رهبر معظم انقلاب در اولین روز از ماه مبارک رمضان در ارتباط تصویری با محفل انس با قرآن کریم، با تأکید بر سیاست فعلی نظام اسلامی در قضیه برجام خسارت محض، پرده از اهداف امریکا از مذاکره برداشته و فرمودند: «تشخیص مسئولان این است که بروند مذاکره کنند تا همین سیاست را اِعمال کنند که در این زمینه بحثی نداریم، اما باید مراقبت شود که مذاکره فرسایشی نشود چرا که برای کشور ضرر دارد».
اگر «تلهی مذاکره» مهمترین روش امتیازگیری نظام سلطه از کشورهای جهان نباشد بیتردید یکی از مؤثرترین، کارآمدترین، کمهزینهترین و نافذترین روشهای دیکته کردن و تحمیل اراده و امتیازگیری از کشور هدف در عصر شکلگیری سازمان ملل متحد و حاکمیت نظام سلطه بر شئون مختلف کشورهای جهان است. استعمارگران غربی با طراحی و مهندسی میز مذاکره، کشور هدف را به راه بی پایان و وادی برهوت سراب گونهای میکشانند که به محض اینکه پایش در قلاب نظام سلطه گیر افتاد، رهاشدن از آن غیرممکن بوده و دائماَ مجبور به دادن امتیازات بیشتر و بیشتر است.
استعمارگران غربی در میدان مذاکره، حقوق مسلم کشور هدف را بهعنوان امتیاز روی میز مذاکره میگذارند، اما در اوج سبعیت و ناجوانمردی، در ازای همراهی کشور هدف و اجرای دستورات، حاضر به ارائه همان حقوق کشور هدف هم نیستند. در این صورت کشور هدف، برای دستیابی به حقوق خود ناچار به تمکین از دستورات و اجرای دقیق برنامههای نظام سلطه و دادن امتیازات بیشتر برای گرفتن بهانه از طرف مقابل است.
نظام سلطه در میدان مذاکره از ابزارهای مؤثر زیر بهره میگیرد:
۱- تمسک و استناد به قواعد و قوانین بینالمللی.
۲- انجام عملیات سنگین تبلیغاتی و روانی علیه کشور هدف و ایجاد موج نگرانی بینالمللی و معرفی کشور هدف بهعنوان تهدید صلح بینالملل.
۳- همراهی سایر کشورهای همسو و منزویسازی کشور هدف.
٤- استفاده از ظالمانهترین و غیرانسانیترین روشهای اعمال فشار از جمله تحریمهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و...
۵- تهدید کشور هدف به اعمال خشونت و دخالت فیزیکی و نظامی در امور کشور هدف.
۶- ایجاد جو روانی و تکثیر تخم نفاق و دوقطبیسازی در مردم کشور هدف به منظور به تسلیم کشاندن آن کشور از طریق مطالبه مردمی.
۶- بزرگنمایی خطر کشور هدف برای جامعه جهانی و کشاندن آن کشور به فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد.
۷- خسته کردن مردم کشور هدف از طریق طولانی کردن زمان مذاکرات به سالها و دههها و مقصر معرفی کردن دولت کشور هدف به عدم انجام تعهدات خود نسبت به جامعه جهانی.
۸- افزایش انتظارات و خواستههای ظالمانه از کشور هدف به حوزههای جدید.
۹- دوقطبیسازی ادراکی نظیر «مذاکره یا تحریم»، «مذاکره یا فروپاشی»، «مذاکره یا جنگ» با هدف مرعوبسازی مردم و احزاب سیاسی.
۱۰- گرفتن تدریجی تمام اقتدار و توانمندیهای دفاعی کشور هدف در میدان مذاکره.
در طول سالهای پس از جنگ جهانی دوم هیچیک از کشورهای جهان موفق به احقاق حقوق خود از طریق مذاکره نشدهاند. مسئله حق حاکمیت مردم فلسطین و بازپسگیری سرزمین مادری خود از رژیم غاصب صهیونیستی در پشت میز مذاکره تنها یکی از تلاش نافرجام کشورها برای وصول اهداف خود در میدان مذاکره است. اینک بیش از چهار دهه است که فلسطینیان مظلوم، بر سر میز مذاکره در کمپ دیوید و پیمان اسلو در حال تلاش برای گرفتن حقوق خود هستند، اما حاصل این مبارزه نفسگیر دادن امتیازات پی درپی، از دست دادن برگهای برنده، ناامیدی فلسطینیان، بی انگیزگی و خستگی مردم فلسطین و درنده خویی بیشتر غاصبان سرزمین فلسطین با حمایت غرب بوده است. اینک نه تنها فلسطین به حداقلهای حقوق خود هم دست نیافته بلکه حاکمیت نیم بند آنان بر قدس شریف نیز در حال فروپاشی است.
داستان حدود دو دهه مذاکره ایران با نظام سلطه بر سر حقوق هستهای خود نیز یکی دیگر از تراژدیهای تلخ تن دادن به میز مذاکره به جای مقاومت فعال است. طی دو دهه گذشته هر چه از دست داده ایم بی شک پای میز مذاکره بوده است و هر چه که به دست آورده ایم بیتردید محصول ایستادگی و مقاومت فعال مردم و جوانان برومند این سرزمین بوده است. اینک برجام خسارت محض که حاصل به حراج گذاشتن اقتدار و توانمندیهای هستهای و برگهای برنده ملت ایران بوده است لکه ننگی است که روح و روان مردم ایران را میآزارد و دستاوردی بیشتر از هیچ برای ملت ایران به ارمغان نداشته است. از سال ۹۴ ایران در ازای وعدههای دروغین و کاغذی غرب (تحقیقاً هیچ)، همه تعهدات برجامی خود را مو به مو انجام داده، اما نه تنها چیزی به دست نیاورده بلکه طرف امریکایی بیش از ۱۵۵۰ تحریم جدید را بر حجم تحریم پیشین خود افزوده است.
حال که با درایت و تدبیر مقام معظم رهبری و به میدان آمدن قوه مقننه، تکصدایی در کشور نوید روزهایی خوشی را به ملت میدهد و ایران عزم خود را برای تحقق فرمان امام خامنهای جزم نموده و بر آن است که در ازای لغو (ونه تعلیق) تمامی تحریمهای احصا شده در برجام و تمامی تحریمهایی که توسط اوباما و ترامپ به عناوین جدید بر ملت ایران تحمیل شده و راستی آزمایی منطقی به تعهدات برجامی خود باز گردد، بازگشت به میز مذاکره با هر بهانه و دستاویز از جمله پیدا کردن راه اجرایی ساختن خواسته ایران مجدداً ما را در سنگلاخ مذاکره فرسایشی خواهد انداخت. نکته مهم اینکه تعیین حدود تحریمهایی که باید لغو شود و تعیین مدت زمان راستی آزمایی به هیچ وجه از اختیارات تیم مذاکرهکننده ایرانی نبوده و حضور بیشتر در پای میز مذاکره ریختن آب به آسیاب غرب و تغییر میدان مبارزه به نفع غرب خواهد بود و هیچ فرقی بین اروپا و امریکا در این باره وجود نداشته و مذاکره با اروپا بی هیچ شک و تردیدی عین مذاکره با امریکا است.