دیروز در تقویم تاریخ ایران دو اتفاق یا بهتر است گفته شود دو مناسبت به ثبت رسیده است؛ یکی از آنها که قطع رابطه سیاسی امریکا با ایران در ۲۰ فروردین ۱۳۵۹ بودهرچند ما انتخابگر آن اقدام نبودیم، اما آورده آن برای ملت ما به مراتب بیشتر از خیلی از اقداماتی بود که آفریننده آن بوده ایم. مناسبت دیگر، اعلام جشن ملی هستهای در ۲۰ فروردین ۱۳۸۶ بود. مناسبتی که هر لحظه یادآوری آن با گذشت ۱۵ سال از آن تاریخ، هنوز حلاوت خاص آن در کام ملت ایران زنده است. اگرچه برخی رفتارها و عقب نشینیها در مقابل زیاده خواهیهای غرب در سالهای اخیر که در نهایت به توافق برجام ختم شد، آن حلاوت زاید الوصف را بعضاً به تلخکامی کشانده است، آنچه مهم است این است که گذشت زمان نشان داده که هر دو این مناسبتها موجب عزت و سربلندی ملت ایران شده است.
هر دو این مناسبتها در این دو روز، نشان از پایان نظام سلطه داشت. هنگامی که مقامات و نظریه پردازان امریکایی در اواخر دهه ۷۰ میلادی شاهد تحول در امنترین منطقه تحت نفوذ و سیطره خود یعنی خاورمیانه بودند، هیچگاه تصور نمیکردند به همین راحتی، زمانی فرا رسد که مجبور شوند با متحدترین کشور منطقه که عنوان تحقیر آمیز ژاندامری را صرفا برازنده او میدانستند، قطع رابطه کنند. خواب تحولات سالهای ۵۷ تا ۵۹ برای مقامات کاخ سفید به مراتب دهشتناکتر از آن بود که تئوری پردازان و استراتژیستهای امریکایی پیش بینی کرده بودند.
در ۲۰ فروردین ۱۳۵۹، به طور رسمی عمر نظام سلطه غرب در ایران پایان یافت و آنچه عوامل پیاده نظام آن در طول سالهای پس از این تاریخ در ایران انجام دادهاند فقط برای بازگرداندن جایگاه گذشته امریکا به قبل از پیروزی انقلاب بوده است. امریکا و قدرتهایی که شالوده فکری آنان بر پایه سلطه گری شکل گرفته بود، با تشکیل نظام جمهوری اسلامی که روابط تازه خود را در نظام بین الملل بر پایه نفی سلطه و استقلال طلبی آغاز کرده بود، عرصه را بر وجود خود تنگ دیدند و این بود که رسما قطع رابطه سیاسی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کردند. هرچند به درستی بر ملت ایران آشکار بود که این قطع رابطه نه پایان، بلکه سرآغاز دشمنیها و تنش امریکا با ایران خواهد بود، چراکه روابط بر پایه عدالت و حق طلبی که از خصیصه ذاتی انقلاب اسلامی است، موضوعی نبود که خوشایند امریکا باشد و این قطع رابطه یعنی گام نهادن آنها در مسیری که امروز با تحریمهای ظالمانه و صدها اقدام ریز و درشت دیگر در طول این ۴۱ سال شاهد بوده ایم. با درک این واقعیت سلطه ستیزی انقلاب اسلامی و ملت ایران بود که مقامات مختلف کاخ سفید از کارتر گرفته تا ترامپ و بایدن در طول این چهار دهه از عمر انقلاب تلاش تلاش داشتند با اتخاذ شیوهها و راهبردهای مختلف، شرایط ایران را به دوران سلطه خویش بازگردانند که پرداختن به دشمنیها در طول این سالها، تکرار مباحثی است که بارها گفته شده است.
تأسفبار نه دشمنی امریکا با ملت ایران و نظام برآمده با آن، بلکه نگرانی از رفتار جریان سیاسی و افرادی است که در کانون قدرت و مرجع تصمیم گیری قرار دارند و عکس آموزههای انقلاب اسلامی و امامین انقلاب عمل میکنند و در عین رعب و وحشت از امریکا بدون توجه به دشمنیهای امریکا، در صددند زمینه تسلیم پذیری ملت ایران را با گرا دادن به دشمن فراهم کنند. این در حالی است که با قطع روابط سیاسی میان تهران- واشنگتن، خصومت و عداوت امریکا علیه جمهوری اسلامی فزونی یافت، به گونهای که تنها ۱۵ روز پس از اعلام رسمی قطع روابط سیاسی آنها، مقامات امریکایی تصمیم گرفتند در ۵ اردیبهشت ماه به ایران حمله مستقیم کنند. هرچند در طبس شکست مفتضحانهای را پس از سقوط بزرگترین رژیم تحت حمایت خود در خاورمیانه تجربه کنند.
حضرت امام (ره) پس از اعلام خبر قطع رابطه امریکا با ایران با انتشار پیامی خطاب به ملت ایران، با استقبال از این اقدام امریکا، آن را به فال نیک گرفتند و فرمودند: «ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگر عالمخوار همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم، چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است. ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه- یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها – کرده است اگر جشن بگیرد، حق دارد» (صحیفه نور- جلد ۱۲، صفحه ۲۳۳ و ۲۳۴).
رهبر معظم انقلاب که خلف شایسته آن پیر آگاه و خوش ضمیر جماران هستند هم پس از خروج ترامپ از برجام در اردیبهشت ۹۷، در جمع فرهنگیان فرمودند: منتظر روزی باشید که ترامپ مُرده، جسدش خوراک «مار و مور» شده، اما نظام جمهوری اسلامی مقتدر است.»
امروز ترامپ که با تبختر همراه با جهالت از برجام خارج شده، چه سرنوشتی پیدا کرده است و کجاست؟ و امریکای «بایدن» برای بازگشت به برجام در چه وضعیتی است؟ صرف نظر از برخی رفتارها و سخنان نسنجیدهای که برخی اصلاح طلبان و دولتیها از روی ذوق زدگی عوامانه در آستانه نشست وین داشتند، همین موضع حکیمانه و عزتمندانه رهبری انقلاب و طرح راهبردی مجلس بود که باعث گردید امریکای التماس کننده در بازگشت به برجام، به دلیل مخالفت ایران نتوانست در نشست وین حضور داشته باشد ناچاربود ذلیلانه اطلاعات لازم این نشست را در بیرون از هتل محل گفتگو کسب کند. این همه ناشی از عزتی است که امام عزیز ما با اعلام قطع رابطه سیاسی امریکا در سال ۵۹ و موضع قاطعانه و حکیمانهای است که رهبر معظم انقلاب در بحث بازگشت امریکا به برجام اتخاذ کردند.
جشن ملی هستهای در ۲۰ اردیبهشت ۸۶ و برگزاری همه ساله آن یعنی این مسیر پیموده شده غیرقابل بازگشت است و امریکا و دولتهای غربی اگر تصور میکنند که میتوانند در یک بازی هماهنگ، ایران اسلامی را به نقطه آغازین پیش از هستهای شدن ایران بازگردانند، امر محالی است. نشان آشکار این تصمیم نظام، افتتاح دهها پروژه هستهای در طول این سالها و تجاری کردن دستاوردهای هستهای در حوزههای پزشکی، کشاورزی و صنعتی است که در سالروز «فناوری هستهای» در ۲۰ فروردین ماه هر سال جهان شاهد است. بنابراین همانگونه که امام عزیز سفر کرده ما در ۲۰ فروردین ۵۹ فرمودند؛ ملت ایران حق دارد روز قطع رابطه سیاسی امریکا با ایران را جشن بگیرد، باید هرساله شکست امریکا و غرب و پیروزی ملت ایران در رسیدن به این حق خود در روز «فناوری هستهای» در ۲۰ فروردین را جشن گرفت.