استقبال عجیب مردم از یک مستند خاص، باعث شد زندگی اولین قاتل سریالی زن در ایران، عنوان پرمخاطبترین مستند شبکه نمایش خانگی را به خود اختصاص دهد.
مستند «مهین» نگاهی دارد به شخصیت و پرونده قضایی زنی به نام مهین قدیری که در دهه ۰۸ به عنوان یک قاتل سریالی معرفی شد؛ اولین زنی که لقب قاتل سریالی را به خود اختصاص داد، اینکه یک زن دست به چنین جنایاتی بزند. اکنون و نزدیک دو دهه بعد، دستمایه ساخت مستند سینمایی «مهین» به کارگردانی محمدحسین حیدری شده است که از سوی خانه مستند انقلاب اسلامی تولید و پس از چند حضور موفق در جشنوارههای سینمایی، وارد شبکه نمایش خانگی شده و رکورد مخاطب را زده است. «جوان» در گفتگو با کارشناسان به علل جذابیت «مهین» پرداخته است.
جنبههای دراماتیک زندگی یک قاتل سریالی
رضا شفاخواه، حقوقدان و وکیل داوطلب زنان بدسرپرست و بیسرپرست، در گفتگو با «جوان» پیرامون شخصیت «مهین» میگوید: «از نظر مهین شرط اساسی بقا در چنین شرایطی عادی سازی جنایت و توجیه آن به عنوان شرط لازم و ضروری برای زنده ماندن و در نتیجه رهایی از احساس مکافات جنایت به شمار میرود، از همین رو گمان میرود تعدد جنایات مهین مرهون اتکا به چنین دیدگاهی است.»
شفاخواه ادامه میدهد: «به نظر میرسد مطابق دادهها و اطلاعات ارائه شده در فیلم که شامل گزارش جامعی از روند قضایی پرونده و مراحل تعقیب، تحقیق و مجازات مهین میباشد، مقامات قضایی و قضات تحقیق نیز ابتدا به دنبال سادهسازی موضوع قتلهای رخ داده بودهاند چراکه اولاً در بدو امر سریالی بودن و ارتباط جنایات با یکدیگر را موجب ایجاد حساسیتهای امنیتی برای جامعه برشمردهاند و ثانیاً موضوع اینکه قاتل ممکن است زن باشد را تا انتهای مرحله تعقیب منتفی دانستهاند که این امر میتواند به نوعی ناشی از دیدگاه جنسیتزده مقامات تحقیق در دادرسی کیفری نیز تلقی گردد.»
این حقوقدان با اشاره به مستند «مهین» میگوید: «بازسازی صحنههایی از زندگی شخصی مهین و نحوه ارتکاب قتلها از نقاط قوت و از عوامل تأثیرگذاری فیلم محسوب میشود. همچنین دسترسی فیلمساز به اسناد و اوراق پرونده محاکماتی و مصاحبه با قضات و مقامات تحقیق و دادستان محترم وقت قزوین و بیان جزئیات بسیار کلیدی از زبان ایشان، فیلم را به مرجعی معتبر جهت رجوع و استناد و آگاهی کامل از روند حقوقی پرونده تبدیل میکند.»
فعال حقوق زنان بدسرپرست میگوید: «به نظر میرسد خود کارگردان مفتون صحنهگردانی مهین شده است. جذابیت شخصیت و توان بالای برقراری ارتباط مهین همانطور که توسط ضابطین قضایی و افسران آگاهی و بازپرس پرونده هم مورد اشاره قرار میگیرد، حتی از پس فیلمی که حین جریان دادرسی ضبط شده نیز مبرهن است، از همین رو گویا فیلمساز دیگر خود را بینیاز از روایت تحلیلی و کارشناسی نسبت به موضوع فیلم دانسته و تنها به ذکر جملاتی کوتاه از یک روانشناس که اظهاراتش مطلبی به دانش بیننده اضافه نمیکند، بسنده مینماید. به عبارتی کشش شخصیت مهین، خود فیلمساز را بر آن داشته تا به جای تحلیل و پرداخت به وجوه جامعهشناختی و روانشناختی یکی از مهمترین پروندههای قتلهای سریالی رویه قضایی ایران به جنبههای دراماتیک موضوع بپردازد.»
مستند باید جامعتر میشد
وی تأکید میکند: «با توجه به ابعاد اجتماعی این پرونده جا داشت اطلاعات بیشتری از گذشته مهین، روابطش با همسرش، بیماری فرزندش، مناسبات خانوادگی و روابط اجتماعی او به بیننده ارائه میشد چراکه در این صورت احتمالاً جملاتی که توسط مهین در انتهای فیلم و در دادگاه ادا میشود مبنی بر اینکه «مهین ساخته دست همین شهر است» یا «همیشه مغلوب بودم» و «زن بودن یعنی ضعیف بودن» از اثرگذاری لازم برخوردار و برای بیننده ملموستر میبود.»
شفاخواه میگوید: «به طور خلاصه همانطور که مهین در دادگاه اشاره میکند به نظر میرسد او ساخته و پرداخته ساختار شهری است که در متن خود حاشیهای از زنان سرپرست خانواری را جای داده که به عنوان قربانیان خاموش آسیبهای اجتماعی صدایشان به جایی نمیرسد و سرانجام روزی یکی از آن میان همچون مهین که تحمل فشار اجتماعی دیگر برایش ناممکن شده همه ارزشها و خط قرمزها را فاقد معنی یافته و طغیان میکند و برای حفظ بقای خود و فرزندانش هر جنایتی را مباح میشمارد چراکه در چنین وضعیتی انتخاب بین بودن یا نبودن است نه انتخاب بین خوب و بد.»
پدیدههای اجتماعی حرفهای زیادی دارند
رضا مشتاقی، مستندساز، حقوقدان و پژوهشگر معضلات اجتماعی به «جوان» میگوید: «یک پدیده جنایی اگر به درستی مورد مطالعه قرار بگیرد، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. مطالعه جنایات فقط دیدن خون و جراحت نیست بلکه میتواند ما را به حقایقی از خرد حکمرانی و ساختارهای یک جامعه رهنمون کند.»
مشتاقی با بیان اینکه وقتی در استان برخوردار و نزدیک به مرکز مثل قزوین با وقوع چهار قتل شبیه هم، پلیس استان اعلام میکند توان رسیدگی به این پرونده را ندارد و باید از مرکز به یاری او بیایند، ادامه میدهد: «در اینجا خبردار میشوید که احتمالاً یک توسعه ناهمگون و توزیع نابرابر امکانات و تأمین- امنیت اتفاق افتاده است یا وقتی متهم درخواست میکند مقام قضایی قول بدهد از کودکان او - (که یکی از آنها به شدت بیمار است) حمایت کند و سپس حاضر به اعتراف میشود، شاخکهای شما در مورد کارآمدی نظام تأمین اجتماعی در چنین جامعهای حساس میشود و میپرسید که مقاماتی که تکلیف حمایت از کودکان را دارند، پیش از وقوع قتلها کجا بودهاند.»
وی با اشاره به اینکه سه مستند «آنگاه عنکبوت آمد»، «مهین» و «بیجه» سه مستند ایرانی هستند که به قتلهای سریالی پرداختهاند و در هر سه این موارد این موانع مشهود است، تأکید میکند: «مهین از حمایت بیشتری نسبت به آثار مشابه خود برخوردار بوده است و علاوه بر دسترسی به پرونده، مقامات درگیر، فیلمهای بازسازی جنایات و اعترافات متهم، راوی آن نیز یکی افسران درگیر پرونده است و این از نقاط قوت اصلی مستند مهین است، با وجود این در همین مستند هم خلأ حضور یک کارشناس زن که به تحلیل این قاتل سریالی زن بپردازد یا یک روانشناس و روانپزشک که با مهین مصاحبه عمیق کرده باشد، احساس میشود و شما برای شناخت مهین ناچارید بر بازجوییهایی که بیشتر برای کشف جرم کاربرد دارد، تکیه کنید.»
مشتاقی تأکید میکند: «مهین مستند داستانی قدرتمندی است که ما را امیدوار میکند مسئولان قضایی و انتظامی از این پس و در مواجهه با پدیدههای جنایی دیگر، کار را به کاردانان بسپرند تا با آزادی عمل و بدون سانسور به تحلیل علمی و ارائه رسانهای و سینمایی آن بپردازند.»