حضور بازيكن و مربي خارجي در تيمهاي باشگاهي موجب بالا رفتن كيفيت فوتبال ميشود، ولي اگر خارجيهاي بيكيفيت پايشان دوباره به ليگ باز شود بار جديدي روي دوش فوتبال خواهند گذاشتند. بازيكناني كه ميآيند اگر واقعاً حرفهاي و باكيفيت باشند با اين دستمزدها به ايران نمیآمدند و با چند برابر دستمزد به كشورهاي عربي ميرفتند. بازيكني مثل روبن دياز، مدافع پرتغالي منسيتي آنقدر خوب بوده كه گوارديولا او را رهبر و نظمدهنده خط دفاعي تيم معرفي ميكند. قطعاً اگر بازيكني مثل دياز به اينجا بيايد فوتبالمان را متحول خواهد كرد، ولي هيچ تيم ايراني پول استخدام بازيكني چون روبن دياز را ندارد. يك روز ميگويند بازيكن برزيلي به نام داسيلوا را با قيمت 25 هزار دلار استخدام كردهايم، در صورتي كه فوتبال برزيل پر از بازيكناني به اسم داسيلواست كه در سطوح مختلف بازي ميكنند. ضمن اينكه از دستمزد او ميتوان حدس زد كه چه كيفيتي دارد. اگر غير از اين بود قطعاً به تيمهاي حاشيه خليج فارس ميرفت، نه ليگ برتر ما. ورود بازيكنان و مربيان خارجي بيكيفيت طنابي بود كه به پايمان بسته شده بود و ما را به ته اقيانوس ميبرد. اين طناب را باز كرده بوديم و تازه داشتيم نفس ميكشيديم که نميدانيم چرا دوباره بايد به شرايط گذشته برگرديم! كلاً چهار، پنج تيم ليگ برتري هستند كه خارجيها را استخدام ميكنند. متأسفانه اعتبار فوتبال ايران به خاطر شكايتهاي خارجي آسيب ديده و هر وقت پروندهاي از ايران به فيفا ميرود با ديد از پيشبازنده به آن نگاه ميشود و ما را ذاتاً بازنده ميدانند. چقدر بايد هزينه كنيم كه اعتبار از دسترفتهمان بازگردد، حتي در موضوعات ديگري چون حق ميزباني نيز نميتوانيم به حق واقعيمان برسيم. متأسفانه شكايتهاي پرتعداد خارجي ذهنيت بدي از فوتبال ايران در دنيا ايجاد كرده است. در حالي كه چرخ فوتبال ما بدون خارجيهاي بيكيفيت نيز ميچرخد، مگر پرسپوليس با محوريت بازيكن خارجي دو فينال آسيا را تجربه كرد؟