر فهیمه که مردی به نام فرهاد بود بازداشت شد. او در بازجوییها اتهام قتل عمد را انکار کرد و گفت که همسرش تعادل خود را از دست داده و به پایین پله سقوط کرده است. با کامل شدن تحقیقات بازپرس، اما فرهاد را به اتهام قتل عمد مجرم شناخت و کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. وقتی قاضی رسمیت جلسه را اعلام کرد نماینده دادستان برای فرهاد درخواست مجازات کرد.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و اتهام قتل عمد را انکار کرد و در شرح ماجرا گفت: من از کارشناسان دادگستری بودم و وضع مالی خوبی هم داشتم. قبلاً ازدواج کردهبودم و از همسرم صاحب یک دختر بودم، اما به خاطر اختلافی که داشتیم تصمیم به جدایی گرفتیم. بعد از طلاق هم سرپرستی دخترم را به عهده گرفتم. دخترم با من زندگی میکرد و خودم هر روز او را به مدرسه میبردم. او با یکی از همکلاسیهایش که دختری به نام سحر بود صمیمی بود. یک روز دخترم به خانه سحر رفته بود. وقتی به دنبالش رفتم متوجه شدم که سحر همراه مادرش زندگی میکند. مادر او فهمیه هم قبلاً ازدواج کردهبود و بعد از جدایی همراه دخترش زندگی میکرد. همین موضوع سبب آشنایی ما شد و مدتی بعد با هم ازدواج کردیم. مدتی که از ازدواج ما گذشت صاحب یک فرزند شدیم، اما با گذشت زمان با هم اختلاف پیدا کردیم. متهم در شرح حادثه هم گفت: ما به تازگی به خانه جدیدمان اسباب کشیدهبودیم. مشغول چیدن اسباب بودیم که همسرم برای آوردن جعبهها به راه پله رفت و یکباره به پایین سقوط کرد. من او را عمدی هل ندادم و او خودش تعادلش بر هم خورد و به پایین سقوط کرد. متهم ادامه داد: من قبلاً تحت فشار پلیس گفته بودم که خودم او را هل دادهام، اما حقیقت این است که من نقشی در قتل او نداشتم.
فرهاد ادامه داد: من با تلاش زیاد و به خاطر فرزندانم توانستم رضایت پدر و مادر فهیمه را جلب کنم. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر فرزندانم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا زودتر آزاد شوم. فرزندان بدون من و مادرشان شرایط سختی دارند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به رضایت اولیایدم، متهم را به پرداخت دیه و هشتسال زندان محکوم کردند.