سرویس سیاسی جوان آنلاین: محسن مهدیان در صفحه شخصی خود نوشت: برخی نامزدها مشروعیت لازم را برای حضور در یک رقابت مبتنی بر اسلامیت و جمهوریت ندارند و این فراتر از آنست که با این نامزد موافق باشیم یا مخالف. به این فهم ۳ دلیل کلیدی برای رد صلاحیت آقای احمدی نژاد وجود دارد.
یکم بی اخلاقی.
احمدی نژادبه سادگی و بسیار روان تهمت میزند و دروغ میگوید. همین چند روز اخیر گواه است. تصریح دارد که "مسوولین تراز اول کشور" خودشان واکسن زدند. تاکید هم دارد که تراز اول. یا اینکه اعلام میکند آمار مرگ و میر کرونا دروغ است و غیره. فهرست تهمتهای احمدی نژادبسیار است.
فراموش نکنیم که احمدی نژاد روزهای واپسین دولت را با تعبیر خیانت کار از سوی رهبر انقلاب ترک کرد. وقتی که رهبری فرمود از امروز هرکس تا انتخابات حاشیه درست کند خیانت کرده است و احمدی نژاد یک شنبه سیاه مجلس را رقم زد و کار بدانجا رسید که رهبری در واکنش به این رفتار فرمودند اقدام وی "غیراخلاقی و غیرشرعی وغیرقانونی وغیرمردمی" بود.
اما دلیل اصلی اینجا نیست.
دوم قانون شکنی.
احمدی نژاد نشان داده است هرجا که ساختار کشور علیه او باشد نمیپذیرد. ۸ سال دولت او مملو از تقابل با قانون بود. صریحا اعلام میکرد قانون مجلس را قبول ندارم و اجرا نمیکنم. در برخورد عدلیه با اطرافیانش از جمله معاون اول، خط قرمز گذاشته بود و اجازه برخورد نمیداد. اما راه دور نرویم. احمدی نژاد در همین روز ثبت نام اعلام کرد اگر ردصلاحیت شود، انتخابات را تائید نمیکند و رای نخواهد داد. یعنی مشروعیت. انتخابات بند تایید صلاحیت اوست. یعنی حاضر است خلاف شرع رفتار کندو رای ندهد و انتخابات را تحریم کند، چون به سلیقه اورفتار نشده است. آیا چنین فردی میتواند حامی وحافظ قانون اساسی باشد؟
اما دلیل اصلی اینجاهم نیست.
سوم ضد مردمی.
اصل ماجرا در تقابل احمدی نژادبا جمهوریت است. انشالله این بخش را با طمانینه بیشتر مرور فرمائید. به این فهم مهمترین دلیل برای ردصلاحیت احمدی نژاد دیکتاتوری است. همین دیکتاتوری است که او را به رفتارهای غیراخلاقی وغیرقانونی میکشد.
مردم را باید با ۴ وجه تحلیل کرد. یکم. محور وحدت بخش مردم. آنچه که مردم را بهم پیوند میدهند و موجب وحدت عمیق واصیل مردم است. دوم. خواص مردم. مجاهدینی که تلاش میکنند نیروی محرکه حرکتهای اجتماعی باشند و قدرت سازند و حلقه اتصال امام و امت اند. سوم. نهادهای مردم. هرآنچه که از دل مردم بیرون آمده است و چهارم متن وحدانی مردم که متکی بر خردورزی است.
احمدی نژاد را باید در تحلیل جمهوریت در نسبت این ۴ اصل تحلیل کرد.
یکم. محور پیوند دهنده بین مردم ولایت است. آنچه موجب وحدت مردم میشود، ولی فقیه است. احمدی نژاد به روشنی بین خود و رهبری فاصله گذاشت و روز به روز این فاصله را بیشتر کرده است. از خانه نشینی ۱۱ روزه این فاصله گذاری "علنی" شد و تاامروز هر روز بیشتر شده است.
دوم. خواص مردم است. خواص بین مردم جریان مجاهدین و انقلابیون هستند. احمدی نژاد از سال ۸۲ تا امروز یک سرمایه مستحکم اجتماعی را از دست داده و اتفاقا با این جریان به تقابل رسیده است. امروز کمتر فرد شاخص انقلابی و مکتبی در اطراف احمدی نژادپیدا میکنید که از او دفاع کند.
سوم. نهادهای برآمده از مردم است. احمدی نژاد با تمام نهادهای نظام که برآمده از رای و خواست مردم هستند درگیر شده است. نهادی باقی نمانده که احمدی نژاد برای آن رخ نکشیده باشد. از مجلس تا قوه قضائیه تا مجمع تشخیص مصلحت نظام تا شورای نگهبان و نهاد قانون اساسی و غیره. توجه شود که این نهادها با تمام قوت و ضعف شان، ساختارهای مبتنی بر رای و نظر مردم هستند.
چهارم جنبه وحدانی مردم که بر علم و خرد آنها سوارست.
احمدی نژاد ازین جهت دو مواجهه خطرناک با مردم دارد