سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، دربردارنده خاطرات یکی از دوستان نزدیک استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری است. استاد فقید علامه علی دوانی، از دوران تحصیل در حوزه علمیه قم با آن متفکر شهید الفت یافت و تا پایان حیات آن بزرگ، از مؤانسان وی بود. او در دهه ۷۰، چاپ نخست خاطرات خویش از استاد مطهری را منتشر ساخت و در چاپهای بعد، مواردی را بر آن افزود. استاد دوانی در دیباچه نخستین چاپ این مجموعه و تحت عنوان «دورنمایی از شخصیت استاد شهید مطهری» درباره آن دانشی مرد نامدار، چنین آورده است:
«آنچه در این جزوه میبینید، گوشهای از خاطرات نویسنده این سطور، از استاد شهید و فیلسوف و فقیه و نویسنده و متفکر بزرگ اسلامی مرتضی مطهری است، نه یک شرح حال اساسی و تحلیل شخصیت والای آن دانشمند نامی. این خاطرات را یکی از برادران دینی از ارادتمندان استاد شهید، در سال ۱۳۶۵ شمسی از من گرفت تا آن را در سری انتشارات خود چاپ و منتشر کند، ولی به عللی سالها به تأخیر افتاد، تا اینکه اخیراً که از وی گرفتم و با حذف یکی و افزودن دو سه خاطره دیگر، اینک چاپ شده است و در دسترس خوانندگان قرار میگیرد.
آنچه من از استاد شهید، طی چند سالی که با هم آشنا بودیم، دیدهام این است که او مردی بود به تمام معنا دانشمند و ذکر و فکرش، علم و مذاکرات و مباحثات علمی بود. همیشه از کتابهایی که خوانده، با ذوق و شوقی که داشت، نکات جالب آنها را به خاطر سپرده و یادداشت کرده بود، سخن میگفت. از کتب حدیث، فقه، اصول، تفسیر، فلسفه، منطق، کلام، درایه، رجال، تراجم، تاریخ و شعر و ادب، از خودی و بیگانه، از مکاتب مادی و مذاهب اسلامی، آری از همه اینها مطالبی یادداشت کرده بود و نقل میکرد. هر وقت با او وارد صحبت میشدی، میدیدی که از افاده علمی، حتی در ضمن مذاکرات روزمره و سیاسی غفلت ندارد، یعنی همان موضوعات را با آیهای از قرآن مجید، یا حدیثی از پیغمبر و ائمهاطهار (ع)، یا نقلی از فلان عالم دینی و فیلسوف الهی و مادی یا شعری از عارف و شاعری میآمیخت. مثلاً میگفت کلینی در کافی، یا صدوق در خصال، یا شیخ مفید در ارشاد، چنین گفته. یا حدیث پیغمبر و ائمه در آن کتابها، نظر مرا جلب کرده است. خواجه نصیر در تجرید و اساسالاقتباس چنین گفته است و علامهحلی یا علامه شیرازی در توضیح گفته او، چنین نوشته است، یا شیخالرئیس در الهیات شفا این مطلب را دارد، یا صدرالمتالهین در اسفار آن را بدین گونه شرح داده است. ملامحسن فیض در وافی یا صافی، متعرض این مطلب شده، یا ملاعبدالرزاق لاهیجی در شوارق و گوهر مراد تحقیقی دارد که بسیار جالب است. حاجی سبزواری در منظومه جواب آن اشکال را داده، یا آخوند خراسانی در کفایه این تحقیق را نموده، یا شیخ انصاری در مکاسب و رسائل، یا صاحب جواهر در جواهر، یا طبرسی در مجمعالبیان، این مطلب را آورده است. سپس درست مطالب را نقل میکرد و نظرات و استدلالهای آنها را- که به خوبی به خاطر سپرده و خلاصه کرده بود- با بیانی روشن اظهار میداشت. در هر جلسه، شنونده را به فکر مطالعه و مراجعه به کتب و خلاصه کردن مطالب و بحثها و به خاطر سپردن آنها میانداخت، آن هم شمرده و محکم و به دور از جنجالهای معمول بحثهای حوزوی! بهترین لحظه لذت او از گفتگوها، موقعی بود که بحث، علمی و دارای مطلب تازه باشد. برایش فرق نمیکرد که از شهید اول و ثانی یا شیخ طوسی و سید مرتضی یا از دکارت و نیوتن و مارکس و هگل یا دکتر تقی ارانی باشد...»