کد خبر: 1045274
تاریخ انتشار: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۱:۰۰
نگاهی به پدیده «خرده پرخاشگری» و اثرات روانی و اجتماعی آن
گهگاهی بسیاری از افراد اکثریتی ناخواسته حرف‌های توهین‌آمیزی خطاب به افراد اقلیتی می‌زنند که اغلب از روی سهو و بی‌توجهی است یا فقط به‌خاطر این است که از پیشینه نژادی و فرهنگی آن افراد بی‌خبرند. خرده‌پرخاشگری باید شروعی برای یک گفت‌وگوی آزاد و نه پایان آن باشد. وقتی به کسی می‌گویید «حرفی که زدید نوعی خرده‌پرخاشگری است. شما به من توهین کردید و دیگر نباید چنین کاری بکنید»، این حرف کمکی به یک گفت‌وگوی دوجانبه ثمربخش نخواهد کرد
تلخیص: حسین گل‌محمدی

سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: به تحقیر‌ها و توهین‌های به‌ظاهر کوچک، اما زیان‌آوری که نثار گروهی خاص می‌شود، «خرده‌پرخاش‌ها» می‌گویند. هم شوخی‌های پیش‌پا افتاده‌ای که فرهنگ و لهجه اقوام را به سخره می‌گیرند، مصداق خرده‌پرخاش‌ها هستند و هم بی‌اعتنایی‌های عمدی یا غیر‌عمدی‌ای که برخی در محیط کاری تجربه می‌کنند و هم کم‌محلی معلم به برخی دانش‌آموزان. «باور رایج» می‌گوید «خرده‌پرخاش‌ها» بر عملکرد فردی و اجتماعی تأثیر منفی می‌گذارد و مشکلاتی جدی برای افراد ایجاد می‌کند، اما یک روانشناس مدعی است شواهدی که آسیب‌های ناشی از خرده‌پرخاش‌ها را تأیید می‌کنند، همچنان با تردید‌هایی جدی روبه‌رو هستند. کدام نظر درست است؟

خرده‌پرخاش‌هایی علیه افراد ضعیف


در محیط‌های دانشگاهی و اداری، این اندیشه حاکم است که «خرده‌پرخاش‌ها» - بیان سخنان یا انجام کار‌های کنایه‌دار و اهانت‌آمیز در حق افراد ضعیف - می‌تواند عملکرد را پایین بیاورد، به محرومیت اجتماعی بینجامد، اضطراب را تشدید کند و گاهی چنان درد روانی ایجاد کند که حتی فرد را به مرز خودکشی بکشاند، اما برخلاف حسن نیت‌ها و پذیرش پرحرارت این دیدگاه، در دنیای واقعی شواهد اندکی حاکی از آن است که خرده‌پرخاش مفهوم روان‌شناختی بجایی است یا نشانگر تعصب ناخودآگاه (یا پنهان) است یا مداخله برای درمان آن جواب می‌دهد یا حتی قربانیان فرضی آن در اثر این رفتار‌های ناآشکار آسیب جدی می‌بینند. کاملاً ممکن است پژوهش‌های آتی به تغییر برخی از این آرا بینجامد.

خرده پرخاشگری واقعاً چیست؟


ممکن است یک استاد سفیدپوست در تعریف از یک دانشجوی آفریقایی- امریکایی با تعجب فریاد بزند: «به‌به، خیلی خوش‌بیانی!» احتمالاً این جمله استاد به‌طور تلویحی این پیش‌فرض را می‌رساند که بیشتر دانشجویان آفریقایی- امریکایی در واقع خوش‌بیان نیستند. کمتر کسی مخالف این خواهد بود که چنین اظهارنظرهایی، اگر هم از روی بدخواهی نباشد، تقریباً با اطمینان می‌توان گفت که از روی بی‌عاطفگی مطرح می‌شود. بی‌تردید تعصب به‌روش‌هایی زیرکانه و غیرمستقیم بروز می‌یابد که تا همین اواخر در پژوهش‌های روان‌شناختی مغفول مانده بود.


با توجه به چنین پیش‌زمینه‌ای، مفهوم خرده‌پرخاشگری در سال‌های اخیر توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. شرکت گلوبال لنگویج مانیتور «خرده‌پرخاشگری» را در سال ۲۰۱۵، با توجه به رواج پرشتابش در محاورات روزمره، واژه سال معرفی کرد. در سال ۲۰۱۰ صفحه فیسبوک محبوبی به‌نام «پروژه خرده‌پرخاشگری» باز شد تا مصادیق خرده‌پرخاشگری را به صورت مستند ثبت کند و نشان بدهد که «چگونه این نظرات به ایجاد و تقویت واقعیت‌هایی ناخوشایند، خشن و خطرناک در محل کار، خانه، مدرسه، دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی افراد و فضای عمومی و محیط‌های حمل‌ونقل عمومی منجر می‌شود.» در ماه ژوئن ۲۰۱۷، جست‌وجوی واژه خرده‌پرخاشگری (microaggression) و هم‌خانواده‌های آن در گوگل بیش از ۷۰۰ هزار نتیجه در پی داشت. در چند سال گذشته، مفهوم خرده‌پرخاشگری در مباحث عمومی دهها، اگر نگوییم صدها، کالج و دانشگاه برای خود جا باز کرده و مؤسسات زیادی برای اعضای هیئت علمی کارگاه‌ها یا سمینار‌هایی در باب شناسایی و پرهیز از موارد خرده‌پرخاشگری برگزار می‌کنند. در برخی موارد، کالج‌ها و دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه برکلی فهرست‌هایی از انواع خرده‌پرخاشگری منتشر کرده‌اند تا استادان و دانشجویان را از بیان جملاتی که ممکن است باعث رنجش اقلیت‌ها شود، برحذر بدارند.


این پدیده چه زمانی متولد شد؟


اصطلاح خرده‌پرخاشگری را نخستین‌بار چستر پیِرس، روانپزشک و استاد دانشگاه هاروارد، در سال ۱۹۷۰ برای توصیف تحقیر‌ها و توهین‌های به‌ظاهر کوچک، اما زیان‌آور ابداع کرد که آفریقایی-امریکایی‌ها تجربه می‌کردند.

پیرس نوشت: «هرسیاهپوستی باید مکانیسم‌های توهین‌آمیزی را که جامعه سفیدپوستان، معمولاً از راه خرده‌پرخاشگری نژادپرستانه انباشته، به کار می‌برند تشخیص بدهد که باعث می‌شود به‌لحاظ روانی همواره پذیرای وضع محرومیت باشند.».


اما مفهوم خرده‌پرخاشگری هنوز تا سال ۲۰۰۷ وارد جریان اصلی مباحث دانشگاهی نشده بود. درالد وینگ سو، استاد روانشناسی مشاوره در دانشگاه کلمبیا در مقاله‌ای تأثیرگذار در مجله آمریکن سایکولوژیست خرده‌پرخاشگری را اینگونه تعریف کرد: «بی‌حرمتی‌های کلامی، رفتاری یا محیطی مختصر و پیش پا افتاده‌ای که هرروزه، عمدی یا غیرعمدی، به‌صورت توهین‌ها و خوارشمردن‌های نژادی خصومت‌آمیز، موهن یا منفی نسبت به رنگین‌پوستان انجام می‌شود.» خرده‌پرخاشگری ممکن است اظهارنظر کلامی باشد، مانند ناچیزشمردن‌های نژادی غیرصریح، یا رفتاری باشد مثل بی‌اعتنایی به اقلیت‌ها و یا تصمیمات محیطی باشد مانند نامگذاری همه ساختمان‌های دانشگاه به‌نام افراد سفیدپوست یا حتی به‌نام برده‌دارانی در گذشته. سو و گروهش افراد ریزپرخاشگر را «مرتکب» می‌نامند، ولی من اصطلاح کم‌وبیش زمخت «فاعل» را ترجیح می‌دهم تا تعمد یا بدخواهی از آن برداشت نشود.


از نظر سو و همکارانش، خرده‌پرخاشگری دقیقاً به دلیل دو پهلو و مبهم بودنش زیان‌بار است. قربانیان خرده‌پرخاشگری معمولاً در یک وضعیت دشوار گیر می‌افتند، چون مطمئن نیستند که آیا واقعاً تعصبی در کار است یا نه و طرف‌هایی که در حقشان خرده‌پرخاشگری می‌شود، بار‌ها خود را در موقعیت بازنده می‌یابند. اگر حرفی نزنند، ریسک رنجش را به جان خریده‌اند. همچنین، ممکن است نادانسته همان شخص را به خرده‌پرخاشگری بیشتر تشویق کنند، ولی اگر حرفی بزنند، ممکن است فاعل منکر آن شود که رفتارش از روی تعصب بوده و در مقابل اعضای گروه اقلیتی را به حساسیت بیش از حد یا پارانویا متهم کند.

انواع خرده پرخاشگری


سو و گروهش، براساس مشاهده، بین سه گونه خرده‌پرخاشگری تمایز قائل می‌شوند. خرده‌حمله که بی‌پروا‌ترین گونه است، شامل تحقیر‌های نژادی آشکار می‌شود که «عمدتاً با حمله کلامی یا غیرکلامی به‌قصد آزار قربانی موردنظر از طریق دشنام، بی‌اعتنایی یا اقدامات تبعیض‌آمیز هدفمند مشخص می‌شود.» این نوع خرده‌پرخاشگری می‌تواند در قالب تهمت‌های نژادی، کشیدن صلیب شکسته روی در خانه کسی یا «رنگین‌پوست» نامیدن یک آفریقایی- امریکایی بروز پیدا کند. در مقایسه با دیگر گونه‌های خرده‌پرخاشگری، خرده‌حمله اغلب از روی عمد انجام می‌شود.


خرده‌توهین نیز شامل جملات نیشدار و کوچک‌شمردن‌هایی می‌شود که پیام‌هایی منفی یا حتی تحقیرآمیز به قربانیان می‌رساند؛ خرده‌توهین «حامل گستاخی و بی‌عاطفگی است و هویت یا میراث نژادی فرد را خوار می‌کند.» مثلاً کارفرمایی که می‌گوید «معتقدم باید شایسته‌ترین فرد را، صرف‌نظر از نژادش استخدام کنیم» در واقع نوعی خرده‌حمله انجام داده است، همانند معلمی که از دانش‌آموز عضو گروه اقلیتی که در کلاس دست بلند نمی‌کند، درس نمی‌پرسد.


در نهایت خرده‌ابطال عبارت است از «حذف، انکار یا بی‌اثر کردن افکار روان‌شناختی، احساسات یا واقعیت تجربی اشخاص رنگین‌پوست.» بر پایه نظر سو، ممکن است در خرده‌ابطال فردی سفیدپوست به فردی آفریقایی- امریکایی اعلام کند که «من رنگ را نمی‌بینم» یا یک زوج آفریقایی- امریکایی خدمات ضعیفی در رستوران دریافت کنند و از دوستان سفیدپوستشان بشنوند که در ربط دادن این خدمات ضعیف به انگیزه‌های نژادی حساسیت بی‌مورد دارند.


انگیزه خرده‌پر خاشگری


خرده‌پرخاشگری، مثل بیشتر سازه‌های روان‌شناختی و شاید همه آنها، مانند هوش، برون‌گرایی و اسکیزوفرنی، چیزی است که فلاسفه مفهوم باز می‌نامند که با مرز‌های نامشخص، فهرستی نامعین از شاخص‌ها و ماهیت درونی نامعلوم تعریف می‌شود. مفاهیم باز لزوماً غامض و مسئله‌ساز نیستند، بلکه برعکس، معمولاً به پژوهشگران امکان می‌دهند تا پدیده‌ای را که به‌درستی فهمیده نشده به روشی باز و بدون محدودیت واکاوی کنند.


تردید وجود دارد در مورد اینکه آیا تعریف مفهوم خرده‌پرخاشگری به‌اندازه‌ای روشن یا مورد اجماع است که اجازه پیشرفت علمی کافی را می‌دهد یا نه. مثلاً معلوم نیست که چه نوع اعمالی توهین کلامی، رفتاری یا محیطی به شمار می‌آید یا توهین چقدر باید شدید باشد تا عملی را مصداق خرده‌پرخاشگری بدانیم.


همه این ابهام‌ها می‌تواند به تناقضاتی آشکار بینجامد، در تشخیص اینکه چه چیزی تحقیر است و چه چیزی تحقیر نیست. برای مثال، برخی پژوهشگران هم بی‌اعتنایی و هم توجه به دانش‌آموزان اقلیتی را در کلاس درس خرده‌پرخاشگری قلمداد می‌کنند: از نظر یکی از پژوهشگران کار «معلمانی که دانش‌آموزان آسیایی-امریکایی را که در کلاس دستشان را بلند می‌کنند، نادیده می‌گیرند» نمونه خرده‌پرخاشگری است. یکی دیگر نیز تعریف کردن از دانش‌آموزان با اظهارنظری این‌چنینی را خرده‌پرخاشگری می‌دانند: «این تحلیلی بی‌نهایت هوشمندانه، شیوا و عاقلانه بود.» حتی در برخی موارد دیگر، محققان هم تحسین و هم انتقاد از اعضای گروه‌های اقلیت را خرده‌پرخاشگری می‌شمارند. در نمونه‌ای جالب، پژوهشگران از ۱۰ دانشجوی آفریقایی- امریکایی دوره‌های تکمیلی روان‌شناسی بالینی و مشاوره درخصوص خرده‌پرخاشگری استاد راهنما گزارش گرفتند. نویسندگان این پژوهش هم خودداری از نقد دانشجویان و هم انتقاد تند از آن‌ها را خرده‌پرخاشگری شناختند.


مشکل آنجا پیچیده‌تر می‌شود که خرده‌پرخاشگری لزوماً به نگاه ناظر بستگی دارد. معلوم نیست کاری را که تا حد زیادی غیرعینی یا کاملاً غیرعینی است، بتوانیم به‌درستی «پرخاشگرانه» بنامیم.


حتی یکی از پژوهشگران برجسته روانشناسی این جمله را مصداق خرده‌پرخاشگری می‌داند: «معمولاً این کار را نمی‌کنم، ولی اگر توان پرداخت هزینه مشاوره را ندارید، می‌توانم از شما حق مشاوره نگیرم.»

حکمرانی ابهام در قلمروی خرده‌پرخاشگری


گفتگو نیازمند صراحت و دقت است، اما در قلمروی خرده‌پرخاشگری، ابهام حکمرانی می‌کند. در واقع، فردی که هدف خرده‌پرخاشگری قرار می‌گیرد، همیشه این پرسش را در ذهن می‌پروراند که آیا واقعاً چنین اتفاقی رخ داده است یا نه. با این حال، طرفداران بحث خرده‌پرخاشگری ادعا می‌کنند که اینگونه رفتار‌ها معمولاً غیرعمدی است. در نتیجه، واژه ریشه‌ای «پرخاشگری» در اصطلاح «خرده‌پرخاشگری» مفهومی مبهم و گمراه‌کننده است.

در اصل، همه تعریف‌های امروزی از پرخاشگری در ادبیات روانشناسی اجتماعی و روان‌شناسی شخصیت می‌گویند یا دست‌کم به‌طور ضمنی این را می‌رسانند که اقداماتی که مصداق این سازه روان‌شناختی است، از روی عمد انجام می‌شوند. از این منظر، اصطلاح خرده‌پرخاشگری غیرعمدی یک ترکیب متناقض‌نماست.


آیا این اهمیتی دارد؟ تحقیقات نشان می‌دهد که شاید مهم باشد، چون فهم نیت طرف عامل مهمی است که با پرخاشگری همبستگی دارد و شاید هم عاملی کمک‌کننده برای پرخاشگری است. پژوهش اجتماعی- شناختی درباره اسناد نیت خصمانه نشان می‌دهد که اگر افراد از اقدام طرف مقابل نیت پرخاشگرانه برداشت کنند، بیشتر احتمال می‌رود واکنشی پرخاشگرانه از خود نشان بدهند، بنابراین وقتی به حرف‌ها و اقدامات مبهم برچسب «پرخاشگرانه» می‌زنیم، ممکن است ناخواسته پرخاشگری را در طرف مقابل تقویت کنیم.

همچنین زدن برچسب «خرده‌پرخاشگری» به برخی جملات یا اعمال می‌تواند خشم فرد مقابل را برانگیزد یا حتی به پرخاشگری آشکار منجر شود: باید این احتمال را در محیط آزمایشگاهی بررسی کنیم.


حتی گاهی پیشوند «خرده» ما را به اشتباه می‌اندازد -، چون تلویحاً نشان می‌دهد چنین تعدی‌هایی قابل رؤیت نیستند یا دست‌کم تشخیص‌شان دشوار است، اما این فرض در شماری از خرده‌پرخاشگری‌های مورد ادعا، به‌ویژه خرده‌حمله‌ها چندان قطعی نیست.


ادبیات مبحث خرده‌پرخاشگری پر از موارد بیشماری است که در زندگی روزمره کاملاً عادی هستند و لزوماً ناشی از نیت خصمانه نیستند. مثلاً در یکی از همین مطالعات به چنین موردی برمی‌خوریم: «شخصی سفیدپوست پس از لگدکردن پایم یا برخورد با من عذرخواهی نکرد» و «در یک رستوران، احساس کردم فراموشم کرده‌اند، به من بی‌اعتنایی شده یا به‌اندازه سفیدپوست‌ها به من سرویس نمی‌دهند.» وقتی راننده تاکسی از کنار کسی رد می‌شود تا یک سفیدپوست را سوار کند، این کار را هم در فهرست خرده‌پرخاشگری قرار داده‌اند، اما بعید نیست که تقریباً برای همه کسانی که در یک کلانشهر زندگی کرده‌اند پیش آمده باشد که صرف‌نظر از نژادشان، دست‌کم یک‌بار راننده‌ای از کنارشان رد شده تا یک سفیدپوست را سوار کند.


مطالعات زیادی همبستگی‌های محکمی بین خرده‌پرخاشگری و پیامد‌های نامطلوب بهداشت روانی، مانند پریشانی روانی، اضطراب و افسردگی، در میان اقلیت‌ها یافته‌اند. برخی پژوهشگران بر این باورند که تأثیر انباشتی خرده‌پرخاش‌ها امید به زندگی را کاهش می‌دهد و حتی باعث پرورش اندیشه خودکشی می‌شود، اما در‌این‌باره مدارک محکمی در دست نیست؟


گهگاهی بسیاری از افراد اکثریتی ناخواسته حرف‌های توهین‌آمیزی خطاب به افراد اقلیتی می‌زنند که اغلب از روی سهو و بی‌توجهی است یا فقط به‌خاطر این است که از پیشینه نژادی و فرهنگی آن افراد بی‌خبرند. خرده‌پرخاشگری باید شروعی برای یک گفت‌وگوی آزاد و نه پایان آن باشد. وقتی به کسی می‌گویید «حرفی که زدید نوعی خرده‌پرخاشگری است. شما به من توهین کردید و دیگر نباید چنین کاری بکنید»، این حرف کمکی به یک گفت‌وگوی دوجانبه ثمربخش نخواهد کرد. درعوض، می‌توان برای ورود به یک بحث دشوار، اما دوطرفه و روشنگرانه حرف‌هایی از این قبیل زد: «احتمالاً منظوری نداشتید، ولی از حرفتان ناراحت شدم. شاید حرف‌های همدیگر را خوب نمی‌فهمیم. می‌دانم که به جا‌های مختلفی تعلق داریم. بیایید با هم گفتگو کنیم.»


* نقل از ترجمان/ نوشته: اسکات لیلینفلد/ ترجمه: مجتبی هاتف/ مرجع: وب سایت ایان

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار