سرویس جامعه جوان آنلاین: اگر کسی با هنر عشق ورزیدن و عاشقانه در مسیر آگاهیبخشی و علمآموزی حرکت نکند، حتی اگر در شغل معلمی و در استخدام آموزش و پرورش باشد نمیتوان نام معلم را روی وی نهاد.
معلم با تعلیم و تربیت سر و کار دارد و هر لحظه از کار و زندگیاش، زکات علم خود را میپردازد و با آموختن هر واژه یا حرف الفبایی به دانشآموزان خویش، شمعی در مسیر کمال انسانی روشن میکند.
هر کدام از این شمعها در آیندهای نزدیک میتواند حتی تابندهتر از خورشید شود و دنیای پیرامون ما را روشن و منور کند.
همه انسانهای بزرگ، تمام دانشمندان و اندیشمندان در گوشهگوشه این دنیا، مسیر رشد و تحولشان را از یک کلاس درس و از آموختن و تعلیمیافتن از یک معلم آغاز کردهاند و بعدترها با پا گذاشتن در مسیری رشد و تعالی در مکتب معلمان بیشتری درس آموختهاند.
اصلاً مگر میشود بدون تعلیم و آموختن در مسیر تعالی گام برداشت؟
مگر میشود از کوچه پسکوچههای جهل و ناآگاهی بیچراغ راه و دستان پر مهر معلمی که با تعلیم و تعلم مسیر را نشانت بدهد و راه را برایت هموار کند، گامی به جلو برداشت؟
برای همین است که معلمی را شغل انبیا مینامند؛ چراکه رسالت انبیا هم نجات بشر از کوره راه جهل و نادانی به نور فهم و آگاهی بود. همانگونه که معلمان عاشق میکوشند نه فقط الفبای زبان مادری، بلکه الفبای زندگی را به دانشآموزانشان یاد دهند و آنها را در بهترین مسیرها هدایت کنند. همه ما گذشته از خاطرات تلخ و شیرین دوران دانشآموزی و تعلیم و تربیت، امروز خود را مدیون معلمانی هستیم که دیروز به پای ما ایستادند؛ از پدر و مادری که بنیان تربیت و تعلیم مان را بنا گذاشتند تا معلمی که در کلاس اول دبستان با «آب»، «بابا» ما را با دنیایی از واژه و عدد و نادانستهها آشنا کرد.
شاید به همین خاطر است که هر کدام از ما با وجود نشستن پای درس دهها معلم هیچگاه نام معلم کلاس اولمان از یاد نمیبریم. راستی نام معلم کلاس اول شما چه بود؟