سرویس ورزشی جوان آنلاین : تاوقتی که بیرون گود نشستند از لنگ کردن حریف میگویند و زیر سوال میبرند تصمیماتی را که اتفاقا جای هیچ دفاعی هم ندارد، اما خود که بر مسند قدرت مینشینند، با به دست فراموشی سپردن حرفهای قشنگی که روزی به زبان آورده بودند، درست به همان راهی میروند که خود از منتقدان سرسختش بودند. شاید، چون پیروی از این قانون سرتاپا ایراد تنها راه حضور در مدیریت فوتبال ایران است. پیروی از بی قانونیهایی که طی سالهای اخیر فسادی گسترده و البته ثابت شده توسط مجلس را به دنبال داشته است، اما از آنجایی که هیچ همتی برای مقابل با آن نیست بساطش همچنان باز استو برچیده نشده است!
باکشان نیست. نه از گرفتن تصمیمات پر ایراد، نه از بستن قراردادهای سرتاپا ضرر و نه حتی از گرفتن قرضهای کلان و امضا کردن پشت چکهایی که مشخص نیست کی و از کجا قرار است پر شود برای پاس شدن یا به وقت پاس شدن چه دیرکرد کلانی شامل حالش میشود!
آخرین داستان لو رفته در این خصوص قرضی است که در زمان حضور سعادتمند برای باشگاه استقلال گرفته میشود. قرضی که ضمانت پرداخت آن را رضا شعبانی، مشاور وقت سعادتمند میکشد و پشت آن دو قبضه از سوی سعادتمند و نوروزی، معاون اقتصادی باشگاه امضا میشود برای پرداخت یک ماهه! اما وعدهای که البته طبق عادت زشت مدیریت حاکم بر فوتبال ایران هرگز عملی نمیشود تا روزی هزار درهم شامل حال قرضی ۵۸۰ هزار درهمی شود که حالا رقم درشت ۸۸۸ هزار درهم را هم پشت سر گذاشته است. قرضی که مدیرعامل سابق استقلال ضامن پرداختش میشود، اما نه فقط پرداختش نمیکند، که پاسخی هم بابت عدم پرداختش نمیدهد و مهمتر از همه اینکه یقه اش هم برای به جا گذاشتن این بدهی و ضمانتی که عملی نشده گرفته نمیشود تا این بدهی در کنار دیگر بدهیهای این باشگاه بشود قوز بالا قوز تا روزی که ارگانهایی، چون فیفا این باشگاه را ملزم کند به پرداخت بدهی که مشخص نیست تا زمان پرداخت چند برابر اصل مبلغی که قرض گرفته شده میشود!
این ماجرا تنها برای استقلال رخ نداده و نگاهی گذرا به حسابهای باشگاههای مختلف میتواند پرده از پروندههای اینچنینی زیادی بردارد. پروندههایی که به لطف بی کفایتیهای مدیران نالایق روی هم تلنبار شده است تا بد نسخهای برای بیت المال و جیب ملت بپیچد. اما آیا نمیشود داستان این پروندههای تاسف بار و شرم آور با اندکی نظارت بر عملکرد و تصمیمات مدیران فوتبال ایران به نقطه پایان برسد تا بیش از این از جیب ملت بزل و بخشش نشود؟
داستان نظارت بر عملکرد مدیران در فوتبال ایران، اما به مانند داستان پرونده فسادی که مجلسیها نیز تاییدش کردند مثنوی هفتاد من است و شاید پرداختن به آن که تکرار مکررات است دیگر حوصله سربر باشد، اما تغییری در اصل ماجرا و لزوم وجود آن ایجاد نمیکند. خصوصا که این همچنان تنها راه باقیمانده برای برچیده بساط فساد در فوتبال و کوتاه کردن دست مدیران نالایق و بی کفایتی است که نه به واسطه توانمندیهای خود که به دلیل داشتن رابطهها و ضابطه هاست که روی کار میآیند و کمترین تاثیر ونتیجه حضور غیرمنطقی آنها بدهیهای هنگفت به جا ماندهای است که هیچ کس حاضر نیست زیر بار آن برود تا زمانی که سمبه پرزوری، چون احکام تنبیهی فیفا شامل حالش نشود.
اما آیا انبوه ضرر و زیانهایی که تا به امروز از جیب ملت پرداخت شده و در بسیاری از موارد علاوه بر دست درازی به بیت المال عواقب وحشتناک تری، چون خدشه دار شدن آبروی فوتبال ایران را به دنبال داشته دلیل و بهانه خوبی نیست برای تغییر نگرش نهادهای نظارتی برای زیر ذره بین گذاشتن عملکرد مدیران در فوتبال ایران یا فراتر از آن نحوه انتخاب آنها؟