سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: این کتاب روایت زندگی پر از خیر و برکتی است که ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ در محله تهرانپارس تهران آغاز میشود و صحنه آخرش، در دل صحرای بوکمال سوریه رقم میخورد؛ همان طور که خود شهید نوید آرزو کرده بود، همان طور بیسر، همان طور بیسامان... «شهید نوید» مجموعه روایتهای جذاب و خواندنی از زبان خانواده، دوستان و همسر شهید است که در هر روایت بخشی از خصوصیات بارز اخلاقی شهید نوید را مطرح میکند. قرار گرفتن عین متن دستنوشتههای شهید نوید در لابهلای روایتهای کتاب از خصوصیات ویژه این کتاب است که مخاطب را با فکر و اعتقاد شهید نوید به خوبی آشنا میکند.
در برشی از کتاب میخوانیم: «خلوت مادر پسریمان همیشه برکت داشت. برکتش مقتلهایی بود که نویدم میخواند. من هم مینشستم روی صندلی آشپزخانه و دل میدادم به مقتلخوانیهایش. نور و عطر روضهها و اشکهایی که سر میخوردند روی صورت ماهش، میپیچید توی آشپزخانه کوچکمان، میرفت لابهلای طعم خورشتها و همراه برنجها قد میکشید و مثل پیچک، همه خانه را میگرفت. مادر خوشبختی بودم که خورشتم با آهنگ روضههای پسرم جا میافتاد، نه؟»