میزان مشارکت مردم در انتخابات با همان تعداد افرادی که پای صندوقهای رأی حاضر شده و رأی خود را به صندوقها میریزند، یک شاخص معنادار برای ارزیابی میزان مقبولیت نظام سیاسی در نزد مردم به حساب میآید.
میزان مشارکت به معنای میزان اعتماد مردم به نظام سیاسی و امید رأیدهندگان به تأثیر رأی خود در سرنوشت سیاسی کشور و تعیین کارگزار مورد نظر خود برای ایفای نقش در جایگاههای حساس و سرنوشتساز بوده و از این رو هم علاقهمندان و دلسوزان نظام و هم دشمنان و مخالفان آن به این شاخص مهم سیاسی توجه ویژهای دارند. اینک که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم قرار داریم و رهبر حکیم و فرزانه انقلاب با فرصت نامیدن انتخابات، مردم را به مشارکت پرشور در انتخابات دعوت نموده و این مشارکت پرشور را پشتوانهای برای افزایش امنیت و کاهش طمع دشمن میدانند، تلاش دستگاه تبلیغاتی دشمن برای دلسرد کردن مردم از شرکت در انتخابات دور از انتظار نیست، چرا که حمایت مردم از جمهوری اسلامی ایران و حضور آنان در عرصههای مختلف از جمله انتخابات به مثابه خاری در چشم مخالفان و دشمنان نظام به حساب میآید و مشارکت مردم یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم نظام برآمده از آن است که از عالیترین سطح، چون مشارکت در دفاع مقدس، دفاع از حرم و مقابله با کرونا، با به خطر انداختن جان و سلامت تا حضور در رأیگیری را شامل میشود.
خوشبختانه در صحنه هایی، چون جنگ، مقابله با کرونا و سیل و زلزله با وجود القائاتی از سوی دشمنان بیرونی و مخالفان نظام، شاهد نوعی تأیید و حمایت و وحدت تمامی جریانها و جناحهای سیاسی برای افزایش مشارکت بودهایم که همین وحدت و انسجام به عبور عزتمندانه و افتخارآمیز کشور از بحرانهای سخت منجر و سرافرازی ملت را رقم زده است. اما متأسفانه در انتخابات گاهی شاهد برخی زمزمهها و القائات از ناحیه بعضی گروهها و چهرههای سیاسی هستیم که با سر دادن نالههای یأسآور و طرح شبهات سیاسی به همنوایی با همان القائات بیرونی میپردازند که نهتنها با منافع ملی و مصالح کشور مغایرت دارد، بلکه خرد و انصاف سیاسی لازم برای هر بازیگر سیاسی درون نظام را نیز زیر سؤال میبرد.
یکی از این نوع همنواییها، زیر سؤال بردن وجه رقابتی و آزاد بودن انتخابات در کشورمان است، یعنی در حالی که در تمامی نظامهای مردمسالار مراجعی برای بررسی صلاحیت نامزدها وجود دارد، احراز صلاحیتها از سوی شورای نگهبان، دستاویزی برای برخی عناصر سیاسی در القای غیررقابتی بودن انتخابات میشود که البته درشرایط فعلی در پیوند با موارد زیر بهصورت افراطیتر دنبال میشود.
۱- نارضایتی مردم از وعدههای برآورده نشده و ادعاهای بدون عمل که مطمئناً در گرایش و رأی آینده آنان تأثیر گذاشته و همین احتمال موجب نگرانی کسانی میشود که موجب نارضایتی مردم شدهاند، اما به جای پذیرش مسئولیت خود، با شانه خالی کردن از این مسئولیت پیامدهای منفی این نوع رویکرد اشتباه و عوامفریبانه را به سمت دیگران منتقل میکنند. ۲- ناخرسندی مردم نسبت به بیصداقتی برخی بازیگران سیاسی و داشتن نگاه ابزاری به مردم در زمان انتخابات و سپس رها کردن آنان در زمان مشکلات و صرفاً برگشت در انتخابات بعدی و تکرار همان رویه که به تعبیر یکی از حامیان همین جریان سیاسی اهل تکرار، «مگر مردم اسباببازی هستند که بگوییم بیایند پای صندوق و بعد بگوییم به ما مربوط نیست.» ۳- آگاهی مردم به برخی از واقعیتهای سیاسی، همچون غیرقابل اعتماد بودن دولتهای غربی، بیهوده بودن انتظار گشایش اقتصادی و معیشتی از نگاه به بیرون و التماس به غرب و محک خوردن برجام برای برداشتن تحریم و حل مشکلات، با وجود انجام تمامی تعهدات از سوی ایران و سالها صبر استراتژیک در برابر وعدههای توخالی که تداوم آن نهتنها با عزت و غیرت ملی بلکه با عقلانیت سیاسی نیز مغایرت آشکار دارد. بنابراین، از تمامی جریانات سیاسی انتظار میرود بهجای تکرار ادعاهای دشمنان و مخالفان نظام و القای غیررقابتی بودن انتخابات، سری هم به درون زده و منصفانه جایگاه کارآمدی و رضایتمندی مردم را در میزان مشارکت مورد نظر قرار داده و پیامد عملکردهای خود را نیز فراموش نکنند. آیا گرانیهای هفتههای اخیر که در آستانه انتخابات و شب عید، مردم را به شدت آزار میدهد و آن هم در اقلامی مثل گوشت، مرغ و میوه که با کفایت تولید داخلی مواجه هستیم، هیچ تأثیری بر نگرش مردم نسبت به مدیریت و کارآمدی ندارد؟ تاکنون چندبار مسئولان محترم وعده حل آن را داده و سپس بازهم به آینده موکول کردهاند؟ امروز مردم از مسئولان توقع دارند حداقل در شرایط سخت و بروز مشکلات، در کنار مردم بوده و با آنان صادق باشند.
بهکارگیری شیوههای جنگ روانی شاید علیه دشمنان بیرونی مجاز و اثرگذار باشد، اما علیه مردم هیچ مجوزی نداشته و با گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب هیچ تأثیری هم ندارد. رقابت و رضایت دوپایه اصلی برای افزایش مشارکت پرشور مردم در انتخابات است که اولی را نظام و رهبری تعیین میکنند و دومی یعنی رضایت به کارآمدی مسئولان به ویژه مدیریت اجرایی در پاسخگویی به مطالبات بهحق مردم و حل مشکلات کشور گره خورده است. موضوعی که مستلزم کار و تلاش جهادی و انجام وظایف است. هرجا روحیه جهادی و عشق به تلاش برای حل مشکلات بوده، کشور پیشرفت داشته و نگاه مردم نیز مثبت بوده است، اما در گوشههایی هم شاهد عقبماندگیها و مشکلاتی هستیم که ناشی از بیعرضگی، تنبلی و شاید هم معطلی دوباره برای گشایشهای بیرونی و تأمین نیازها و حل مشکلات با درآمدهای نفتی است.
حال اگر مردم نسبت به برخی عملکردها ناراضی بوده و عدم اقبال آنها نسبت به عوامل و کارگزاران آن محتمل است، باید با تصحیح عملکردها و افزایش کارآمدی به رفع و ترمیم رضایتمندی آنها پرداخت والا زیر سؤال بردن رقابت نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه رنج مردم را از اولی بودن درد قدرت بهجای درد مردم در نزد این دسته از بازیگران سیاسی افزایش میدهد.