به تریج قبایشان برخورده بود که چرا باید مدیریتشان بهخصوص در پرونده ویلموتس زیر سؤال برود و بیکفایت و نالایق خوانده شوند. صدالبته که باید بعد از فاجعهای که به بار آورده بودند قیافه هم بگیرند برای منتقدان و مردم که چرا از گل نازکتر به آنها گفتند، وقتی بعد از گذشت هفتهها و ماهها گوش هیچ یک از آقایان بابت قراردادی که حتی گریبان پرسپولیس را هم گرفته و سهدنگ آن را نیز به باد داده، پیچانده نشده برای پاسخگویی!
بیسرو صدا توافق میکنند؛ گاه بلژیک و سفارت ایران برای خریدن ناز ویلموتس و گرفتن امضای او بعد از دادن زیرلفظی هنگفتی که جیب مردم را سوراخ میکند و گاه در همین ساختمان سیاهرنگ خیابان سئول یا حتی سفرهخانهای شیک برای جلب رضایت شرکتی که پیشتر دست به جیب شده بود برای پرداخت طلب ۲ میلیون دلاری ویلموتس که تازه قسمت کوچکی از بدهی هنگفت مردی است که نه از تواناییهای فنی او که از شخصیت خاصش تعریفها میکرد رئیس سابق فدراسیون! توافق بر سر نیمی از باشگاهی که وزارت ماههاست تلاش برای خصوصی کردنش را در بوق و کرنا کرده، اما نیمی از آن قبل از آنکه پای خصوصیسازی به میان بیاید، حاتمبخشی شده برای پاک کردن یکی از تاریخیترین گندهای فوتبال ایران!
این تازه گامهای نخست و صدالبته داخلی تبعاتی است که فوتبال ایران باید بابت دستپخت شاهکار تاج و رفقایش پس بدهد. رفقایی که با امضای قراردادی ننگین در دورهمیهای دوستانه خود نفس فوتبال ایران را به شماره انداختهاند، اما مشخص نیست خودشان در روزهایی که فوتبال ایران نمیداند بابت شاهکار آنها چه گلی باید به سرش بگیرد، کجا سرشان گرم زندگی خودشان است که صدایی از آنها به گوش نمیرسد.
پیشکش سهدنگ از باشگاه پرسپولیس برای پرداخت گوشهای از بدهی ویلموتس که سروصدایش را با وام گرفتن از شستا خوابانده بودند، تازه اول راه است و هنوز رأی نهایی فیفا در خصوص کلیت این پرونده باقی است. همان رأیی که در صورت تأیید آن که هیچ بعید هم نیست بیش از ۶ میلیون یوروی دیگر باید به جیب مربی باشخصیتی سرازیر شود که تاج بارها و بارها فریاد زده بود قرارداد او یکی از بهترین قراردادهایی است که در فوتبال ایران به امضا رسیده و وزیر ورزش هم مدعی اضافه کردن بندی به این قرارداد بود که مولای درز آن نمیرفت و گفته میشد که با درس گرفتن از قرارداد قبلی پای توافق با مرد بلژیکی امضا شده، اما حالا آقایانی که با افتخار از شاهکاری که با ویلموتس بسته بودند حرف میزدند، نه فقط پیدایشان نیست که دیگر حتی زحمت انداختن توپ به زمین دیگری را هم به خود نمیدهند. البته دلیلی هم ندارد وقتی تاوان اشتباهات فاحش آنها را بعد از مردمی که قرار است جیبشان بابت پرداخت به ویلموتس خالی شود به پرسپولیس هم چوب حراج زده شود تا خم به ابروی آقایانی نیاید که با قیافهای حق به جانب و بیهیچ خجالتی گفتند چرا باید از جیب خود خسارت قرارداد با ویلموتس را بدهند.
این نتیجه سپردن مدیریت فوتبال و ورزش به دست مثلاً مدیرانی است که نه با توجه به تواناییهای فردی که با لابیگری، زبانبازی و وعدههای صدمن یک غاز روی کار میآیند و تاوان رانتبازیهایشان هم باید از جیب مردم و اموال آنها پرداخت شود. این نتیجه عدم شفافیت و عدم صداقت مدیرانی است که حرف و عملشان به هیچ وجه با هم نمیخواند که اگر غیر از این بود امروز کاسه چه کنم، چه کنم به دست نمیگرفتند و دست به دامان cas نمیشدند یا آن بند تأثیرگذاری که در بوق و کرنا کرده بودند به دادشان میرسید تا نه چوب حراج به یکی از پرطرفدارترین باشگاههای ایران زده شود و نه به بیتالمال دستدرازی شود.
اماای کاش تمام اینها درس عبرتی شود برای فوتبال ایران. درس عبرتی که البته باید با نظارت درست و پاسخ خواستن از تمام مسببان این اتفاق تلخ گرفته شود تا شاید دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم. ویلموتس گیت هنوز تمام نشده و باید منتظر باشیم و ببینیم که بعد از پرسپولیس نوبت چه کسی یا چه باشگاهی خواهد رسید.