سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در دهههای اخیر در میان چند رسانهایها، شبکههای اجتماعی همراه (تلفیق دو فناوری تلفن همراه هوشمند و شبکههای اجتماعی) مورد توجه و استفاده بسیاری از افراد به ویژه قشر نوجوان قرار گرفته است، چراکه این وسیله ارتباطی ترکیب تمامی رسانههای دیداری، شنیداری، نوشتاری و گفتاری را فراهم آورده و یکی از عوامل ظهور و شکلگیری اشکال جدیدی از تعاملات اجتماعی است. ارتباطات الکترونیک شبکههای اجتماعی همراه فصل جدیدی در عرصه ارتباطات میان فردی گشوده است و هر روزه معبری جدید را برای تحول راه و رسم زندگی و ارتباطات ما میگشاید، این درحالی است که رشد بیامان این شبکهها و آثار حاصل از آن در حیات اجتماعی بشر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است. بخش عظیمی از تعاملات اجتماعی بشر که روابط رودررو را تشکیل میدهند دچار تحول رسانهای ارتباطی شده است، به طوری که افراد در گذشته برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات محدود به یک زمان و مکان فیزیکی مشترک بودند، اما این روند با گذشت زمان و یاری ارتباطات مجازی تعاملات رودررو را از جبر زمان و مکان فیزیکی خارج ساخته و قسمت اعظمی از لایههای زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است.
کرونا و اوقات فراغت نوجوانان در شبکههای اجتماعی
با توجه به شیوع بیماری کرونا، تعطیلی مدارس و برگزاری کلاسهای آنلاین تعداد زیادی از نوجوانان وارد فضای مجازی شده و توانستهاند به شبکههای اجتماعی دسترسی بیشتر و راحتتری پیدا کنند و در زمینههای گوناگون از این شبکهها استفاده میکنند، به طوری که به یکی از اجزای مهم زندگی آنها تبدیل شده است و مدت زمان زیادی از اوقات فراغت خود را در شبکههای اجتماعی سپری میکنند و این امر باعث نگرانی بیشتر والدین به ویژه مادران شده است.
دامان مادر نخستین مدرسه و اولین پایگاه تربیتی
برجستهترین نقش مادر در محیط خانه و اجتماع نقش تربیتی است. اهمیت این نقش از آنجا روشن میشود که کودک نخستین بار در آغوش مادر قرار میگیرد و آداب و رسوم اجتماعی را از او میآموزد. کودک از دامان مادر یاد میگیرد که چگونه با دیگران رفتار نماید و چگونه با آنان برخورد داشته باشد. مادر با رفتارهای خود میتواند موقعیتهایی ایجاد کند که رفتارهای خاصی در فرزندان برانگیزد. مادر با الگوی رفتاری که ارائه میدهد، سرمشقهایی برای همانندسازیهایی با کودکان فراهم میسازد. مادر با انتخاب بعضی از رفتارها، فرزند خود را به انجام آن رفتارها تشویق میکند. به بیان دیگر، مادر از یکسو برای فرزند خود الگوست و از سوی دیگر با نظارت خود بر عملکرد فرزند الگوهای مناسب برای تربیت و همانندسازی فرزند را برای او فراهم میآورد. چگونگی رفتار مادر با کودک در شکل دهی ساختار شخصیتی او تأثیری چشمگیر دارد. از این رو، کارشناسان مسائل تربیتی بر نقش مادر در تربیت فرزند همواره تأکید داشته و دارند. در واقع، دامان مادر نخستین مدرسه و اولین پایگاه تربیتی است. کودک آنچه در این مدرسه میآموزد، برای همیشه نزدش میماند، به گونهای که میتوان گفت راه و رسم بعدی فرزند ادامه همان راه و رسم مادر است.
نقش سواد رسانهای در نظارت
سواد رسانهای انتقادی چیزی جز داشتن تفکر انتقادی و قدرت تجزیه و تحلیل پیام نیست. از نظر جیمز پاتر، ابعاد سواد رسانهای نقش مهمی در درک اهداف رسانه توسط مخاطبان بازی میکند. چهار بعد مد نظر پاتر عبارتند از: الف - بعد ادراکی: این بعد از سواد رسانهای مربوط بـه دانـش و اطلاعات قبلـی مخاطبـان نسـبت بـه محتـوای پیامی است که از یک رسانه خاص انتقال داده میشود. این اطلاعات در مغز مستقر هستند. بعد ادراکی حیطهای اسـت که به فرآیندهای ذهنی و فکری مربوط میشود. شایستگیهای ادراکی، مجموعهای از شناخت ساده نشانهها تـا درک پیچیدهترین پیامها و کشف علل نحوه ارائه خاص آنها به وسیله یک رسانه را در بر میگیرد. ب- بعد احساسی: به میزان پیامدهای احساسی مثبت یا منفی گفته میشود که مخاطبان نسبت به محتوای پیام رسانهای خاصی قائل هستند. احساساتی همچون عشق، نفرت، خشم، شادی و ناامیدی و سردرگمی، تردید و دودلی. ج - بعد زیباییشناسی: این بعد از سواد رسانهای حاوی اطلاعاتی درباره روش و چگونگی تولید پیام است. ایـن اطلاعات بنیانی، زمینه الزام را برای مخاطبان به منظور قضاوت در مورد نویسـندگان، بـازیگران، طراحـان، نوازنـدگان، نورپردازان و... بسته به اینکه پیام از چه رسانهای انتقال داده میشود، فراهم میکند. د- بعد اخلاقی: این بعد از سوادرسانهای با ارزشهای مخاطبان سر وکار دارد و به تقویت آن میپردازد که شامل اطلاعاتی درباره ارزشهاست که در ضمیر و روح انسانی مستقر است. اطلاعات اخلاقی، مـالک و معیـاری برای قضاوت راجع به «درست و غلط» را فراهم میکند. ما درباره خوبی یا بدی شخصیتهای یـک داسـتان قضـاوت میکنیم. هرچه اطلاعات اخلاقی ما دقیقتر باشد، ارزشهای نهفته در پیامهـای رسـانهای را بـا عمـق بیشـتری درک میکنیم و قضاوتهایمان درباره آن ارزشها دقیقتر و منطقیتر خواهد شد.
مادران و سواد رسانهای
از آنجایی که دوره نوجوانى از مهمترین و حساسترین دورههاى زندگى انسان به شمار مىرود و نوجوانان در سنین یادگیری و تأثیرپذیری هستند و جهان واقعی و روزمره با جهان رسانهای برای آنان فرقی نمیکند، والدین به ویژه مادران که نقش مهمی در تربیت فرزند و شکلگیری شخصیت او دارند با داشتن سواد رسانهای میتوانند به نوجوانان خود شیوه مواجهه سالم را با انواع رسانه و مهارت تماشای انتقادی را به آنها آموزش دهند تا فرزندان در برابر پیامهای رسانهای، مخاطبانی فعال و گزینشگر باشند و به خوبی از تمام فرصتهایی که رسانهها در اختیارشان قرار میدهند استفاده کنند و از آسیبها و تهدیدهایی که این شبکهها میتوانند برای این قشر داشته باشند جلوگیری نمایند، بنابراین تأثیرات شبکههای اجتماعی روی نوجوانان و نگرانیهای والدین در مورد آسیبهایی که این تکنولوژی ارتباطی میتواند برای فرزندان نوجوانشان به دنبال داشته باشد، مسئله نظارت بر چگونگی استفاده نوجوانان از شبکههای اجتماعی را مطرح میکند.
مادران و شیوههای نظارتی
در مصاحبه با مادران در مورد چگونگی شیوههای نظارتیشان بر مصرف شبکههای اجتماعی نوجوانان خود به این نتیجه رسیدیم که تعدادی از مادران به طور کل بر نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی نظارت خاصی نداشتند و به طور کل فرزندان خود را در استفاده از شبکههای اجتماعی آزاد گذاشته و هیچ نظارت خاصی نداشتند و شیوه سهلگیرانه و در بعضی از موارد شیوه مسامحهکارانه نسبت به نحوه مصرف شبکههای اجتماعی اتخاذ کرده بودند و بیتوجه نسبت به فرزندان بودند و برای این امر دلایل مختلفی را بیان میکردند. نداشتن سواد کافی و سر درنیاوردن از این شبکهها و مورد تأیید بودن و نیز اعتماد به فرزندان از جمله این دلایلند. مادرانی که در این دسته جای گرفتند اطلاعات چندانی راجع به سواد رسانهای نداشتند و از سطح تحصیلات کافی برخوردار نبودند. تعدادی از مادران تا حدودی بر نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی نظارت داشتند. آنها مادرانی بودند که نسبت به پیامدهای منفی که شبکههای اجتماعی میتوانند داشته باشند آگاهی داشتند ولی برنامه مشخصی برای نحوه نظارتشان نداشتند و هرازگاهی که متوجه میشدند فرزندان برنامهها یا افراد خاصی را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند به آنها تذکر میدادند. مادرانی که در این دسته قرار میگیرند مادرانی بودند که از سواد رسانهای تا حدودی مطلع بودند. تعدادی از مادران بر نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی نظارت مستقیم داشتند. در این دسته فقط سه مادر جای گرفتند که بر استفاده از شبکههای اجتماعی نظارت مستقیم داشتند و شیوه مقتدرانه را نسبت به نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی اتخاذ کرده بودند. دلایل این مادران برای نظارت بر تمامی برنامهها اینگونه بود: بر شبکههای اجتماعی نظارتی وجود ندارد و چیزهایی که در این شبکهها به نمایش در میآید مطابق با فرهنگ ایرانی- اسلامی ما نبوده و برخی از محتواهای این شبکهها مناسب سن فرزندان ما نیست و از نظر اخلاقی مشکل دارد. مادرانی که در این دسته حضور داشتند تا حدودی از سواد رسانهای اطلاع داشتند و نسبت به دیگر مادران مطلعتر بودند.
مادران و نظارت بر میزان استفاده از شبکههای اجتماعی
برخی مادران محدودیت زمانی برای استفاده از شبکهها تعیین میکنند. مادرانی که محدودیت زمانی را مشخص کرده بودند دلایل مختلفی را برای این امر مطرح کردند. دلایل آنها را میتوان بدین شکل برشمرد: استفاده زیاد از شبکهها میتواند به درسشان آسیب بزند. محتوای شبکههای اجتماعی مخصوصاً اینستاگرام از نظر اخلاقی مناسب نیست و میتواند بر سلامت روحی نوجوانان آسیب وارد کند و استفاده زیاد از شبکهها آنها را از دیگر فعالیتها محروم میسازد. اما برخی مادران فرهنگی محدودیت زمانی خاصی برای نوجوانان خود مشخص نمیکنند و دلایل خود را برای عدم کنترل زمان استفاده از شبکهها را اینگونه بیان میکنند: قدرت کنترل فرزندان را نداریم و درصورت اعمال محدودیت با واکنش شدید روبهرو میشویم و جایگزین مناسبی برای پر کردن زمان خالی آنها نداریم.
سبکهای نظارتی مادران
در مصاحبه با مادران به این نتیجه رسیدم که سبک نظارتی مادران در سه دسته جای میگیرد. نظارت منفعل: مادرانی که در این دسته جای میگیرند نسبت به استفاده فرزندان خود از شبکههای اجتماعی منفعل بودند و در استفاده از شبکهها هیچ کنترل و نظارتی نداشتند و شیوه سهلگیرانهای را در برخورد با فرزندان خود درپیش گرفته بودند و بعضی از مادران هم بیتوجه به این مسئله بودند.
نظارت فعال: مادرانی که سبک نظارتی فعال داشتند تعدادشان زیاد نبود فقط سه چهار نفر از مادران نسبت به استفاده از فرزندان خود از شبکههای اجتماعی کنترل فعال داشتند و برای میزان استفاده از این شبکهها برنامه داشته و قوانینی وضع کرده بودند و برای بازداشتن فرزندان خود از فعالیت نامناسب به آگاهی دادن و راهنمایی فرزندان خود میپرداختند و شیوه مقتدرانه را درنحوه استفاده فرزندانش اتخاذ کرده بودند.
نظارت ترکیبی: مادرانی که نظارت ترکیبی داشتند تا حدودی بر استفاده از شبکههای اجتماعی نظارت داشتند و قوانین مشخصی برای نظارت نداشتند. هنگام امتحانات یا مشاهده استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی محدودیت قائل میشدند و بیشتر به صورت تذکر و نصیحت بود.
استراتژی نظارتی مادران
در مصاحبه با مادران به این نتیجه رسیدیم که مادرانی که بر نحوه استفاده نوجوانان خود نظارت (فعال و ترکیبی) داشتند استراتژیهای متفاوتی را اتخاذ میکردند. برخی مادران فرهنگی، از استراتژی گفتگو و راهنمایی استفاده کرده و در حین استفاده از شبکههای اجتماعی فرزندان خود بر مصرف رسانهای نوجوانان خود توجه میکردند و در حین استفاده اگر نکته مناسب یا نامناسبی را مشاهده میکردند با فرزندان خود درباره آن به گفتگو میپرداختند. برخی مادران هم از استراتژی «انتخاب جایگزین» برای استفاده از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. این مادران با توجه به امکانات منطقه و علایق و تواناییهای فرزند خود دست به انتخاب جایگزین میزدند.