سرویس حوادث جوان آنلاین: سال ۹۲ مأموران پلیس تهران از قتل زن جوانی در خانه اش در تهرانپارس باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به فرانک ۳۵ساله بود که با ضربه چاقو کشته شده بود. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، عامل قتل که از سوی همسایهها دستگیر شدهبود بازداشت شد. کیوان ۳۰ساله به پلیسآگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به جرمش گفت: «چند ماه قبل نامزد کرده بودم و قرار بود با هم جشن عروسی بگیریم تا اینکه روزی تلفنم زنگ خورد و همه این اتفاقها با آن تماس شروع شد. وقتی جواب تماسم را دادم متوجه شدم زن جوانی است که قصد مزاحمت دارد. به او گفتم مایل به صحبت نیستم، اما او دست بردار نبود و مدام تماس میگرفت.»
متهم ادامه داد: «من فرانک را ندیده بودم از طرفی نگران بودم اگر این ماجرا تمام نشود و بعد از ازدواج با همسرم اختلاف پیدا کنم. این شد که تصمیم گرفتم با فرانک قرار ملاقات بگذارم تا حضوری او را متقاعد کنم. خانه فرانک در تهرانپارس بود. قرار شد آنجا به دیدنش بروم. وقتی وارد راهپلههای ساختمان شدم با دو مرد جوان روبهرو شدم که به قصد تنه زدند و به بهانه اینکه غریبه هستم شروع به فحاشی کردند. اهمیتی ندادم و زنگ واحدی را که فرانک در آنجا ساکن بود زدم. او وقتی در را باز کرد از من خواست داخل خانه اش بروم. قبول نکردم، اما او مرا به زور داخل خانه کشید و به یک باره در را بست.»
متهم در خصوص قتل گفت: «ترسیده بودم مورد تهمت قرار بگیرم به همین خاطر اصرار کردم در را باز کند، اما فرانک شروع به داد و فریاد کرد سپس با چاقویی که دستش بود به طرفم حمله کرد. برای دفاع از خودم چاقو را گرفتم که در آن کشمکش ناخواسته چاقو وارد پهلویش شد و منجر به قتل شد.»
متهم بعد از اقرار به جرمش راهی زندان شد و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد تا اینکه در اولین جلسه رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفت. او در آن جلسه با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. این حکم در دیوان عالی کشور تأیید شد تا اینکه متهم در پای چوبه دار توانست با پرداخت دیه از مرگ فاصله بگیرد.
مرد جوان در این مدت هشتسال به دلیل عدم توانایی در پرداخت دیه همچنان در زندان بود تا اینکه نوروز۱۴۰۰ با کمک فرد خیری که با پرداخت مبالغ دیه ۱۳زندانی آنها را آزاد کرده بود، مبلغ ۱۵۰میلیونتومان دیه را به اولیایدم پرداخت کرد.
متهم بعد از گذشت هشتسال، حالا با نوشتن نامهای درخواست تعیین تکلیفی کرد. به این ترتیب او بار دیگر در شعبهدوم دادگاه پای میز محاکمه ایستاد و در آخرین دفاعش گفت: «هشت سال از دوران جوانیام به خاطر قتلی ناخواسته در زندان گذشت تا اینکه با کمک فرد خیری توانستم مبلغ دیه را بپردازم. این حادثه هم جوانیام را گرفت و هم باعث شد نامزدم مرا رها کند و زندگیام از هم بپاشد، اما اولیایدم همچنان پیگیر نیستند به همین خاطر بلاتکلیفم. از دادگاه درخواست کمک دارم تا هر چه زودتر آزاد شوم.» در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.