فرهنگ اشتباهی در بین برخی از ما رواج پیدا کردهاست که راه حل همه مشکلات را از صفر تا ۱۰۰ نزد مسئولان میبینیم و بس! این تلقی در حالی است که انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدای شکلگیری ارتباطی به مسئولان نداشتهاست، بلکه این مردم بودند که همه بارها را به دوش کشیدند. مسئولان حداقل در سالهای اخیر نشان دادهاند که در خیلی از امور از مردم عقبترند. چقدر سازنده خواهدبود، اگر در اقدامی کاملاً فرهنگی به دنبال نقش خودمان در احیای شعار سال باشیم و منتظر نمانیم تا برخی مسئولان که خود در مواردی در زمره موانع تولید به شمار میروند، برای ما چارهای بیندیشند.
پس از مطالبهگری پیگیر و جدی مردم از مسئولان که نباید وقت چندانی از مردم بگیرد، به نظر میرسد باید به حمایت همهجانبه از تولیدکنندگان پرداخت. این حمایت میتواند از خرید کالای ایرانی ولو با هزینهای بیشتر آغاز شود تا خرید سهام شرکتهای غیردولتی در بازار بورس و سرمایه یا سرمایهگذاری در کارخانجات محلی یا با مدیریت آشنایان و نزدیکان یا حتی تأسیس آن. میتوان امیدوار بود که پس از این موارد، چرخه تولیدی تقویت شود که در آن نوآوری، افزایش مهارتها، زیبایی، ابتکار، صرفهجویی مصرف انرژی و اتقان کاری هم مدنظر تولیدکننده قرار میگیرد. رهبر انقلاب در این زمینه فرمودهاند «عمده، مردمند. شما باید کالای ایرانی بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطی است که ما مارکهای خارجی را در پوشاکمان، در وسایل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراکیهایمان ترجیح بدهیم به مارکهای داخلی؛ در حالی که تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلی را که در بعضی از شهرستانها تولید میشود، میبرند مارک خارجی میزنند، برمیگردانند! اگر همینجا بفروشند، ممکن است خریدار ایرانی رغبت نکند».
یکی دیگر از اقدامها در این زمینه میتواند حساسیت مبارزه و افشای فسادهای اداری مربوط به کارخانجات و تولیدکنند گان باشد؛ چه در شرکتهای دولتی و چه فسادهای اداری در مراحل راهاندازی یا تداوم کار تولیدکنندگان بخش خصوصی. همچنین اگرچه وظیفه مسئولان مبارزه با قاچاق کالاست، اما میتوان در صورت ناموفق بودن مسئولان در این مبارزه و رسیدن کالای قاچاق به داخل کشور، از خرید آن امتناع نمود و به سایرین نیز اطلاعرسانی کرد و در تلاشی بیوقفه و فرهنگی، خرید کالای قاچاق را منکری بسیار نکوهیده در منظر مردم قلمداد نمود.
شناخت درستی از کالای ایرانی داشته باشیم. نمایشگاه تجهیزات و کالاهای ساخت ایران میتواند یکی از مؤثرترین فعالیتها در این حوزه باشد. بسیاری از شهرهای کوچک امکان راهاندازی نمایندگی برای خیلی از کالاهای گرانقیمت یا الکتریکی ایرانی را ندارند. نمایشگاههای کالاهای ایرانی میتواند مجموعه کاملی از کالاهای متفاوت را در دسترس همگان قرار دهد، اما بعد از آن فضای اینترنت و خبرگان هر صنفی، اطلاعات خوبی در مورد مارکهای ایرانی هر نوع کالایی دارند. اگر اجناس و برندهای ایرانی را نشناسیم، چگونه میتوانیم آن را تقویت کنیم؟
یک شروع کار در مقیاسی کوچکتر میتواند با نزدیکان و اقوام و آشنایان باشد؛ برای آنان کالای ایرانی هدیه بخریم یا آنان را تشویق کنیم تا از کالای ایرانیای که تجربه کردهایم، خریداری کنند یا از مزیتهای آن برایشان بازگو نماییم. معمولاً یکی از بهترین منابع اطلاعات جهت خریداری کالاهای خصوصاً گرانقیمت، آشنایان و نزدیکان هستند، پس فرصت را از دست ندهیم. در صورت موفقشدن در این بخش، این مقیاس خرد به مقیاسی بسیار کلان بدل خواهد شد.
این نکته را هم نباید نانوشته گذاشت که نزدیک به ۷۰ درصد از تولید صنعتی کشور، توسط حدود ۳ درصد از بنگاهها که بنگاههای بزرگ هستند، صورت میگیرد. در نتیجه ظاهراً محصولات داخلی را باید با قیمتی گران تهیه کرد. قضیه وقتی دردناکتر میشود که ساختار مالکیتی بنگاههای بزرگ اقتصادی کاملاً با سیاست مرتبط است؛ یعنی مصلحتسنجی سیاسی در تعیین قیمتهای این کارخانهها دخیل است، اما از آنجا که بنگاههای کوچک و خرد میتوانند سودهای سرشاری نصیب مالکین خود کنند باید به خاطر داشت که اگر مردم به بازار تولید اعتماد کنند، میتوان امیدوار بود که اعتماد مردمی به تولید ایرانی دوچندان شود.