به گزارش جوان، ساعت۱۵:۳۰ چهارشنبه۲۹ اردیبهشت قاضی حبیب الله صادقی بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس مأموران کلانتری۱۲۶ فرجام از قتل زن سالخوردهای با خبر و راهی محل شد.
تیم جنایی در محل حادثه که طبقهدوم ساختمان سهطبقه مسکونی بود با جسد زن ۷۵ساله و پیکر زخمی شوهر وی روبهرو شدند. کمی آنطرفتر داخل پذیرایی پسر خانواده که چاقوی خونین کنارش افتاده بود روی مبل نشسته بود که مأموران پلیس او را به عنوان قاتل بازداشت کردند.
تنپیمایی جسد و آثار بریدگی و زخمهای بدن حکایت از آن داشت پسر جوان که میثم نام دارد با چاقو مادرش را به قتل رسانده و پدرش را نیز به شدت کتک زده است. شوهر مقتول گفت: میثم لحظه حادثه شروع به داد و فریاد کرد و بعد با مادرش درگیر شد. برای کمک به همسرم جلو رفتم که او مرا به شدت کتک زد و حالم بد شد. به گوشهای رفتم، اما او همچنان مادرش را کتک میزد و بعد هم چاقویی برداشت و ضرباتی به مادرش زد. وی در پایان گفت: من علت درگیری آنها را متوجه نشدم.
دختر مقتول هم به مأموران پلیس گفت: لحظاتی قبل زن همسایه با من تماس گرفت و گفت از خانه مادرم صدای دلخراشی شنیده است. او گفت صدای میثم را شنیده که با مادر و پدرم درگیر بوده و بعد هم صدای دلخراش مادرم به گوشش رسیده است. از همسایه خواستم موضوع را به پلیس خبر دهد و خودم به سرعت به خانه مادرم آمدم و با کلید یدکی که داشتم در را باز کردم و با صحنه خونین روبهرو شدم.
همسایه مقتول که زن میانسالی است، گفت: همیشه صدای درگیری میثم با پدر و مادرش به گوش ما میرسید. میثم پسر عصبانی و بد اخلاقی بود که مادر و پدرش را کتک میزد.
امروز هم صدای درگیری آنها را شنیدم و با دختر صاحبخانه تماس گرفتم و اطلاع دادم که از من خواست به پلیس زنگ بزنم و بعد به در خانهشان بروم و از مادرش خبر بگیرم. پس از این به در خانه آنها رفتم و در زدم و، چون از میثم میترسیدم که به من حمله کند چند پله پایین آمدم. میثم در خانه را باز کرد که از او سؤال کردم حال مادرش چطور است. او با عصبانیت گفت «خوب است» و بعد هم در خانه را محکم بست.
متهم که به گفته خانوادهاش از بیماری دو قطبی رنج میبرد در بازجوییهای ابتدایی به قتل مادرش اعتراف کرد، اما درباره انگیزه قتل حرفی نزد.
متهم صبح روز چهارشنبه ۵ خرداد برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد، اما این بار در ادعایی عجیب قتل مادرش را انکار کرد. وی گفت: من اصلا با مادرم مشکلی نداشتم که با او درگیر شوم و اینکه قبلا اعتراف کردم مادرم را به قتل رسانده ام قبول ندارم. آن روز با مادرم حرف میزدم که ناگهان او تعالش را از دست داد و روی زمین افتاد و سرش با جسم تیزی برخورد کرد و حالش بد شد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم که مادرم را به بیمارستان منتقل کنم، اما وقتی اورژانس به خانه ما رسیدند مادرم فوت کرده بود. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه متهم برای بررسی صحت روحی و روانی اش به دستور قاضی حبیب الله صادقی به پزشکی قانونی منتقل شد.