توسعه روابط با کشورهای منطقه یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی دولت سیزدهم به ریاست آیتالله رئیسی خواهد بود. اگر چه چنین راهبردی میتواند فواید فراوانی برای کشور به خصوص برای مقابله با تحریمها داشته باشد، اما در مقابل امریکاییها نیز تلاش خواهند کرد از تمام ابزارها همچون دوران اوباما برای تضعیف این روابط استفاده کنند؛ ابزارهایی که بخشی از آن استفاده از اختلافات و شکافهای درونی پیرامون این مسئله خواهد بود.
یکی از نکات مهمی که در مورد دولت جدید به خصوص نحوه تعامل آن در حوزه روابط خارجی قابل بررسی است، بحث روابط با کشورهای منطقه است.
آیتالله رئیسی از همان ابتدا و در دوران تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری یکی از مهمترین اهداف دولت خود را بهبود روابط با کشورهای منطقه به خصوص همسایگان عنوان کرده است. این مسئله از آنجا که مورد تأکید سایر کاندیداها هم بود به سرعت مورد توجه تمام گروهها، شخصیتها و دولتهای منطقهای قرار گرفت. استقبال گسترده گروههای مقاومت نیز نکته دیگری بود که در این میان توجه همگان را به خود جلب کرد، البته توجه به همسایگان جزو راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی در مقابله با بحرانها و درگیریهای خارجی بوده است، اما به نظر میرسد در دولت آینده این مسئله به صورت جدیتری مورد توجه قرار بگیرد.
مهمترین انگیزه توسعه روابط با همسایگان
شاید در برهه فعلی مهمترین انگیزه از تقویت روابط با کشورهای منطقه دور زدن تحریمها و مقابله با محاصره اقتصادی باشد که امریکا به دنبال تحمیل آن علیه ایران است. نباید فراموش کنیم روابط اقتصادی ایران با کشورهای منطقه اغلب کمترین آسیبپذیری را در مقابل تحریمها دارد. چنین نکتهای توجه امریکاییها را هم به خود جلب کرده، اما به دلیل درهمآمیختگی اقتصاد ایران و کشورهای منطقه مقابله با آن بسیار سخت بوده است، به عنوان مثال امریکاییها تلاش فراوانی کردهاند صادرات انرژی ایران را به عراق قطع کنند، اما هر بار مجبور به تمدید معافیتهای مربوط به آن شدهاند. این مسئله یک پیام بیشتر برای ایران ندارد و آن هم اینکه امریکاییها مجبور هستند قواعد بازی ایران در این حوزه را قبول کنند.
در کشور پاکستان نیز ایران توانسته است با صادرات سوخت به صورت غیرمتمرکز سود بالایی را نصیب خود کند، البته این نوع روابط آسیبهای مخصوص به خود را نیز دارد، به عنوان مثال هم اکنون مهمترین لنگر ارزی ایران در کشور امارات قرار دارد و با توجه به سیاستهای خصمانه امارات علیه ایران این مسئله مشکلات فراوانی برای مبادلات ارزی کشور ایجاد کرده، اما در نهایت امارات نیز هیچ گاه راضی به قطع کامل روابط ارزی ایران نشده است.
در مورد ترکیه نیز هم اکنون ایران روابط بسیار خوبی با این همسایه غربی خود دارد، به گونهای که بخش مهمی از روابط ارزی ایران از همین کشور انجام میشود. علاوه بر این ایران مهمترین تأمینکننده گاز ترکیه به شمار میرود. همه این موارد برای اینکه ایران مهمترین همکاران تجاری خود در آینده را کشورهای منطقه ببیند، کافی است. مقام معظم رهبری نیز در سخنان خود بارها بر این مسئله تأکید کردهاند، به عنوان مثال ایشان در سخنرانی نوروزی خود در سال ۹۷ تأکید کردند: «بازاریابی بیرون از کشور و صادرات هم یکی از انواع حمایت از کالای ایرانی است. ما که با ۱۵ کشور همسایهایم - غیر از کشورهای دیگرِ دوردست که میتوانند کالای ایرانی را مصرف بکنند، با ۱۵ کشور همسایه هستیم- از این همسایگی استفاده کنیم، کالای ایرانی را صادر کنیم، این، هم به عهده وزارت خارجه است، هم به عهده وزارت بازرگانی است، هم به عهده فعالان اقتصادی مردمی است، بازاریابی کنند. اگر ما بتوانیم ۲۰ درصد از تولیدات کشورهای همسایه خودمان را - فقط همسایه- [یعنی]۲۰ درصد از مجموع مصرف آنها را متعهد بشویم، فلان تعداد شغل [ایجاد میشود]- یک عدد خیلی بالا که من الان درست یادم نیست، نمیتوانم عرض بکنم- که تأثیرش در ایجاد اشتغال در کشور و ایجاد ثروت ملی بسیار زیاد خواهد بود.»
وجه اشتراک سیاست منطقهای بایدن و اوباما
در حوزه ارتباط با گروههای مقاومت در منطقه نیز میتوان گفت ایران شرایط بهتری را در چهار سال آینده تجربه خواهد کرد. پیامهای تبریک رهبران این گروهها به آیتالله رئیسی بازتابی از همین نگاه مثبت است، با این حال نباید فراموش کرد هر چه این نگاه و چشمانداز آینده این روابط بهتر و بیشتر شود، توطئههای امریکاییها برای ضربه به این روابط بیشتر خواهد شد.
دولت بایدن بارها در مقاطع مختلف به این نکته اشاره کرده است که با توان منطقهای ایران مقابله خواهد کرد. برخلاف دوران ترامپ دموکراتها همیشه علاوه بر اقدامات نظامی به دنبال این هستند بتوانند از شکافهای داخلی در ایران برای مقابله با توان منطقهای ایران استفاده کنند، نمونه این رویدادها را میتوان در اقدامات دولت اوباما در سال ۲۰۰۹ میلادی دید. این مسئله از آنجا اهمیت دارد که دولت بایدن دقیقاً ادامه دولت اوباماست و میتوان انتظار اقدامات مشابهی را در همین رابطه داشت.
در همان زمان روزنامه والاستریتژورنال در ۲۷ ژوئن ۲۰۰۹ نوشت که امریکا در شورشهای ایران به دنبال فرصتی برای کسب نفوذ در خاورمیانه است. مقامهای دولت اوباما و متحدان این کشور در خاورمیانه به دنبال این هستند با سرمایهگذاری روی بحران سیاسی ایران، دستاوردهای راهبری تهران در سرتاسر منطقه را از بین ببرند.
کارشناسان امور راهبردی امریکا معتقد بودند ناآرامیهای داخلی ایران ممکن است رهبران این کشور را وادار کند حمایتها از این سازمانها را کنار بگذارند و به جای آن بر خاموش کردن مخالفان داخلی متمرکز شوند. باراک اوباما نیز تمایلش را برای ازبینبردن اتحاد نظامی و اقتصادی بشار اسد با تهران ابراز کرد.
کاخ سفید در همین راستا تصمیم گرفت سفیر امریکا در دمشق را بعد از وقفهای چهار ساله به سوریه برگرداند؛ اقدامی که دستکم تا اندازهای ناشی از افزایش امیدواری واشنگتن به این موضوع بود که بیثباتی داخلی ایران بتواند اسد را به بازنگری اتحادش با تهران وادار کند. برخی دیپلماتهای امریکایی و خاورمیانه نیز معتقد بودند بیثباتی داخلی ایران میتواند به امریکا برای پیش بردن وسیعتر طرح صلح اعراب و اسرائیل هم کمک بکند.
اندیشکده CSIS نیز در گزارشی نوشت: گرچه رویکرد دولت اوباما تغییر رژیم در ایران نبوده است، اما تردیدی نیست که امریکا دوست دارد نظامی معتدلتر و دموکراتیکتر در ایران بر سر کار بیاید. امریکا برای اثرگذاری بر نظرات عمومی تا اندازه زیادی بر کمپینهای اطلاعرسانی و حمایت از تبعیدیهای ایران متمرکز بوده است و با این واقعیت روبهرو شده که حمایت آشکار از مخالفان داخلی به بنبست منجر میشود. همین قضیه درباره عملیاتهای مخفیانه هم صادق است. علاوه بر فعالیتهای رادیو فردا که در اکتبر ۱۹۹۸ با همکاری شبکه صدای امریکا آغاز به کار کرد و اکنون برای ۲۴ ساعت شبانهروز برنامه دارد و بخش فارسی صدای امریکا که در جولای ۲۰۰۳ راهاندازی شد، دولت اوباما از سال ۲۰۱۰ گستره برنامههای ارتقای دموکراسی خود را وسیعتر کرده است. دولت امریکا علاوه بر تلاشهای سنتی برای رساندن کمک مالی به روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و برنامههای بازدید از امریکا تلاش کرده است با افرادی داخل ایران که حول موضوعات غیرسیاسی نظیر بهداشت، محیط زیست و علوم ارتباط بگیرد. واشنگتن شروع به «توئیت» کردن به زبان فارسی و عربی کرده و دولت اوباما تلاش کرده به مخالفان ایران برای دور زدن فیلترهای اینترنتی در ایران کمک کند.
با توجه به این دو راهبرد میتوان گفت در دوره جدید نیز چنین اقداماتی مورد توجه دولت بایدن نیز قرار خواهد گرفت، البته در نهایت نیز همچنان باید ایستاد تا ادامه اقدامات دولت بایدن در مورد دولت رئیسی روشن شود.
ابزارهای ایران قویتر از طرف امریکایی
در جمعبندی موارد فوق باید گفت که ارتباط با همسایگان مهمترین بخش از سیاست خارجی دولت رئیسی خواهد بود تا از چنبره ماجرای برجام خارج شود، اما توسعه این روابط نیز با مشکلاتی روبهرو است که باید آنها را حل کرد.
در بعد خارجی نیز امریکاییها تلاش فراوانی خواهند کرد تا بتوانند در توسعه این روابط و تضعیف توان منطقهای ایران اخلال ایجاد کنند. نکته مهم هم این است که بارها مقامات امریکایی اعلام کردهاند آغاز گفتگوهای منطقهای با ایران مهمترین هدف امریکا در حوزه روابط خارجی است، از این رو باید منتظر فشار بیشتر بر روابط ایران و کشورهای منطقه بود، البته در مقابل هم دولت آیتالله رئیسی اهرمهای جدی برای مقابله با این فشارها در اختیار دارد که امکان موفقیتش را بالا خواهد برد.