۱- مهمترین نیاز جوانان راجع به نیازهای جوانها زیاد صحبت میشود؛ من گفتهام، قبل از من هم گفتهاند، اما میدانید از نظر من مهمترین نیاز جوانان چیست؟ نیاز عمده جوانان، هویت است؛ باید هویت و هدف خودش را بشناسد: باید بداند کیست و برای چه میخواهد تلاش و کار کند. دشمن میخواهد هویت جوان ایرانی را از او بگیرد؛ اهداف را از بین ببرد؛ افقها را تیره کند؛ به او بگوید تو یک موجود حقیر و محدود هستی؛ پیش من بیا تا تو را زیر بال بگیرم. معلوم است؛ کشور ثروتمند ایران و منطقه بسیار مهم و راهبردی ما و تأثیرات فراوانی که این ملت از همهسو میتواند بگذارد؛ همه از طریق تحقیر شخصیت جوانها، در مشت دشمن میآید. امروز برنامه دشمن نسبت به شما جوانها این است؛ خیلی باید بیدار باشید.
۲- کسب دانش و تعمیق ایمان شما جوانان در بهار زندگی خود به کسب دانش سرگرمید. اولاً این را مهم شمرید و هرچه میتوانید از آن برخوردار شوید. ثانیاً عمق بخشیدن به ایمان و دست یافتن به معرفت دینی و مجاهدت برای حفظ طهارت و صفای دل نیز در جوانی از همیشه میسرتر است. در این نیز، کوششی در خور به کار برید.
۳- جوانان عزیز! حضور در صحنه پرشور دانشاندوزی که از زیباترین و مبارکترین فصول دوران جوانی است هنگامی که با مجاهدتهای اسلامی و تلاش در راه گسترش فهم و معرفت درست دینی و سیاسی همراه باشد، یکی از بزرگترین آمیزههای معنوی برای نسل جوان کشور را پدید میآورد.
۴- انتخاب راه حقیقی به نظر من خود شما جوانها بزرگترین مسئولیت را دارید؛ مسئولیتی که میتوانید آن را انجام دهید. عزیزان من! هر جوانی دوست میدارد کشوری که در آن زندگی میکند و خاکی را که از آن روییده، عزیز، سربلند، مقتدر و برخوردار از همه زیباییها و نیکیها باشد؛ دلش میخواهد جامعه متمدنی داشته باشد؛ دلش میخواهد از پیشرفتهای علمی و عملی برخوردار باشد؛ این آرزوی هر جوانی است. برای این، دو راه در پیش است: یک راهحل واقعی، یک راهحل کاذب و بدلی. راه واقعی چیست؟ این است که جوان ایرانی تصمیم بگیرد در زمین خود، بذر خود را بپاشد؛ از اندوخته و ثروت فرهنگی خود استفاده کند؛ اراده خودش را به کار بگیرد؛ برای شخصیت و استقلال خود ارزش قائل شود؛ جامعه عاریت نخواهد و دنبال تقلید و عاریهگیری الگوهای بیگانه نباشد.
۵- راه کاذب چیست؟ راه کاذب این است که یک ملت به تغییر ظاهری دل خوش کند و از حرکت عمیق روبرگرداند. یک وقت میبیند آدمی هست که نه معلوماتی دارد، نه سوادی دارد؛ نه تجربهای نشان داده؛ نه ارادهای دارد؛ نه کاری از او بر میآید؛ لباس و آرایش و شکل خودش را شبیه فلان هنر پیشه یا فلان جوان غربی کرده است، این راه کاذب است. آیا شما با این کار متمدن شدید و تحول پیدا کردید؟!
۶- تقویت ایمان با عمل آینده این انقلاب، آینده این نظام و این کشور به برکت اسلام، یک آینده بسیار روشن و درخشانی است. کسانی که باید این آینه را شکل بدهند، عمدتاً شما جوانها هستید. اولاً ایمان اسلامی را با عمل در خودتان تعمیق کنید، که این اساس کار است. ایمان هم یک چیز کتابی و ذهنی نیست، در عمل، ایمان تقویت پیدا میکند. انسان، خدا را در میدان مجاهدت برای خدا بهتر میبیند. این مجاهدت هم سنگرهای مختلفی دارد، سنگر علم و سازندگی هم از آن جمله است. با تقوا، با تضرع پیش خدای متعال، با انجام عبادات و با اجتناب از محرومات ایمان را تقویت کنید.
۷- تکیه به جوانان مؤمن جوانان، باید همیشه در صحنه باشند. تربیت شوند آموزش ببینند و مبارزه کنند. علمی و عملی دانش بیندوزند به تخصصهای مختلف دست پیدا کنند تا کشورمان بینیاز شود، مستقل بماند، وابسته نباشد، خودکفا شود، جوانان آیندهسازان این دیارند امیدوار و پرتلاش باید به آنها اعتماد کرد، اعتقاد داشت و هدایت کرد. جوان مؤمن، معتقد و مخلص هیچچیزی نمیخواهد جز میدانی برای مجاهدت و مبارزه در راه خدا و سازندگی. جوانان را باید در صحنه نگه داشت، مسئله مهم در امر سازندگی و بازسازی کشور، سپردن کارها بهدست جوانان است. اگر جوانان به سلاح علم و ایمان مجهز نشوند، نخواهند توانست بار سنگین ادارهی کشور را به دوش بگیرند.
۸- توقع از جوانان آنچه که ما امروز ازجوانان انتظار داریم؛ عیناً همان چیزی است که در روز اول انقلاب و قبل از انقلاب از جوانان انتظارداشتیم. ما از جوان میخواهیم در عین پاکی و پارسایی و دینداری، با نشاط باشد، پرشور باشد، اهل ابتکار باشد، خلاق باشد، کار کند و از تنبلی بپرهیزند.