سرویس ورزشی جوان آنلاین: مدالآوران و قهرمانان ورزش کشور برای اعتلای نام میهنمان عمر و جوانی خود را در اردوهای بلندمدت و طاقتفرسا سپری میکنند به این امید که با کسب مدالهای خوشرنگ افتخارآفرینی کنند. ولی همین ورزشکاران نخبه از داشتن شغل و درآمد برای گذران زندگی و تأمین معیشت محروم هستند. چه بسیار مدالآورانی که راهی جز دستفروشی، کارگری و مشاغل کاذب ندارند. در روزگاری که فوتبالیستها با درآمدهای نجومی خود زندگی لاکچری در دنیای حقیقی و مجازی دارند، مشکلات معیشتی عرصه را بر قهرمانان سایر رشتهها تنگ کرده تا جایی که برخی به فکر مهاجرت و ترک وطن میافتند. برای بررسی مشکلات پیش روی مدالآوران و بیتوجهی مسئولان در ایجاد شغل برای آنها پای صحبتهای علیرضا سهرابیان رئیس فدراسیون قایقرانی نشستیم، رئیسی که خود چالشهای معیشتی ورزشکاران را از نزدیک لمس کرده است.
چه شرایطی باعث میشود ملیپوشان ایرانی به سمت مهاجرت سوق پیدا کنند؟
همه ورزشکاران کشورمان عاشق وطنشان هستند و عرق شدیدی به این خاک دارند، اما برخی از آنها به خاطر مشکلات شدید مالی، بیکاری، بیتوجهی مسئولان و... به فکر مهاجرت میافتند. در این بین هستند گرگهایی که در لباس میش ظاهر میشوند و سعی میکنند افکار یک نخبه ورزشی را منحرف کنند و به سمت دیگری سوق دهند، متأسفانه با شرایطی که برخی مدالآوران موفق هم دچارش میشوند. این اتفاقات حاصل ضعف در قوانین ماست؛ ورزشکاری که تمام روز و شبش را برای اهتزاز پرچم کشورش تلاش میکند و به هدفش نیز میرسد، اما بعد از موفقیت در عرصههای بینالمللی از اشتغال به کار محروم است. شرایط به همین صورت ادامه پیدا میکند و ملیپوش بعد از سالها که به سن بازنشستگی و خداحافظی از دنیای قهرمانی میرسد تازه میفهمدای دل غافل خیلی چیزها را از دست داده و هنوز یک شغل ثابت ندارد. این موضوع باعث ناامیدی، بیانگیزگی و حتی سرافکندگیاش میشود و تمام تمرکز و قدرت تفکرش را از دست میدهد.
از بین نفراتی که مهاجرت کردند چه کسانی دوباره به ایران بازگشتند تا برای تیم وطن خود مسابقه دهند؟
افراد زیادی از بین مدالآورانمان به خاطر همین شرایط به خارج از کشور رفتند، به ویژه در رشته قایقرانی، مثل سعید فضلالله که قرار است در تیم پناهندگان در المپیک توکیو شرکت کند. علت رفتنش نیز اختلاف با فدراسیون وقت سر یک جایزه کوچک بود! در حالی که به راحتی میتوانستند با کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش صحبت کنند و با دلجویی از این ورزشکار شرایط دیگری را رقم بزنند. میتوانستند کار را مدیریت کنند، اما نکردند. یک سال و نیم با او صحبت کردیم و سعید فضلالله خودش را یک ایرانی میداند و کشورش را دوست دارد. او به دلایل کاملاً غیرسیاسی ترک وطن کرده و به خاطر علاقه زیادش به این مرز و بوم به ما اعلام کرده که به عنوان یک لژیونر در بازیهای آسیایی هانژو برای ایران مسابقه خواهد داد. فضلالله پناهنده نشده و کارهای اقامتش را انجام داده است. مثل فوتبالیستهایی که در خارج هستند و به تیم ملی هم کمک میکنند.
بازگشت ورزشکاران مدالآور به کشور اتفاق خوبی است. حفظ این نخبههای ورزشی نیازمند چه برنامهای است؟
فکر کنید فرزندتان به خاطر عدم مدیریت شما و به دلیل یک اختلاف کوچک از خانه بیرون میرود. آیا شما در را برای همیشه روی او میبندید؟ یا اینکه شرایطی را مهیا میکنید تا فرزند با عشق و علاقه به خانه بازگردد؟ من و بقیه مدیران هم باید همین کار را انجام دهیم. گناهشان عدم مدیریت من و امثال من بوده است. به آنهایی که به خاطر مسائل سیاسی رفتهاند کاری ندارم و تکلیفشان مشخص است. من تنها در مورد ورزشکارانی صحبت میکنم که به خاطر مشکلات مالی و از دست دادن انگیزه به خارج از کشور رفتند و امثال من نتوانستند فضا را برای استفاده از تواناییهایشان مهیا سازند.
مسئولان چگونه باید از کوچ سایر سرمایههای ورزشی پیشگیری کنند؟
یک شورای راهبردی و کارگروهی با حضور افراد متخصص نیاز داریم. این افراد باید خود را مادر و پدر این ورزشکاران بدانند و خودشان را جای آنها بگذارند. ورزشکار میخواهد ازدواج کند و فقط میتواند بگوید قهرمان هستم و شغلی ندارم. این وضعیت برای بهمن نصیری ملیپوش روئینگ هم پیش آمد. به همین خاطر بود که من از وزیر ورزش، آقای نوبخت، رئیس کمیته ملی المپیک و سایر مسئولان استان خواستم که یک شغل برای این ورزشکار دست و پا کنند. نصیری ورزشکاری بود که به تیم ملی آذربایجان رفت، ولی فروردین سال ۹۸ به تیم کشورش بازگشت و برای ما افتخارآفرینی کرد. من که نباید برای پیدا کردن شغل آن هم برای ملیپوش به عالم و آدم رو بیندازم. درد از این بالاتر که ورزشکار میبیند رئیس فدراسیون برای این موضوع خودش را به در و دیوار میزند. من برای خانوادهام هر کاری میکنم، شک نکنید که برای دخترها و پسرهای قایقرانم از هیچ تلاشی فروگذار نخواهم بود. این قول را به نصیری دادهام و تا وقتی شغلش درست نشود دستبردار نیستم.
انتظارتان از دولت جدید برای حل مشکلات معیشتی ورزشکاران چیست؟
انتظار میرود پس از انتخاب اصلح در انتخابات ریاست جمهوری، مسئولان ورزش برای افرادی که در رقابتهای آسیایی و جهانی افتخارآفرینی کرده و مدال گرفتهاند اشتغالزایی کنند. دولتمردان هر دوره از ایجاد چندهزار شغل خبر میدهند، انتظارمان این است که از بین آنها ۵۰ شغل را نیز برای قهرمانان و ورزشکاران در نظر بگیرند. ورزشکاران مدالآور ما وقتی برای تشکیل خانواده و ازدواج پا پیش میگذارند از آنها میپرسند شغلت چیست؟ در جواب این سؤال سرشان را پایین میاندازند و این شرایط واقعاً برایشان سخت است. خودم سالها ورزشکار بودم و این معضلات را از نزدیک دیده و لمس کردهام. همین اتفاق زمانی برای من افتاد، خدا کمکم کرد و من صاحب شغل شدم، ولی این شرایط برای همه ورزشکاران رخ نمیدهد. آن وقت است که به امید پیدا کردن کار و شغل ترک وطن میکنند. باز هم تأکید میکنم ورزشکاران ما عاشق ایران هستند، ولی ناامیدیها آزارشان میدهد. باید حواسمان به نیازهای نخبههای ورزشی باشد. خیلیها رفتهاند و اگر من نتوانم آنها را دوباره به ایران بازگردانم ضعف مدیریتی من است.
چرا ایجاد شغل برای ورزشکاران مدالآور تا این اندازه سخت است؟
به خاطر اینکه مدالآورانمان را با یک رشته خاص مقایسه میکنند! فوتبالیستها قراردادهای میلیاردی و درآمد خوب دارند. خوشا به سعادتشان و هیچ گلایهای هم نداریم و این حق قهرمانان دیگر هم هست. چطور وقتی زمان بازیهای آسیایی و المپیک میشود همه نگاهها به سمت رشتههای غیرفوتبالی و مدالآور است؟ مدالآوران همیشه در شرایط حساس و سرنوشتساز یار و یاور کشورشان بودهاند، ولی برای یک شغل آبرومند باید حسرت به دل بمانند. مثلاً بهمن نصیری آرزو دارد آتشنشان شود نه معاون وزیر! آتشنشانهایی که جانشان کف دستشان است و صبح از خانه بیرون میآیند و برگشتشان با خداست. کو گوش شنوا؟!
شرایط ورزشکاران مدالآور با فوتبالیستها که درآمد نجومی دارند قابل قیاس است؟
اگر بخواهم دروغ بگویم باید بگویم ما به ورزشکارانمان خیلی میرسیم و آنها هیچ مشکل مالی ندارند. من به ورزشکارم پول توجیبی میدهم نه حقوق چراکه بودجهای که در اختیارم است کفاف حقوق دادن را نمیدهد. ورزشکارم درآمدش یکونیم تا ۲ میلیون تومان است، اما یک فوتبالیست از ندادن دستمزدش توسط باشگاه گلایه میکند و میگوید توانایی پاس کردن چک خرید خانهاش در الهیه را ندارد! این شرایط را با ملیپوش قایقرانی مقایسه کنید، آنها حتی برای خرید مکملهایشان نیز در مضیقه هستند. ببینید فرق از کجا تا کجاست.
علت این همه تبعیض چیست؟
فوتبالیها حق خودشان را میگیرند و من نمیگویم چرا به آنها پول میدهید. درست است که آنها بعضاً بیشتر از حق شان نیز درآمد دارند، ولی حق مدالآوران سایر رشتهها هم بسیار پایینتر از حد تصور است. یک بوکسور در رینگ مبارزه میکند و با بینی شکسته به خانه میرود، جودوکایی که لباسش بعد از چند بار شستن از بین میرود، کشتیگیری که بعد از مدالآوری دستفروشی میکند، دوچرخهسواری که با همسرش سبزی میفروشد و... اینها گوشهای از وضعیت ملیپوشان و مدالآوران است. این حرف ورزشکاران است. چون من ملیپوش بودم، کاپیتان تیم ملی بودم، مربی و سرمربی تیم ملی بودم، مدیر تیمهای ملی بودم، دبیر فدراسیون بودم، نایبرئیس فدراسیون بودم و در آخر رئیس فدراسیون شدم درد تکتک ورزشکاران را میدانم.
فکر میکنید با این شرایط بتوان وضعیت رسیدگی به قهرمانان را تغییر داد؟
مدیرانی در وزارت ورزش بودند که به فدراسیونهای مدالآور کمک کردند. امیدوارم در دولت جدید مدیرانی روی کار بیایند که به معنای واقعی ورزشکار را درک کنند و نیازهای ورزشکاران را بشناسند. تنها چیزی که علاج ندارد مرگ است. مگر میشود بگوییم نمیتوانیم به قهرمانانمان رسیدگی کنیم؟ امیدواریم ورزشکاران جوان ما در دولت نماینده داشته باشند و دردشان را مستقیم بگویند.