خرافات به معنی اعتقاد غیرمنطقی و ثابت نشده به تأثیر امور ماورای طبیعت در امور طبیعی و به عبارت دیگر، هر نوع پندار عجیب برای مردم عوام است. در واقع اعتقاد یا عملی است که معمولاً ناشی از جهل، سوءتفاهم از علم یا علیت، اعتقاد به سرنوشت یا جادو، تأثیر ماوراطبیعی درک شده یا ترس از آنچه ناشناخته است، میباشد. خرافات اصطلاحی است نسبی و مقید به زمان و مکان. برخی از خرافهها احتمالاً در گذشته بخشی از نظام گستردهتری از اندیشهها و باورها را تشکیل میدادند. ریشه این رفتار نادرست میتواند به فرهنگ و سنت هر جامعه برگردد که از قدیم شکل گرفته است یا به بیان واضحتر از محیط بیرونی انسان از جمله والد و دیگر مراقبان نشئت بگیرد. باور به خرافات در عصر جدید با وجود پیشرفتهای علمی هنوز در میان میلیونها نفر از مردم جهان رایج است.
خرافات در زندگی روزمره
رفتار خرافی و شرطیسازی کنشگر را اولین بار یک روانشناس امریکایی به نام فردریک اسکینر مطرح کرد. مثالهای زیادی از رفتار خرافی را میتوان در انسانها مشاهده کرد. زندگی روزمره ما پر است از اینگونه رفتارها. وقتی به طور کاملاً اتفاقی در روز پوشیدن لباس خاصی اتفاق خوبی برای ما افتاده، پوشیدن آن لباس برایمان تقویت شده و اکنون فکر میکنیم برایمان شانس میآورد و به نظر میرسد گاه حتی پایین بودن نرخ تکرار آن اتفاق نیز تأثیر اندکی بر باور خرافی ما میگذارد.
باورهای خرافی اثرات متعددی بر روان افراد دارد که به برخی از آنها اگر بخواهد اشاره شود میتوان از اختلالهایی از جمله وسواس فکری و عملی، اضطراب، افسردگی و... یاد کرد.
برخی از باورهای خرافی ممکن است تأثیری بر سلامت جسم و روان افراد نگذارد، اما برخی خرافات میتواند نه تنها بر فرد بلکه بر زندگی دیگران اثرات مخربی بگذارد.
همچنین به نظر میرسد که باورهای خرافی تنها به افراد کمهوش یا کمسواد تعلق ندارد و افراد خردمند و با تحصیلات بالا نیز ممکن است در دام باورهای خرافی بیفتند.
انواع و اقسام خرافات را بشناسیم
خرافات انواع مختلفی دارد. یکسری از خرافات بخشی از نظام باورهای مشترک اجتماعی هستند مثل باور به خوششانسی یا بدشانسی و...
طبقه دیگر از خرافات، تجربههای غیبی مانند ادراک فراحسی و اعتقاد به نیرو و توانایی ذهن در حرکت دادن اشیا میباشند و نوع دیگر خرافات شخصی است و آن، باورها و آدابی است که یک فرد شخصاً و برای خود ابداع کرده و بر این باور است که برای موفقیت در کارها یا پیشگیری از یک خطر به یکسری اعمال دست بزند. مثلاً به هنگام نوشتن باید با قلم معینی شروع کند یا وسایل میز به طرز خاصی آرایش یابند.
به طور مثال برخی انسانها در طول زندگی از قوانین خاصی پیروی میکنند که گاهی به اشتباه بودن آن باور دارند، گاهی خیر.
شخصی را میشناسم که آنقدر باورهای غلط را به خورد پوست و استخوان خود کرده بود که اگر برخلاف آن عمل میکرد با اتفاق خوبی مواجه نمیشد.
یکسری خرافات مثل نحسی عدد ۱۳، قیچی رو به هم نزن دعوا میشه، شب ناخن نگیر، چشم زخم، به گربه آب بریزی زگیل درمیاری و... خرافات رایج و مشترک میان مردم تلقی میشوند، اما برخی از رفتار خرافی وجود دارند که از دل اعمال شخصی ما میآیند، مثلاً فردی معتقد است خودکاری که با آن امتحانش را قبول شده، تمام امتحاناتش را نیز با آن قبول خواهد شد. به آن خودکار نگاه جادویی پیدا میکند و اگر جوهرش تمام شود یا به هر دلیلی نتواند از آن استفاده کند، اعتماد به نفس خود را در امتحان دادن از دست خواهد داد به طوری که واقعاً از شدت ترس و اضطراب در امتحانش موفقیت کسب نمیکند و همین بهانهای میشود برای دامن زدن به باورهای غلط.
چرا به خرافات روی میآوریم؟
دلایل متعددی برای گرایش به خرافات شناخته شده است، از جمله گریز از مسئولیت (فرافکنی)، نیاز به همدلی دیگران، ترس از طرد شدن، ناکامی، شکست و....
شواهد در حال حاضر حاکی از آن است که وقتی امکان کنترل محیط کمتر میشود، گرایش مردم به خرافات نیز بیشتر میشود. وقتی افراد احساس میکنند که نمیتوانند برای شرایط زندگی خود که از آن راضی نیستند کاری یا تغییری انجام دهند به افکار و عقاید خرافی متوسل میشوند. تحقیقات نشان میدهد که انواع رفتارهای خرافی در طبقه پایین اجتماع، افراد دارای سطح هوشی و تحصیلاتی پایین و آنهایی که در محیط خانوادگی خود دارای والدین مستبد و انضباط خشن هستند، بیشتر دیده میشود. معمولاً راهحل نهایی که اغلب برای مبارزه با رفتارهای خرافی پیشنهاد میشود، آموزش مردم است.
روی صندلی ۱۳ بنشین
خرافاتیترین فرد باید بتواند در ردیف ۱۳ سینما روی صندلی شماره ۱۳ بنشنید، آن هم هنگامی که جز این ردیف و صندلی هیچ جای دیگری برای نشستن وجود نداشته باشد، اگر فرد نتواند این کار را انجام دهد، نوعی رفتار و واکنش اجباری ناشی از خرافات در او به وجود میآید!
اولین راه برای مقابله با خرافات این است که رفتار و اعتقاد خرافی را بشناسیم و بپذیریم که ضرر دارد وگرنه نمیتوانیم رفتار خرافی را از فهرست عادتهای بد خود حذف کنیم. انسان باید به حدی از درک و شعور برسد که از خرافات فاصله بگیرد، بتواند به تصورات واهی بخندد و خود را اسیر و بنده خرافات نکند.
هر چه بیشتر به اشیا، مفهومی نمادین بدهیم به همان اندازه در زندگی وضع نامطمئنتری خواهیم داشت؛ بنابراین باید از خود بپرسیم چگونه میتوانیم مطمئنتر و خاطرجمعتر باشیم؟ چون در پشت تصورات خرافاتی اغلب تصویری از ما وجود دارد که میتواند به ما کمک کند تا متحول شویم.
بهترین راه در این زمینه، خودشناسی و آگاهی از چیزهایی است که از ذهنمان میگذرد، هر گاه به فرافکنیهای ذهن خود فکر کنیم یا هرگاه درباره نداشتن اعتماد به نفس خود تفکر کنیم و در راه کسب اعتماد به نفس از روانشناس کمک بگیریم تا ریشههای مشکل خود را پیدا کنیم، به جای گرفتار شدن در خرافات به وسیله علم مشکل ما ریشهیابی و سپس درمان میشود. یا حتی اگر با همسر خود به مشکل بر میخورید به جای کمک گرفتن از یک غیبگو، با هم یا تنهایی در جلسات روان درمانی شرکت کنید و اینگونه به جنگ با عقاید خرافی بروید.