خیلی جالب است که بایدن نهتنها از چماق تحریم ترامپ که اهرمی است با ماهیت جنایت علیه بشریت، دست برنداشته بلکه در شیوههای رفتاری هم مثل او دبه میکند و البته شاید این ویژگی بایدن مربوط به بیماری او باشد که شاید تا اندکی بعد مقامات کاخ سفید را هم نشناسد. بایدن در مورد توافق ترامپ با طالبان همان چیزی را گفت که ترامپ در مورد توافق اوباما در برجام با ایران و ۱+۵ اعلام کرد. اگر امریکا اوضاع مناسبی داشت، این تصویر آشفته و شرمآور را از خود نشان نمیداد و بسیاری از ماهیتهای خود را پنهان میکرد. کنگره هنوز با حصاری از گارد نظامی مراقبت میشود و به جز اوضاع اقتصادی و اجتماعی بهشدت بحرانزده، ناآرامیهای ضدنژادپرستی، مسیر جدایی برخی ایالتها را مجدداً نشان میدهد. این اوضاع متزلزل توسط بایدنی ریاست میشود که نیاز به مراقبت مغز و اعصاب دارد، لذا چرایی پدیده افراطی در سیاست خارجی امریکا خودنمایی میکند. چنگ و دندان نشان دادن به روسیه و تنشآفرینی در مرزهای اوکراین در دریای سیاه و قلدری کردن برای چین در دریای جنوبی، با اقدامات تروریسم هستهای در سایت نطنز یا اقدامات دزدانه در دریای سرخ روی کشتی ساویز ایرانی که کارگزاری آن را به صهیونیستها داده، همراه میشود که به شکل طبیعی، پیکره کمجان امریکا را با مشکلات جدید روبهرو میکند. بایدن باید در مقابل روسیه کوتاه بیاید و از اژدهای چینی وحشتزده شود و در مقابل واکنش ایران به اقدامات تروریستی و هماهنگ با صهیونیستها در نطنز و دریای سرخ، دست از پا درازتر در برآوردهای استراتژیک اخیر، در کابوس اقدامات مسلسلوار در منطقه و جهان، خود را مییابد. بایدن در مورد یمن هم فراموش کرده که قول داده بود جنگ در یمن را متوقف و حمایت از سعودی و فروش سلاح را به آنها متوقف میکند و اخیراً یک قرارداد بزرگ و وعده داده شده ترامپ به امارات در ازای عادیسازی روابط را در کنار عزم جزم برای فروش سلاحهای جدید به عربستان در دستور کار دارد و ظاهراً همراه با انگلیسیها، نیروهای ویژهای را وارد یمن کرده است تا روند آزادسازی مأرب و دیگر مناطق اشغالی را کند یا متوقف نماید.
البته میتوان گفت که بایدن یک استثناء احمقانه همانند ترامپ نیست و این ماهیت واقعی نظام حاکم بر امریکاست که به قول فردوسی در شاهنامه، همانند «دیو وارونهکار» با اینکه از دیپلماسی و سیاستهای جبرانی سخن گفته و وعدههای زیادی در ژستهای دموکراتیک داده، ولی به راحتی دبه میکند و برخلاف وعدههای دیپلماتیک، جنگافروزی و تنشآفرینی و خصوصاً تروریسم هستهای را به دیگر انواع تروریسم داعشی و تروریسم اقتصادی در تحریمها افزوده و در دستور کار قرار میدهد. حتی وقتی اعلام دروغین عقبنشینی از افغانستان میکند، زمینه را برای دورهای از جنگ و بحران و ویرانی و تروریسم در این کشور آماده کرده است. در عین حال نکته اصلی این است که این افراطیگری عریان از سوی نظام حاکم بر امریکا که از همه سو در رنج و بحران است، نشانه آشکاری از فقدان انسجام مدیریت راهبردی و عقلانیت در سیاست خارجی و داخلی و حاکم شدن گفتمان واندیشههای صهیونیستی بر کاخ سفید است. رویکرد عربده و راهبرد تروریستی و جنگ افروزی از سوی امریکا، فرازی پرهزینه برای بایدن وتیم اوست که شاید دوره بایدن را نیز مانند ترامپ بیسرانجام و ورشکسته نماید.