سرویس سیاسی جوان آنلاین: «برنامه ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین» که به اختصار «سند همکاری ایران و چین» هم نامیده میشود، در مقایسه با برجام، بیشتر به میراث دیپلماتیکی شباهت دارد که حسن روحانی باید امیدوار باشد از دولتش به جا بماند. اگرچه هنوز محتوای دقیق این توافق و نحوه دقیق اجرای آن واضح نیست، اما پیشاپیش و با توجه به سیاستهای پکن درباره ایران در گذشته و بهویژه در دوران اوج تحریمهای اقتصادی علیه ایران، میتوان گفت این توافق از توافق هستهای با ۱+۵ عاقبت بخیرتر خواهد بود.
بهرغم ابراز نگرانی سیاستمداران و کارشناسان غربی درباره روابط چین با ایران، اندیشکده امریکایی «مؤسسه خاورمیانه» اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «توافق چین-ایران و بازاختراع انقلاب ایران» از دیدگاهی دیگر به موضوع سند همکاری ایران و چین نگاه کرده است. این اندیشکده (اگرچه لابهلای ادعاهایش درباره تأثیرگذاری سند مذکور روی ماهیت انقلابی جمهوری اسلامی ایران)، اما اذعان میکند که برخلاف واشنگتن، پکن زبان صحبت کردن با ایران را بلد است و از طریق ارائه طرحهای دارای منافع مشترک، به دنبال بازگرداندن ایران به نظام اقتصادی بینالملل و تبدیل این کشور به پلی مهم در ابَرپروژه اقتصادی خود موسوم به «کمربند و جاده» است.
آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از گزارش اندیشکده مؤسسه خاورمیانه است.
هشداری به امریکا؟
اعلام خبر امضای «شراکت جامع استراتژیک»، توافقنامه ۲۵ ساله اقتصادی و توسعهای میان چین و ایران، بلافاصله بحثها درباره رقابت ژئواستراتژیک امریکا و چین را تشدید کرد. با این حال، نگاهی دقیقتر به پیامدهای این توافق نشان میدهد اتفاقاً شاید برای دستیابی به برخی اهداف امریکا درباره ایران، به ویژه مدرنسازی رژیم این کشور، مفید باشد. بسیاری از سیاستمداران ایرانی بدون معطلی این سند همکاری را هشداری به امریکا توصیف کردهاند و تحلیلگران امریکایی نیز به همین ترتیب، این سند را ابزاری برای تقویت نفوذ چین در منطقه معرفی نمودهاند. در همین حال، رسانههای خلیج [فارس]میگویند توافق چین و ایران، جدیدترین نشانه فاصله گرفتن امریکا از منطقه [خاورمیانه]است. اما درباره تأثیر احتمالی سند همکاری ایران و چین بر متغیرهای داخلی در ایران حرف زیادی زده نشده است.
این توافقنامه که «توافق ربع قرن» نام گرفته، ابداً پدیده جدیدی نیست؛ شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، اولین بار، سال ۲۰۱۶، در سفر به ایران پیشنهاد انعقاد این توافق را داد. از همان موقع تاکنون سند همکاری با چین در خود ایران هم دائماً با مخالفت برخی عناصر داخلی مواجه شده است. به طور خاص، بحثهای زیادی درباره بخشهای افشانشده این توافقنامه میشود. همین واقعیت که دولت ایران متن کامل توافقنامه را منتشر نکرده، همچنان موجب کنجکاوی در خارج از ایران و مقاومت در داخل این کشور است.
شراکت با چین و اتصال به بازار جهانی
نگاه به سند همکاری پکن و تهران از منظر گفتمان رقابت استراتژیک امریکا و چین، روی پیامد این سند بر تحریمهای حداکثری واشنگتن علیه ایران در حوزه تجارت نفتی یا خرید تسلیحات تمرکز میکند و مسئلهای را نادیده میگیرد که چهبسا نکته اصلی در این سند همکاری باشد، اینکه چین دارد تلاش میکند ایران را وارد «خانواده» طرح کمربند و جاده کند و به این ترتیب این کشور را به سوی نوعی «عادیسازی» روابط با سایر کشورهای عضو خانواده کمربند و جاده در منطقه سوق دهد تا حملونقل کالا و تراکنشهای مالی را تسهیل کند.
دور از انتظار نیست که شراکت جدید ایران با چین دوباره این کشور را به نظام تجارت جهانی متصل و ایران را (مانند خود چین) وادار به اتخاذ رویکردی بازارمحورتر کند و نهایتاً ممکن است روی گفتمان انقلابی کنونی تهران نیز تأثیر بگذارد. پذیرش مجدد اقتصادی ایران [در جامعه جهانی]از طریق مشارکت این کشور در کمربند و جاده احتمالاً یک انگیزه جدید اجتماعی و اقتصادی برای متمرکزسازی مجدد منافع اقتصادی روی رونق و توسعه، به جای تداوم آرمانهای انقلابی ایجاد میکند.
برآورده شدن خواستههای اقتصادی ایرانیان
طبق این نگاه به سند همکاری چین و ایران، این توافق میتواند در مقطعی که فشار علیه ایران در حال افزایش است، به رگ حیات بالقوه رژیم این کشور تبدیل شود. در صورت تحقق این تغییر جهت [در سیاستهای ایران]ممکن است اولویتهای سیاستی تهران نیز به جای فشار خارجی، در نتیجه تصمیمات داخلی تغییر کند و به این ترتیب خواستههایی برآورده شوند که بسیاری از ایرانیها را طی سالهای اخیر به خیابانها آوردهاند. ایران میتواند در چارچوب طرح پیشنهادی چین، راهی برای آغاز روند لیبرالسازی اقتصادی بدون چالشهای متضمن در پذیرش همزمان اصلاحات موازی سیاسی پیدا کند؛ موضوعی که ایران مدتهاست در حال بررسی آن است؛ بنابراین سند همکاری ایران و چین، فارغ از جنبههای امنیتیاش، چالشی برای امریکا محسوب میشود. چشمانداز ایجاد یک رابطه مستقیم تجاری میان ایران و چین، امریکا را وادار میکند تا یا تحریمها علیه هم ایران و هم چین را تشدید کند یا راه دیگری را در پیش بگیرد و به جای تلاش برای افزایش فشار بر چین به منظور مجبور کردن پکن به تبعیت از تحریمها علیه ایران، لغو سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را تسریع کند.
کاهش تحریمها علیه ایران به امریکا امکان میدهد تا وارد تعامل مجدد با ایران درباره برنامه جامع اقدام مشترک شود، همچنین با فراهم آوردن امکان خرید نفت ایران و تجارت با تهران برای کشورهای اروپایی و سایر کشورها، مانع از تبدیل شدن چین به تنها شریک تجاری ایران میشود. این کار عملاً میتواند ورود مجدد ایران به نظام تجارت جهانی را تسریع کند. از نظر ژئواستراتژیک، امریکا ممکن است نهایتاً لیبرالسازی اقتصادی ایران را به عنوان یک منفعت مشترک با چین ببیند.
پیامدهای فوری چنین تغییر رویکردی [توسط امریکا]ممکن است کاملاً آشفتهکننده باشند. ایران ممکن است همان کاری را انجام دهد که پس از دریافت ۱ /۷ میلیارد دلار پول نقد بلوکهشدهاش از دولت اوباما انجام داد؛ حمایت از نیروهای نیابتیاش در سراسر جهان، تأمین بودجه برای ایجاد گروههای نیابتی جدید در عراق و تقویت نیروهای نیابتی قدیمیاش در یمن.
با این حال، همچنان میتوان استدلال کرد که اگر این چالشهای کوتاهمدت حلوفصل شوند، تأثیرات بلندمدت تغییر جهت و پذیرش مجدد اقتصادی ایران میتواند به رژیم این کشور این فرصت را بدهد تا خود را به روشی مشابه «مدرنسازی سوسیالیستی» چین بازآفرینی و حیات جدیدی برای خود تأمین کند. این رویکرد ممکن است دور از ذهن به نظر برسد و در کوتاهمدت چالشبرانگیز باشد، اما در درازمدت، مسلماً روش جدیدی برای حلوفصل مسئله ایران ارائه میدهد که با رویکرد فشار تراکنشی [ چماق و هویج]امریکا تفاوت دارد و احتمالاً نزدیکتر به رویکردی است که امارات در زمان محمد خاتمی و اکبر رفسنجانی در قبال ایران در پیش گرفت.
معرفی طرح پنج مادهای چین برای امنیت در خاورمیانه نشان میدهد رویکرد این کشور در قبال ایران ممکن است جامعتر و احتمالاً برای پذیرش اقتصادی ایران در منطقه ضروری باشد. رویکرد دیپلماتیک جدید چین درباره خاورمیانه شاید مبهم و کلی به نظر برسد، اما میتواند رویکرد جدیدی را برای حلوفصل چالش مزمن ایران ارائه دهد.
منبع: مشرق