سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: شهید حاج کاظم نجفی رستگار یکی از ستارههای پر فروغ و کم نظیر تاریخ ایران است. او مصداق بارزی از یک مبارز و مجاهد فی سبیلالله در عصر خود بود. شهید رستگار با صداقت و وجدانی بیدار مسائل را بیان میکرد و در عین حال اجازه سوءاستفاده و کجروی به نااهلان نمیداد.
به مناسبت ۲۵ اسفند سالروز شهادتش، گذری کوتاه به حضور او در جبهههای دفاع مقدس میاندازیم.
ولایتمداری واقعی
شهید رستگار بدون هیچ چشمداشتی در جبههها حاضر میشد. او آمده بود تا تمام وجودش را وقف انقلاب و اسلام کند. این رزمنده شجاع یک ولایتمدار واقعی بود و حرف امام خمینی (ره) برایش حجت کامل به شمار میرفت. کلام امام کافی بود تا حاج کاظم مسیرش را تشخیص بدهد و بهترین تصمیمها را بگیرد.
شهید رستگار با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز غائله کردستان و تحرکات نیروهای ضد انقلاب، همراه نیروهای «شهید دکتر مصطفی چمران» راهی کردستان شد و آموزشهای چریکی را آنجا فرا گرفت. او پس از بازگشت از کردستان و آموختن فنون نظامی و جنگ شهری از سوی شهید چمران و حاج احمد متوسلیان در پادگان توحید به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و بعد از مدتی به «فیروزکوه» رفت و کلاسهای آموزش احکام دینی و مسائل نظامی را برای جوانان و نوجوانان برپا کرد.
فرمانده گردان
پس از مدتی حضور در جبههها، حاج کاظم به عنوان فرمانده یکی از گردانهای تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) که فرمانده آن احمد متوسلیان بود، انتخاب شد. بعد از شش ماه فعالیت، مسئولیت واحد عملیات را در پادگان توحید پذیرفت و در این سمت خدمت کرد. پس از استعفای «حاج علیرضا موحد دانش» از فرماندهی تیپ۱۰ سیدالشهدا (ع)، کاظم رستگار فرماندهی این تیپ را برعهده گرفت.
فرمانده گمنام
شهید رستگار فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) بود ولی خانوادهاش از این سمت هیچ اطلاعی نداشتند. یک روز برادر او به منطقه آمد تا از او خبری بگیرد. حاج کاظم، قرار بود صحبتی برای نیروهایش داشته باشد. وقتی از جایگاه اعلام شد: «فرمانده تیپ ۱۰ برای صحبت بیایند»، رستگار بلند شد و به سمت جایگاه حرکت کرد. برادرش از همه جا بیخبر، با دست اشاره کرد که «چرا در میان جمعیت بلند شدی؟» حتماً با خودش گفته بود: «برادرمان بیملاحظه است و رعایت نظم و انضباط را نمیکند.» حاجی با اشاره جواب داد که الان مینشینم. خلاصه صحبت او آغاز شد و تا آخر جلسه، برادرش متحیر مانده بود. حاج کاظم به برادرش سفارش کرد که جریان فرماندهی او را برای کسی نگوید. اگر چه خانواده بالاخره فهمیدند.
آزادمنشی و آزادگی
حاج کاظم رستگار در پی مباحثی که بین او و فرمانده وقت سپاه پیش آمده بود، از سمت فرماندهی تیپ کنار رفت. اما محسن رضایی بعدها با بر شمردن شاخصههای فرماندهی و اخلاقی شهید رستگار میگوید:
«زندگی شهید رستگار نشان میداد که این شهید بزرگوار یک ولایتی آزاده بود و در عین اینکه ولایتپذیر بود، اشکالات و معایبی را که در صحنه جنگ و نبرد میدید، آشکارا طرح میکرد و در حقیقت، شهید رستگار به معنای واقعی یک ولایتی آزاده بود. آزادمنشی و آزادگی او مبنای ولایتپذیری او بود. به همین دلیل هر مطلبی را که حق میدانست، پیگیری و دنبال میکرد و هر مطلبی که امام میفرمودند را نصبالعین و راهنمای خود قرار میداد.»
به دنبال عملیات خیبر و مباحثی که بر سر نحوه اداره عملیاتها در میان یگانهای سپاه تهران و ستاد کل سپاه ایجاد شد، کاظم رستگار از جمله فرماندهانی بود که برای ایجاد سهولت در فرماندهی جنگ و یکدستی در اداره عملیاتها، داوطلبانه از تمام مسئولیتهای خود کناره گرفت و به فاصله کوتاهی، بهصورت یک پاسدار بسیجی در عملیات بدر شرکت کرد و در خط مقدم نبرد (شرق رودخانه دجله) در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ به شهادت رسید.
مفقودی ۱۳ ساله
پیکر پاک شهید کاظم نجفی رستگار پس از ۱۳سال در منطقه هورالهویزه تفحص و به تهران منتقل شد. مزار این سردار مخلص، در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. شهید رستگار در وصیتنامه خود چنین نوشته است: «من راهم را آگاهانه انتخاب کردهام و اگر وقتم را شبانهروز در اختیار انقلاب گذاشتم، به این دلیل بوده که خود را بدهکار انقلاب و اسلام میدانم و انقلاب اسلامی بر گردن بنده حق زیادی داشته که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد.»