سرویس حوادث جوان آنلاین: رسیدگی به این پرونده از چند روز قبل همزمان با شکایت مردی درباره گمشدن ناگهانی همسرش در دستور کار مأموران پلیس پایتخت قرار گرفت. مرد میانسال به مأموران پلیس گفت: من کارمند هستم و همسرم خانهدار است. امروز عصر همسرم برای خرید از خانه بیرون رفت و دیگر به خانه باز نگشت، تلفن همراهش خاموش شد و بعد هم هرچقدر جستوجو کردیم او را پیدا نکردیم. با شکایت این مرد پرونده به دستور قاضی عظیم سهرابی در اختیار تیمی از کارآگاهان ادارهیازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس در نخستین گام دریافتند زن گمشده آخرین بار با مرد همسایه دیده شده است. از سوی دیگر در بررسیهای دوربینهای مداربسته محل حادثه مشخص شد زن گمشده روز حادثه به خانه مرد همسایه رفته و دیگر از خانه او بیرون نیامده است. در حالی که مأموران پلیس مرد همسایه را به عنوان مظنون بازداشت کرده بودند با خبر شدند که جسد زن جوانی که طناب و سیم مفتولی به دور گردنش بوده و شباهتهای زیادی با زن گمشده دارد از سوی مأموران پلیس شهرستان آبیک قزوین کشف شده است. پس از شناسایی جسد از سوی شاکی پرونده وارد مرحله تازهای شد و مرد همسایه برای بازجویی در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
ادعای عجیب
متهم در بازجوییهای اولیه منکر جرم خود شد، اما وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد در ادعای عجیب گفت: زن فوت شده همسایه ما بود و به همین خاطر او را میشناختم. مدتی بود قصد داشتم مبلهایم را بفروشم، اما مشتری پیدا نکرده بودم تا اینکه روز حادثه زن همسایه را دیدم. از آنجایی که میدانستم زنها با همسایهها و بستگان خود در گروههای تلگرامی و واتساپی با هم ارتباط دارند از او خواستم که به خانهام بیاید و از مبلهایم عکس بگیرد و برای فروش در گروههای دوستان و بستگان منتشر کند. زن جوان به خانهام آمد که ناگهان حالش بد شد و فوت کرد.
با دیدن این صحنه شوکه شدم و از ترس جسد او را با خودرو به بیابانهای اطراف شهری در استان قزوین منتقل و آنجا را رها کردم.
اعتراف به قتل
در حالیکه متهم با تناقضگوییها قصد فریب مأموران پلیس را داشت، تیم پزشکی قانونی در معاینات اولیه اعلام کرد زن جوان به قتل رسیدهاست، بدین ترتیب کارآگاهان متهم را دوباره مورد بازجویی فنی قرار دادند که این بار مرد همسایه به قتل زن جوان اعتراف کرد. وی در بازجوییها در ادعایی گفت: روز حادثه از زن جوان خواستم که از مبلهایم عکس بگیرد و در گروههای دوستان و بستگانش برای فروش منتشر کند که او هم قبول کرد و به خانه ام آمد. زن جوان در حال گرفتن عکس بود که ناگهان شیطان مرا وسوسه کرد. زن جوان وقتی متوجه نیت شوم من شد با داد و فریاد قصد داشت از همسایهها کمک بخواهد که او را خفه کردم. پس از این جسدش را در بیابانهای اطراف شهری در استان قزوین رها کردم.
تحقیقات از متهم برای روشن شدن زوایای پنهان این حادثه ادامه دارد.