سرویس جامعه جوان آنلاین: رسالت خبررسانی، حفظ حریم خصوصی یا محافظت از سلامت روانی جامعه؛ هنگام پوشش و انتشار خبر «خودکشی» خصوصاً در مورد افراد مشهوری که محبوبیتی هم میان بخشی از افراد دارند، به کدام یک از این سه گزینه باید توجه کرد؟ رسالت خبررسانی رسانهها تا کجا کشیده میشود؟ حفظ حریم خصوصی افراد ارجح است یا جریان آزاد اطلاعرسانی؟ محدوده این جریان آزاد تا کجاست، تا سرککشی وسط زندگی خصوصی دیگری هم میرسد؟ از سویی، مهمتر از هر موضوع دیگری، اینجا پای امنیت روانی جامعه در میان است. انتشار غمها و تلخیها در حجم بالا، جامعه را دچار افسردگی جمعی میکند. علاوه بر آن، پر و بال دادن به اخبار خودکشی میتواند به اعمال تقلیدی توسط مخاطب و بالا رفتن آمار خودکشی بینجامد؛ بنابراین آنچنان که میبینیم، موضوع انعکاس اخبار خودکشی چندان ساده نیست.
تحقیقات نشان میدهد که موضوع خودکشی و گزارشهای رسانهای در مورد افرادی که بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند، در افراد آسیبپذیر اثرگذار است. به تصویر کشیدن احساسات خودکشی در رسانهها، میتواند به افزایش خودکشیهای تقلیدی منجر شود. شواهد حاکی از آن است که نحوه گزارش اخبار مرتبط با خودکشی بر میزان خودکشی نقش دارد. اولین راهنمای انعکاس خبر خودکشی در رسانهها توسط سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۹ میلادی و در ایران برای اولینبار توسط دفتر اداره سلامت روان در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، در سال ۱۳۸۶ شمسی تدوین و منتشر گردید.
خودکشی تقلیدی
نتایج تحقیقی در یکی از دانشگاههای علوم پزشکی کشور میگوید: «شواهد گستردهای در خصوص تأثیر نحوه گزارش اخبار مرتبط با موارد خودکشی و اقدام به آن در افزایش موارد خودکشی و سرایت این رفتار که در اصطلاح منجر به رفتار خودکشی تقلیدی (Copycat) میشود، وجود دارد. این امر زمانی اتفاق میافتد که گزارشها برجسته، گسترده و وسیع بوده و جزئیات صریح و روشنی در مورد زمان اقدام، روش انجام و یا مکان خودکشی ارائه دهند. برخی مطالعات، استفاده از عناوین نامناسب، عاشقانهسازی خودکشی، اشاره به حادثهای که احتمالاً به خودکشی نسبت داده شده و تصاویر نامناسب مانند عکسهایی از صحنه خودکشی و تشییع جنازه توسط رسانهها را گزارش کردهاند. تحقیقات نشان داده است که به تصویر درآوردن خودکشی احساسی در رسانهها مانند اخبار میتواند منجر به افزایش خودکشی تقلیدی شود. گزارشهای خبری رسانه، به تصویر کشیدن خودکشی در تلویزیون، سینما یا پخش آنلاین میتواند اثر تقلیدی داشته باشد. اگر تصاویر خودکشی واقعیت را نشان ندهند، میتوانند در سوءبرداشت عمومی از ماهیت خودکشی نقش داشته و مانع پیشگیری از خودکشی بشوند.»
در بخش دیگری از این تحقیق با اشاره به رمان رنجهای ورتر جوان نوشته یوهان ولفگانگ گوته آمده: «این کتاب، چون قهرمانش به دلیل یک رابطه عاشقانه شکست خورده و خودکشی میکند، در اوایل انتشار به دلیل توجیه و ترویج مسئله خودکشی مخالفت گستردهای را در پی داشت و در نتیجه فروش آن ممنوع اعلام شد، اما هیاهوی ناشی از این ممنوعیت به فروش بیشتر اثر کمک کرد و طولی نکشید که به چند زبان گوناگون ترجمه شد. این کتاب شهرت فراوانی برای گوته به همراه داشت و آوازه او را به سراسر اروپا رساند. این رمان بهعنوان مسئول خودکشیهای تقلیدی در ایتالیا، لایپزیگ و کپنهاگ شناخته شد.»
گوته مشهور شد و افراد بسیاری هم این رمان را تحسین کردند، اما اثری که این رمان پرفروش بر جامعه اروپا گذاشت، مثبت نبود و البته این رمان تنها کار هنرمندان نبود که به جامعه نشان داد، میتوانند در مشکلات به گزینه «خودکشی» هم فکر کنند؛ خودکشی کردن یک بازیگر و انعکاس گسترده آن اثر عمیقتری برای افزایش خودکشی بر جای گذاشت: «بزرگترین اثر احتمال خودکشی تقلیدی برای ستاره مشهور فیلم، مریلین مونرو بود که همزمان با خودکشی وی در ماه آگوست ۱۹۶۲، ۳۰۳ مورد خودکشی با ۱۲ درصد افزایش رخ داد. به طور کلی، گزارش گسترده رسانهها در رابطه با خودکشی وی، میزان خودکشی ملی را در امریکا ۵۱/ ۲ درصد در ماه افزایش داد. شواهد علمی در سراسر جهان نشان میدهد که گاهی اوقات، گزارش رسانهها از خودکشی ممکن است با افزایش آمار خودکشی در بین جمعیت همراه باشد. همچنین، تحقیقات نشان داده است که گزارش رسانهای وسیع و گسترده یک روش جدید میتواند بروز خودکشی با این روش را افزایش دهد. هر چند پس از مدتی از گستردگی این خبر کاسته میشود، ولی اثرات آن در افزایش میزان خودکشی باقی میماند و این نشاندهنده پایدار بودن اثر تقلیدی گزارش رسانهها از رفتار خودکشی است.»
با اخبار خودکشی چه کنیم؟
فرض کنیم شما نه مدیر و خبرنگار یک رسانه، بلکه مادر یا پدری هستید که در رسانهها و فضای مجازی و محافل خانوادگی با اخبار و مطالب پیرامون خودکشی یک سلبریتی روبهرو میشوید. فرزند شما هم در این محیطها حضور دارد و خواهناخواه در جریان این رویداد قرار میگیرد و از سویی شهرت و طبعاً محبوبیت نسبی فردی را هم که خودکشی کرده، میبیند. آیا شما نگران نمیشوید که نگاه این کودک به خودکشی وقتی آن را عملی از سوی شخصیتی محبوب و موجه میبیند، چه خواهد شد؟
این میان، جماعتی هم هستند که از فرد خودکشی کرده قهرمان میسازند، او را تقدیس میکنند و به دلیل فوت او و داغدار بودن اطرافیان حتی اجازه نقد و بررسی و انتقاد را هم نمیدهند. قهرمانسازی از فردی که خودکشی کرده، تابوی خودکشی را میشکند و آسیب زدن به خود را بهعنوان یک «حق» جلوه میدهد. این روال را قشر روشنفکرمآب ایرانی با خودکشی و مرگ صادق هدایت، نویسنده ایرانی آغاز کرد و بدون تقبیح آزار رساندن به خود، او را و گاه حتی روشش را برای پایان دادن به زندگی خود تقدیس کرد و سپس سالها فقط دیگران را مقصر افزایش ناامیدی و خودکشی دانست. این در حالی است که آدم قوی میجنگد و خودکشی نمیکند. آدم ضعیف شده از مشکلات هم، نه تقدیس و نه سرزنش، بلکه باید فهمیده و درمان شود. قریب به اتفاق خودکشیها توسط کسانی رقم میخورد که تعادل روحی خود را از دست دادهاند. آیا قرار است چنین بیمارانی قهرمان جامعه قلمداد شوند؟
از سویی اخبار خودکشی را نیز هم نمیشود پنهان کرد. پس چه کنیم؟
- کم و گزیده بگوییم و بگذریم. اطلاعرسانی در مورد زندگی خصوصی دیگران کار رسانه نیست و بخشی از جریان آزاد اطلاعرسانی به شمار نمیرود.
- شخصاً از پیگیری جزئیات زندگی دیگران که دانستنش سودی به حال ما ندارد، پرهیز کنیم. شاید اگر پیگیری مخاطب نباشد، سلبریتیها هم این ولع نوشتن از مسائل خصوصی زندگیشان را کنار بگذارند.
- برای سلامت روحی خود و خانوادهمان از کنکاش و تعمیق در اخبار تلخ و خودکشی و سپس انتشار آنها پرهیز کنیم. اخبار تلخ برای یک خواندن گذرا و عبرتگیری کفایت میکند. تعمیق در آنها روح را غمگین میکند.
- در کنار بیان نکات مثبت در مورد فرد فوت شده، این توضیح را برای خود و فرزندانمان داشته باشیم که خودکشی کار فرد سالم نیست و یک سلبریتی هم با همه محبوبیت، میتواند دچار افسردگی یا بیماریهای روحی شود و دست به خودآزاری یا خودکشی بزند.