حمايت همهجانبه از تيم ملي فوتبال براي حضوري پرقدرت در جام جهاني، نه فقط تصميمي قابل تقدير كه بيشك مطالبه همه اهالي ورزش و حتي مردم است، اما دست به جيب شدن وزارت ورزش براي پرداخت ۱۰ ميليارد تومان، آن هم در روزهايي كه اوضاع مالي نامناسب داد بسیاری از المپيكيها را درآورده، نشان از تبعيض غيرقابل انكار وزيري دارد كه انگ فوتبالي بودن را ناروا ميداند، اما رفتار و گفتارش چيز ديگري را نشان ميدهد.
اگرچه فوتبال يكي از پرطرفدارترين رشتههاي ورزشي محسوب ميشود، اما سلطانيفر به عنوان وزير ورزش كه نقش پدر را براي ورزش بازي ميكند بايد همه فرزندانش (رشتههاي ورزشي) را به يك چشم ببيند و فارق از نگاه هواداري محبت و توجه خود را بين آنها تقسيم كند. حال آنكه تصميمگيريهاي گاه و بيگاه وزرات ورزش اين شبهه را ايجاد ميكند كه سلطانيفر با ايجاد فرق و توفير بين فرزندانش برخي را بيش از سايرين زير پر و بال خود ميگيرد.
تيم ملي فوتبال اين روزها و بعد از داستانهايي كه ويلموتس بلژيكي و تاج براي آن ترتيب دادند تا صعودش به جام جهاني نيازمند معجزه باشد بيش از هر زمان دیگری به حمايت نياز دارد، اما تكتك ورزشكاران المپيكي ايران نيز كه كمتر از يك ماه ديگر بايد در بزرگترين آوردگاه ورزشي دنيا به ميدان بروند هم براي كسب موفقيت نيازمند توجه هستند و اهمالكاري مديران فوتبال براي سنگلاخي كردن مسير صعود تيم ملي به جام جهاني بهانه خوبي نيست براي آنكه وزارت ورزش با تبعيض بين فوتبال و ساير رشتههاي ورزشي قبل از ناله كردن فدراسيون از بيپولي دست به جيب شود براي تيمار كردن معضلات مالي تيم ملي در مسير جام جهاني، وقتي پيشتر نالههاي المپيكيها در همين راستا گوش فلك را كر كرده بود!
10 ميليارد توماني كه قرار است به زودي به دست فدراسيون فوتبال برسد، ميتواند از بودجهاي باشد كه وزارت براي اين مجموعه در نظر گرفته كه با برآورد آقايان ميتواند زودتر دست فوتباليها را بگيرد، اما آيا اين مبلغ همان بودجه فدراسيون است يا پرداختي ويژهاي كه بار ديگر به جيب فوتبال به عنوان تافتهجدابافته ورزش روانه ميشود.