كانال رسمي «بنياد شهيد مطهري» در تلگرام با استناد به كتاب «فلسفه تاريخ» شهيد مطهري، جلد يك، صفحه ۱۸۰، خاطرهاي درس آموز از استاد شهيد را به اشتراك گذاشت. استاد مطهري(ره) ميفرمايند: من يك درس شخصي را براي شما ميگويم. در سال ۱۳۲۵ كه مرحوم آقا سيد ابوالحسن فوت كرد و آقاي بروجردي مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم تمام مشكلات من در باب «خلافت» حل شد، يعني گذشته را در پرتو حال شناختم. آقاي آقا سيد ابوالحسن «مرجع كل في الكل» بود و من حدود هشت سال بود كه در قم بودم و افراد زيادي را ميشناختم كه آدمهاي خوبي بودند.
در آن چند روز يك مرتبه ميخواست يك قدرت بزرگ روحاني از مقامي به مقام ديگر منتقل شود، يك امتحان بسيار بزرگ. من يكمرتبه ديدم مثل اينكه حوزه قم زيرورو شد. يك حالت هول عجيبي به افراد افتاد. حال، هركسي گرايشي به يك آقا داشت. در راه گرايش به اين آقا و كوبيدن بقيه آقايان همه چيز فراموش شده بود. مثل اينكه موقتاً همه، همه چيز را فراموش كرده بودند. يك حالت جنونآميزي به وجود آمده بود. اين آن را تعديل ميكرد و آن يكي را تفسيق و ديگري به عكس.
گفتم سبحان الله! بشر چه موجودي است! پس اگر روزي پيغمبري بخواهد بميرد و يك خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، ميبيند آن عادلترين عادلها تبديل ميشود به فاسقترين فاسقها. از امتحانهايي كه در زمان حاضر براي بشر پيش ميآيد انسان ميتواند طبيعت بشر در گذشته را بفهمد كه ميفهمد. همين ما هم اگر بوديم از همين كارها ميكرديم. چيز عجيبي نيست كه انسان فكر ميكند آدمهاي خيلي استثنايي آمدند خلافت علي (ع) را غصب كردند. نه، اگر ما هم بوديم همين كارها را ميكرديم.