از آنجایی که جزئیات کامل قرارداد همکاری راهبردی بین ایران و چین منتشر نشده است، اکثر تحلیلها و مطالب منتشر شده در این خصوص گمانه زنی بوده و هر کسی با توجه به دیدگاههای خودش در این خصوص اظهارنظرهایی را مطرح میکند. ما نیز در این یادداشت بر اساس همین کلیات و سابقه ذهنی مطالبی را برای کمک به گفتمان سازی ملی پیش روی خوانندگان محترم میکنیم.
علت شناسی این قرار داد:
۱. شرایط تحریم ایران از سوی امریکا و کشورهای غربی که روز به روز بر دامنه آن افزوده میشود، ایران اسلامی را برآن داشته تا با تدبیری، به دنبال بی اثر کردن آن و خروج از این شرایط در عرصه بینالمللی باشد و تأکید رهبر معظم انقلاب نیز بر بی اثر کردن تحریم به جای تسلیم در مقابل زیاده خواهی غرب بوده است، بنابراین برای اینکه بتوانیم غرب را وادار به عقبنشینی کنیم، ناگزیر هستیم به دنبال شرکایی خارج از اردوگاه غرب و البته با توان اقتصادی قابل ملاحظه باشیم.
مطالعات وضعیت سیاسی و اقتصادی کشورهای خارج از اردوگاه غرب نشان میدهد که در شرایط حاضر چین کشوری است مناسب، با قابلیتهای لازم برای این منظور، چرا که این کشور از رقبای اقتصادی غرب است و در موارد بسیاری در این حوزه گوی سبقت را از غرب ربوده و ازطرف دیگر عضو دایم شورای امنیت نیز میباشد که قطعا میتواند به خاطر گره خوردن منافع ملیاش با ایران، نقش بازدارندهای در مقابل غرب برای ما داشته باشد. نکته مهم این است که این ایران است که چین را انتخاب کرده است نه بالعکس.
۲. مرور روند افزایش تحریمها در سالهای اخیر که در نهایت منجر به تحریم سخت نفتی نیز شد، مدیران کشور را به این نتیجه رساند که باید شریکی راهبردی برای بازار نفتی خود پیدا کنیم که در طول زمان به جهت وابستگی به تولید نفت کشورمان، به آسانی و البته به خاطر منافع مشترک زیر بار نسخههای تحریمی غرب نرود. از طرف دیگر در رقابت اقتصادی بین کشور چین و غرب، مدیران چینی بر این نکته واقفند که غالب تولید کنندگان نفتی تحت نفوذ و کنترل امریکا هستند، بنابراین در جریان رقابتهای اقتصادی ممکن است روزی ابزار تحریم به خصوص در حوزه نفت متوجه چینیها نیز شود، بر این اساس آنها نیز به دنبال یک شریک مطمئن در حوزه انرژی هستند که زیر بار فشار غرب تسلیم نشود. به همین دلیل شکی نیست که غیراز ایران کمتر کشوری این شرایط را دارد و امتحان خود را پس داده است.
چند ملاحظه:
۱. با وجود نکات مثبت فراوان در این قرارداد، باید هوشیار بود که امضای قرارداد بلند مدت، تنها به خاطر مقابله با غرب اتفاق نیفتد و ما استقلال تصمیم گیری خود را در آینده از دست ندهیم، چرا که جمهوری اسلامی براساس اصول اسلامی و راهبرد جهانی خود با هیچ یک از ملتهای جهان دشمنی ذاتی ندارد، بلکه به خاطر سیاستهای استکباری و اسلام و ایران ستیزانه بعضی دولتهای غربی، بخصوص امریکا، نظام سلطه و بعضی دست نشاندههای منطقهای آن با آنها از در تقابل در آمده، بنابراین اگر روزی مواجهه با عقلانیت و تغییر سیاستهای بعضی کشورها در مقابل ایران شدیم و منافع ملی ما ایجاب کرد برپایه رعایت اصل عزت، مصلحت، عدالت و منافع ملی خود با هر کشور دیگری که رهبری انقلاب مصلحت دانستند، وارد ارتباط شویم، این قرارداد نباید نقش بازدارنده داشته باشد، چرا که امروز رویکردهای خوبی برای تنظیم قراردادهای راهبردی با روسیه، هند و ... وجود دارد، بنابراین تنظیم این قرارداد همکاری باید منافع ملی ایران اسلامی به عنوان یک اصل مسلم مورد توجه قرار گیرد.
۲. در شرایط حاضر برای تمام کسانی که بخواهند وارد همکاری اقتصادی با ایران شوند، هزینههایی از سوی غرب ایجاد خواهد شد، بنابراین ملت ایران با درک این شرایط، به تفاهم همکاری نگاه کنند. این سخن بدین معناست که همکاری با ایران باید از جذابیت لازم برخوردار باشد. همانطور که منافع ملی ما برای ما مهم است، منافع ملی شرکای ما نیز برای آنها مهم است. بنابراین انتقادها ضمن اینکه باید شنیده شود، منتقدان نیز لازم است با درک این شرایط نقدها و تحلیلهای خود را مطرح کنند.
۳. حجم مخالفت با این قرارداد از سوی دشمنان کشور نشان میدهد که مسئولان کشور در حرکت به سمت این قرار داد و ابعاد آن خوب عمل کردهاند.
۴. تجربه نشان داده که رویکرد یکجانبه کشور به سمت کشورهای غربی و بدعهدیها و روحیه استعمار گری آنها همواره مانع رشد ما شده و اگر پیشرفتی نیز امروز حاصل شده، به همت فرزندان این ملت بوده است. پس عقل راهبردی حکم میکند که نگاه به شرق در توسعه ارتباطات راهبردی کشور تقویت شود. باید تلاش کنیم با تجربه موفق در این عرصه، راهی نو در ارتباطات بین المللی باز کنیم.
پیوست نگاریهای قرارداد:
هر قرارداد بزرگی مثل تفاهمنامه همکاری بلندمدت ایران و چین، آثار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را دارد، بنابراین ضمن توجه دادن مسئولان به تنظیم پیوستها به خصوص فرهنگی با بهره گیری از اهل فن، بهتر است مردم را نیز نسبت به موضوع با رعایت احترام کافی به افکار عمومی توجیه و در جریان اهداف و برنامهها قرار دهیم تا نگرانیها به حداقل برسد و معاندان و دشمنان نتوانند با تبلیغات مغرضانه، افکار عمومی را علیه برنامههای کشور تهییج کنند و افکار عمومی و ضمیر بیدار ملت را به سمت دلخواه خود جهت دهند.
بیشک مسئولان نهایت تلاش خود را در حفظ منافع ملی به کار خواهند بست، این قرارداد یا هر قرارداد دیگری، بدون حمایت ملی راه به موفقیت نخواهد برد. بنابراین رسانههای داخلی باید نهایت تلاش خود را به کار گیرند و تصویر درستی از تاثیرات اجرای آن به مردم منتقل کنند.
پایان سخن اینکه نگارنده مایل است یکی از دغدغههای شخصی خود را در این خصوص مطرح کند. همه میدانیم یکی از مشکلات مهم کشور ما در طی سالهای اخیر، بحث اشتغال و ایجاد شغل مناسب برای هموطنان بوده است.
بنابراین در این تفاهمنامه مسئولان دست اندرکار باید این را هم برای مردم و هم برای شرکتهای چینی روشن کنند که یکی از مطالبات ما افزایش اشتغال ایرانیان و مشارکت موثر شرکتهای ایرانی است و این رویکرد موجب تقویت قرارداد و پایدار سازی آن خواهد شد.